آلمانیها با چه انتظاراتی به انتخابات امریکا مینگرند؟
۱۳۹۵ آبان ۱۴, جمعهتیریزیا شولتس، خانم 85 ساله متقاعد از روتینگن است و ۵۰ سال می شود که عضو حزب محافظه کار اتحاد دموکرات مسیحی (سی دی یو) است. او می گوید:
شخصاً من خوش داشتم که اوباما بار دیگر انتحاب شود. او چهره خوبی به نظر می رسد و برحق است. اگر در امریکا مجاز می بود، من طرفدار آن بودم که او برای سومین بار رئیس جمهور باشد. اما اگر ترامپ انتخاب شود، ما حتا نمی خواهیم برای نیم دوره کارش در قدرت باشد. ظاهر اش بسیار غیردوست داشتنی است. چگونه رفتار و چگونه گفتاری دارد. در فرانکونی بالا شما به چنین آدمی دهقان واقعی می گوئید.
کلینتون برحق به نظر می رسد. او می خواهد به مردم کمک کند. البته او بیشتر شبیه به سوسیال دموکرات ها در آلمان است... من فکر می کنم او می خواهد چیزی را که می گوید عملی گرداند.
من فکر می کنم مساله نهایت مهم آن است که مردم بیمه صحی داشته باشند، ترامپ می خواهد از این کار شانه خالی کند، چنین نیست؟
امریکا یک کشور مسیحی است و به حیث یک مسیحی من دروازه کشورم را به روی دیگران نمی بندم. من نمی دانم که آیا ترامپ به کدام دینی تعلق دارد... به هیچ صورت نباید مردم به ترامپ رای بدهند. من از خود می پرسم که چگونه حامیانش و برخی آدم هایی که هوشمند اند، او را به سکو بلند کرده اند.
من به رأی دهندگان امریکایی توصیه می کنم که به شر کمتر رأی بدهند. در جهان چیز کاملی وجود ندارد. شما نمی توانید کسی را انتخاب کنید که چنین ناخوش آیند و دار داری باشد و پیوسته با حرف های خودش مخالفت کند. و در پایان شما نمی دانید منظور از این حرف ها چیست.
هلموت کوپ 46 ساله و عضو یک دارالمشوره تجارتی در نزدیکی فرانکفورت است. او با یک خانم آلمانی ایرانی تبار ازدواج کرده است. کوپ می گوید: «من به قدر کافی از نزدیک این انتخابات را دنبال می کنم و نخستین مناظره زنده را ساعت سه بعد از نیمه شب دیدم. من به آن علاقه داشتم اما یک جنبه مضحک داشت. چه بگویم؟ من آن را قدری شبیه کاباره یا مجلس خنده یافتم.»
شما می دیدید که ترامپ آمادگی نداشت و تنها همان مطالب کلیشه یی را تکرار می کرد...او بسیار توضحیات داد، اما کدام پاسخی نداد که چگونه آن ها را پیاده می کند.
من حامی هیلاری کلینتون نیستم. من فکر می کنم این رقت انگیز است که یک جمعیت ۳۲۰ میلیونی باید بین یک مرد پیر و یک زن پیر ۷۲ ساله انتخاب کنند. هر دوی آن ها باید خود را برای سال های آخر زندگی شان آماده سازند، نه اینکه ادعا کنند تا ۵۰ سال دیگر مانند یک کارمند جوان هستند... عین مباحثه را ما در مورد مک کین داشتیم که در سال ۲۰۰۸ علیه اوباما مبارزه انتخاباتی می کرد. او دو سال جوانتر از این دو نامزد است.
یک متصدی یا کارفرمائی از نوع ترامپ، کارمندان اش را دچار انقطاب می گرداند. من از خود می پرسم او چه نوع تاجری است. من فکر می کنم در شرکت ما، ما کارمندانی از ۳۵ ملیت مختلف داریم. من این را یک امتیاز می دانم. چطور می تواند یک کارفرما چنین مردمی را دچار انقطاب گرداند؟ به نظر من این یک حماقت است.
برای من اتحادیه اروپا یک نعمت خدایی است. من نمی دانم که چقدر احمقانه خواهد بود که بریتانیا اتحادیه اروپا را ترک کند. و این اساساً چیزی است که در ترامپ تجسم یافته است. برای من این کاری نیست که از یک تاجر انتظار برود، این صرف خودخواهی است. یک کارفرما و متصدی هیچگاه مردم را براساس ملیت شان دچار انقطاب نمی گرداند و مسائل جنسیتی را دامن نمی زند.
مردم باید به انتخابات بروند و نامزدی را انتخاب کنند که کمتر شر داشته باشد، ولو آنکه با برخی عقاید شان در تضاد باشد.
استیفن هویزر ۴۶ ساله است و برای یک مغازه آنلاین در دریسدن کار می کند. او و یک تقویم جیبی را نشر کرده است که وقف موسیقیدان های راک متوفا شده است. هویزر می گوید: «در کل سیستم دو حزبی انتخابات یک نوع ارزش سرگرمی دارد. این سیستم همیشه یک انتخابات مبتنی بر اشخاص را به وجود می آورد. من هر چیزی را دوست دارم که قدری جفنگ دارد. بنابراین ترامپ یک نامزد خوب است. من گاه و بیگاه می توانم بر ترامپ بخندم، اما این خنده در گلویم گیر می ماند.»
ترامپ ۷۰ سال دارد. مسأله بر سر آن است که آیا او با چنین سن و سالی می تواند همان کسی باشد که دکمه سرخ بمب هسته یی را بفشارد؟ او یک بابه کلان پیر بدخلق و یک عوامگراست و از قرار معلوم یک مرد درخشان نیست. گاهی سخنرانی طولانی و شدید اللحنش را شروع می کند و تکرار مکررات بیش از حد می شود. این دیگر سرگرمی نیست.
شاید ترامپ برحق باشد هنگامی که در مورد دستگاه سیاسی صحبت می کند. شکی نیست که هیلاری کلینتون می خواهد سابقه ای به وجود آورد که نخستین زن رئیس جمهور شود و تنها زوجی باشد که هردو به این مقام رسیده اند. او به هر قیمتی این مقام را می خواهد. سوال این است که برای چه منظوری؟
شاید یک رویداد نمادین یا سمبولیک باشد که او بعد از اوباما یعنی اولین رئیس جمهور امریکائی افریقائی تبار انتخاب شود. من از این استقبال می کنم که امریکائیان یک زن را به حیث رئیس جمهور انتخاب کنند. شاید این یکی از اهداف او باشد.
به نظر نمی رسد که جمهوریخواهان از زمان جورج دبلیو بوش به اینسو درسی آموخته باشند. حال آنها به استقبال نفر بعدی می روند که ذکاوت پائین دارد... دل شان برای رونالد ریگان آخرین جمهوریخواه دارای جاذبه شخصیتی (کاریزماتیک) تنگ شده است. اما شاید به این نتیجه رسید که رؤسای جمهور صرف آدم های دست نشانده اند، به هر صورت این بسیار فرق نمی کند. اما ترامپ کشور را بسیار عمیق تر دچار تفرقه می گرداند. او بیشتر برای خود امریکا فاجعه خواهد بود تا بقیه جهان.
پاول هاینس ۱۹ ساله از هامبورگ است و پس از سه سال اتمام درس مکتب در انگلستان، در برلین در رشته دیزاین تحصیل می کند. هاینس می گوید: «من بسیار از چیزهایی را که می دانم در طول راه به آن دست یافته ام. من به طور خاص در انترنت و گوگل این موضوع را جستجو نکرده ام که انتخابات چگونه پیش می رود؟ بیشتر من در فیسبوک می باشم. من دوستانی دارم که برایم ویدیوها را پست می کنند. غالباً اینها بریده های کوتاه سخنان و یا ویدیوهای کوتاه ترامپ یا هیلاری هستند و یا از مناظرات شان می باشند. اکثر آن ها نظر منفی در مورد ترامپ دارند و من فکر می کنم که این طرز فکر سیاسی من و دوستانم را بازتاب می دهد.»
ترامپ دقیقاً یک پدیده است. کسی فکر نمی کرد این راه دور را بپیماید. او یک پدیده وحشتناک، اما در عین زمان جالب است.
در حلقه دوستان من کسی که ترامپ را دوست داشته باشد نادر است. من کسی را نمی شناسم که او را دوست داشته باشد.
هنگامی که ما در مکتب بودیم، هیتلر، آلمان نازی و دو جنگ جهانی را سه چهار بار خواندیم و متوجه همه چیزهایی بودیم که به فاجعه رایش سوم انجامید. من فکر می کنم که ترامپ چیزهای احمقانه باورنکردنی می گوید. اما مردم به وی باور دارند. بعض اوقات من احساس می کنم که رای دهندگان ترامپ قدرت فکر کردن را از دست داده اند.
از آنجایی که من فعالانه انتخابات را دنبال نکرده ام، بیشتر به ترامپ تمرکز داشته ام. در فیسبوک ترامپ یک پدیده نهایت بزرگتر از هیلاری است. دست کم هیلاری ترامپ نیست. اما در واقعیت او یک چهره دوست داشتنی نیست. دوست پسر من در رشته سیاست تحصیل می کند و می گوید که کلینتون را می توان جناح راست آلمان در نظر گرفت. به هرصورت من سیستم انتخاباتی امریکا را مشکل آفرین می دانم. در پایان دو نامزد باقی می مانند که شانس واقعی دارند. هرگاه شما یکی شان را دوست نداشته باشید، انتخاب بیشتری ندارید.
بئیته برینک مایر ۴۰ ساله است و در برلین غربی به دنیا آمده و بزرگ شده است. او در شعبه عکاسی یک روزنامه سرتاسری آلمان کار می کند و در جریان تحصیل برای گرفتن یک درجه تحصیلی در رشته روانشناسی است. بئیته برینک مایر می گوید: «من به دلیل کارم با انتخابات امریکا سروکار دارم. من تلویزیون ۷ صبح، وقت ناشتا را می بینم، اما همیشه نه، بلکه دقیقاً بعد از مناظرات. علاقه مندی من هنوز ادامه دارد.
من ترامپ را بسیار احمق و فاسد یافته ام. من فکر می کنم او اصلاً نمی فهمد که چه می کند. اما شاید مهربان باشد.
هیلاری کلینتون گرگی در لباس میش است. کاملاً ناصادق و شخص توطئه گر است. من فکر می کنم او یک جنگ را آغاز خواهد کرد و یا دست کم به صلح کمک نمی کند.
من فکر می کنم هرگاه امریکایی می بودم، رای نمی دادم. اساساً به حیث یک اروپایی من از خود می پرسم که چه طور امکان دارد دو نامزد چنین بد باشند. کاملاً وحشتناک است.
من در واقعیت، بین این دو، یکی را ترجیح نمی دهم. من واقعاً در مورد هیلاری کلینتون مطمئن نیستم. این بسیار ساده است که گفت شما به وی رای بدهید زیرا شما یک رئیس جمهور زن می خواهید. او می بایست به اثبات می رساند که چیز بیشتری برای مناسب بودن برای این مقام دارد. اگر جدی بگیرید یک زن بسیار مهاجم تر است. و من نمی توانم بلامقدمه به انگلا مرکل رای بدهم به دلیل آنکه او یک زن است.
به مثابه کسی که از برلین است، من در این مورد تشویش دارم که چگونه مواضع بین غرب و روسیه خشن شده است. این به خاطر آن نیست که من پوتین را دوست دارم، اما من فکر نمی کنم که کدام نامزدی بخواهد کاری برای کاهش تشنج انجام دهد. این چیزی است که من از آن تشویش دارم.»
RR / Chase, Jefferson