اردوی آلمان و جنگ طولانی در افغانستان
۱۳۹۹ شهریور ۲۲, شنبهآیا این عملیات ارزشی داشته است؟ این سؤال را حالا نه فقط خانوادههای ۵۹ سرباز آلمانی مطرح میکنند که زندگیشان را در افغانستان از دست داده اند. در آغاز قرار بود که این عملیات برای اردوی آلمان، عملیات جنگی نباشد، بلکه مداخله کوتاه مدت نظامی برای با ثبات کردن یک کشور جنگ زده بود که در آن اسامه بن لادن مخفی شده بود.
اما بعد وضعیت طور دیگری انکشاف کرد: اردوی آلمان تا امروز در افغانستان با حد اکثر ۱۳۰۰ سرباز حضور دارد. حد اکثر سربازان آلمانی که در این مدت در افغانستان حضور داشتند، به بیش از ۵۰۰۰ تن می رسید.
موفقیت و ناکامی
رژیم بنیادگرای طالبان که به شبکه القاعده پناهگاه داده بود، سقوط کرد. اسامه بن لادن رهبر شبکه القاعده در ماه می ۲۰۱۱ در کشور همسایه پاکستان به قتل رسید. افغانستان امروز رئیس جمهور منتخب و پارلمان منتخب دارد. زنان اجازه دارند کار کنند و دختران به مکتب بروند. کابل که کاملاً ویران شده بود، حالا به یک شهر مدرن تبدیل شده است که در آن شمار زیاد مردم روزانه از انترنت و تیلفون های هوشمند استفاده می کنند.
اما البته منازعه در این کشور تاهنوز در جمله خونین ترین منازعات در سطح جهان به شمار می رود. بیش از نیمی جمعیت کشور در بدترین وضعیت فقر زندگی می کنند. بدون کمکهای بینالمللی، جمهوری اسلامی افغانستان نمیتواند هزینه هایش را تمویل کند، فساد مالی و حرص قدرت، دولت را تضعیف می کند.
کارل هوبرتوس فون بوتلر، جنرال متقاعد ۶۹ ساله که از جنوری تا جون ۲۰۰۲ نخستین فرمانده اردوی آلمان در افغانستان بود، به دویچه وله گفت که تا حملات تروریستی ۱۱ سپمتبر از این کشور واقع در آسیای میانه «تقریباً هیچ چیزی» نمی دانست. اما بعد از این حملات تروریستی، زمانی که ناتو متحدین را به مبارزه علیه تروریسم در افغانستان فراخواند، وضعیت به صورت ناگهانی برای این جنرال تغییر کرد.
در ۷ اکتبر سال ۲۰۰۱، ایالات متحده امریکا نخستین حملات هوایی را در افغانستان انجام داد. در ۵ دسمبر همان سال کنفرانس بینالمللی در پیترزبرگ شهر بن، ایجاد یک دولت دموکراتیک در افغانستان را فیصله کرد. شورای امنیت سازمان ملل متحد ماموریت برای «نیروهای بینالمللی کمک به امنیت» (آیساف) را در کابل تعیین کرد.
«ما در این زمان بسیار خوش باور بودیم»
کارل هوبرتوس فون بوتلر، که در راس نخستین فرماندهی در کابل قرار داشت، به دویچه وله درباره این ماموریت گفت: «در آن زمان فکر میشد که این ماموریت به زودی انجام خواهد شد؛ حد اکثر یک تا دو سال. سپس افغانستان با ثبات و شاید حتی دموکرات نیز خواهد شد و ما از این کشور بیرون میشویم و همه چیز خوب می شود.»
این فرمانده پیشین افزود که این باور نادرستی بود: «من فکر می کنم که ما در آن زمان واقعاً بسیار خوش باور بودیم.... ما این واقعیت را نادیده گرفتیم که حکومت مرکزی افغانستان اصلاً در وضعیتی نخواهد بود که در ولایات نفوذ کند. ما این امر را نادیده گرفتیم که جنگ سالاران در ولایات به قدرت بزرگی دست خواهند یافت».
منظور او از جنگ سالاران، مجاهدین نیز اند که قبل از آن با کمک ایالات متحده امریکا علیه اشغال کشور توسط شوروی پیشین مبارزه کرده بودند. سپس اردوی امریکا آنها را دوباره در جنگ علیه تروریسم شریک کرد. از دید این جنرال پیشین آلمانی، این امر یک بار سنگین برای دموکراسی در افغانستان بود که قرار بود با کمکهای بینالمللی ایجاد شود.
اما او از جنبههای مثبت این ماموریت نیز یاد کرده تأکید نمود: «ما موفق شدیم که از افغانستان دست کم دیگر خطری برای جامعه بینالمللی بروز نکند. این عملیات برای صلح جامعه جهانی، جهان مدرن بود که قربانی زیادی را در پی داشت. اما من این دیدگاه را واضحاً رد میکنم که گفته شود که گویا همه چیز عبث و یا تنها فاجعه بوده است».
خانم دنیا نویکام، که حالا ۴۸ ساله است، به عنوان سرباز بعد از سال ۲۰۰۲، چهار بار در افغانستان شامل عملیات بود. او که در بخش پرستاری طبی آموزش دیده است، جمعاً بعد از دوازه سال خدمت، اردوی آلمان را ترک کرد. او به یاد میآورد که استقبال در افغانستان دوستانه بود: «افغان ها همیشه به سوی ما دست تکان میدادند و ابراز خوشی می کردند، همینطور کودکان.»
دنیا نویکام در آن وقت ۳۰ ساله بود و در بخش پرستاری عاجل در کمپ نظامی آیساف در کابل کار می کرد. او همراه با سربازان بین المللی، افغان ها را نیز پرستاری می کرد. او حتی از ظاهرشاه که از ایتالیا برگشته بود، نیز پرستاری کرده بود.
بیشتر بخوانید:حکومت آلمان ماموریت سربازان آلمانی در افغانستان را تمدید کرد
اما وضعیت برای او ناگهان در ماه جون سال ۲۰۰۳ تغییر کرد: یک انتحار کننده در کابل یک بس حامل سربازان آلمانی را منفجر کرد که چهار تن آنها کشته و شمار زیادی زخمی شدند. دنیا نویکام که اندکی پیش افغانستان را ترک کرده بود و سربازانی را که کشته شده بودند، خوب می شناخت، در گفتگو با دویچه وله گفت: «من آنها را در کابل کاملاً صحت مند و خوشحال دیده بودم. اما سپس همه چیز تغییر کرد.»
اردوی آلمان بعد از این حمله، تدابیر امنیتی را تشدید کرد. باوجود این حمله مرگبار، دنیا نویکام به موفقیت ماموریت در افغانستان امیدوار باقی ماند.
انتقاد مورخ آلمانی از فقدان استراتیژی در افغانستان
زونکه نایتسل، مورخ مسایل نظامی در دانشگاه پوستدام آلمان، کتابی با عنوان «جنگاوران آلمانی» نوشته است که در آغاز ماه نوامبر نشر می شود. او در این اثر، عملیات اردوی آلمان در افغانستان را نیز بررسی کرده است.
این مورخ با انتقاد به دویچه وله گفت: «آلمانی ها هرگز یک دورنمای استراتیژیک برای افغانستان نداشتند. مساله همیشه بر سرناتو و وزنه سیاست خارجی آلمان بوده است.» او افزود که گرهارد شرودر صدراعظم آن زمان آلمان برای نشان دادن همبستگی کشور بعد از حملات ۱۱ سپتمبر، سربازان اردوی آلمان را بهافغانستان فرستاد، با این قصد که شش ماه بعد آنها را دوباره خارج کند. اما «در این مورد افغان ها حداکثر در قدم دوم مطرح بودند.»
اما قسمی که دیده شد، عملیات برنامهریزی شده کوتاه مدت نبود. اردوی آلمان در افغانستان ماند و وضعیت امنیتی بدتر شد. بعد ها طالبان و دیگر جنگجویان، واحد های نظامی آلمان را در شمال افغانستان مستقیماً مورد حمله قرار دادند؛ در اپریل سال ۲۰۰۹ وضعیت وخیم تر شد. اردوی آلمان برای نخستین بار در تاریخش مجبور به مبارزه شد.
عملیات اردوی آلمان در افغانستان، این سؤال را در آلمان مطرح کرد که این کشور اصلاً برای کدام هدف سالانه ۴۵ میلیارد یورو را صرف هزینه نظامی اش کند که شامل هزینهها برای سربازان جنگی، نیروهای ویژه و سیستمهای سلاح های پرخرج نیز می شود. مورخ آلمانی نایتسل انتقاد میکند که حکومت آلمان فدرال پیهم از طرح این پرسش خودداری می کند: «در زمینه استراتیژیکی، ما از عملیات افغانستان هیچ چیزی نیاموخته ایم.»
ساندرا پیترسمن / نینا ورکهویزر / ح.م، ص.ا