افغانستان - کودکان مهاجر
۱۳۹۵ شهریور ۲۹, دوشنبهنورزیه یک کودک مهاجر است که با شمار زیادی مهاجرین دیگر از کندز به کابل فرار کرده اند و حالا در یک کمپ با خانواده های شان به سر می برند. دستمال سرخ رنگ سر او در محل خاک آلود کمپ می درخشد. او از زادگاهش کندز قصه می کند: "زیاد دق شدم، مرمی بود، اطفال مردند و دختران کاکایم هم وقتی که در وسط باغ ما بمب انفجار کرد."
جنگ در کندز، ولایتی که اردوی آلمان در آنجا مستقر بود، پدر و دختر کاکایش را از او گرفت. او می افزاید: "پشت خانه و زندگی ما در آنجا بسیار دق شدیم، پشت دختران کاکایم زیاد شدیم. اما جنگ است."
نورزیه با مادر و هشت خواهر و برادرش از کندز به کابل فرار کرده اند. خانواده او مزرعه کوچک و مواشی شان را در کندز به جا گذاشته اند و حالا در یک خانه گلی که خود ساخته اند، در حاشیه شرقی کابل زندگی می کنند.
در این محل حدود 50 خانواده از ولایت کندز زندگی می کنند که به دلیل جنگ با طالبان به آنجا فرار کرده اند. در این محل در نزدیکی خانه های چند منزله، یک کمپ جدید در میان کمپ های دیگر برای مهاجرین ایجاد شده است.
مهاجرین در کمپ ها مجبور اند که خودشان برای امرار معاش تلاش کنند. نورزیه ، برادران و خواهرانش به مکتب نمی روند. خواهران و مادرش برای دیگران رخت شویی می کنند و برادرانش به عنوان مزدور به کار های ساختمانی مشغول هستند.
محمد اکبر برادرش می گوید: "پشت فوتبال زیاد دق شدیم، در آنجا با رفیق های ما فوتبال بازی می کردیم، در خانه ما درخت سیب، درخت آلوبالو و درختان دیگر داشتیم. اینجا خاک باد است، آدم را مریض می کند. کندز نسبت به کابل خوب است، پاک است. اگر ما بار دیگر به خانه برویم، اول پیش رفیق هایم می روم. با آنها جور به خیری می کنم و بعد با آنها فوتبال بازی می کنم. خانه های خود را دوباره جور می کنیم."
محمد اکبر13 ساله، برادر نورزیه زیاد از زادگاهش با رفیق هایش یاد می کند. عبدالمنان برادر بزرگ او از شنیدن این قصه ها سرش را شور می دهد. او حالا در 15 سالگی، به عنوان برادر بزرگ، در واقع بزرگ خانواده اش نیز است. برشانه های او به ویژه مسئولیت های خانوادگی سنگینی می کند. او در کندز فقط سه سال به مکتب رفته است و می تواند کمی بخواند و بنویسد.
او قصد رفتن به آلمان را دارد و در این باره می گوید: "می خواهم طرف جرمنی بروم، در جرمنی کار است، پول است؛ برای خانواده ما، زحمت مهاجرت را قبول می کنم، اگر امکان رفتن باشد. تا به حال بعضی از همسایه ما به جرمنی رفته اند، من در جرمنی هر کاری که باشد، می کنم. در مسافرت دق می شویم، اما مجبور هستیم، به پول نیاز داریم."
عبدالمنان تلاش می کند از طریق کار در کابل پول برای قاچاقبران جمع کند تا او را به اروپا ببرند. او در این باره با مادرش نیز حرف زده است که برای رفتن به خارج، زمین شان در کندز را بفروشند. شیرین گل مادرش می گوید: "چاره ای نداریم، مجبور هستیم، اگر به دل ما باشد، خوب است که منان در خانه نزد ما باشد، در این جا هیچ آرامی نیست."
مادرش چنین فکر می کند در صورتی که بزرگترین پسر خانواده شان بتواند به آلمان برسد، زندگی شان شاید بهتر شود. در مجموع بیش از 1.2 میلیون افغان در داخل کشور شان در حال فرار هستند. تنها میان ماه جنوری و آغاز سپتمبر سال جاری تقریباً 250 هزار انسان در اثر جنگ از زادگاه شان بیجا شده اند. 56 درصد از بیجا شدگان مانند خانواده منان از کندز، مهاجرین داخلی هستند.