بستگان قربانیان "کشتار قندهار" شهادت دادند
۱۳۹۲ مرداد ۳۰, چهارشنبهشهادت بستگان افراد کشته شده توسط رابرت بیلز، سرباز امریکایی، امروز چهار شنبه (30 اسد/ 21 آگست) نیز ادامه می یابد. روز سه شنبه حاجی محمد نعیم به عنوان یک شاهد عینی حادثه در محکمه پایگاه مشترک لویس مک چورد حضور یافت. در این جلسه استماعیه برای شماری از بستگان و قربانیان "کشتار قندهار" برای نخستین بار فرصت داده شد که رو در رو با رابرت بیلز مواجه شوند.
رابرت بیلز در ماه مارچ سال 2012 شب هنگام از پایگاه اش در ولسوالی پنجوایی ولایت قندهار بیرون شده و در یک قریه 16 فرد ملکی افغان را به قتل رسانده بود. بسیاری قربانیان زنان و کودکان بودند و از ناحیه سر هدف قرار گرفته بودند.
حاجی محمد نعیم، مردی با ریش پرپشت و خاکستری رنگ، لنگی و لباس های سنتی افغانی وارد اتاق محکمه شد، به زبان پشتو شهادت داد و صحبت هایش ترجمه می شد. او در حالی که انگشت اش را درهوا تکان می داد، صدای بلند صحبت می کرد.
حاجی محمد نعیم به جاهایی در گردن و فک اش که هدف شلیک قرار گرفته بود اشاره می کرد. او با اشاره به بیلز گفت: «این حرام زاده مستقیماً رو به رویم ایستاده بود. می خواستم بپرسم که من چی کرده ام؟ من به تو چی بدی کرده ام؟ و این بر من شلیک کرد».
رابرت بیلز در ماه جون برای جلوگیری از مجازات مرگ به جرم اش اعتراف کرد. حالا هیات منصفه شش عضوی باید حکم کند که آیا او به حبس ابد با امکان آزادی به قول شرف یا بدون چنین امکانی محکوم خواهد شد.
حاجی نعیم که حدود 60 سال عمر دارد، گفت بعد از این که هدف شلیک این سرباز امریکایی قرار گرفت، از کرختی ناخن ها و لکنت زبان رنج می برد. وقتی سارنوال ها از او در مورد ورود بیلز به خانه اش می پرسیدند، او غالباً احساساتی می شد، از جایش بر می خاست و سرانجام گفت: «بیش از این سوالی از من نپرسید!».
سارنوال ها از حاجی نعیم خواهش کردند که به جایش بنشیند و اگر وکلای مدافع بیلز سوالی داشته باشند به آن پاسخ بگوید. او پذیرفت، اما وکلای مدافع سرباز امریکایی گفتند که ضرورت به سوالی از این شاهد حادثه ندارند.
دو تن از فرزندان حاجی نعیم، صادق الله 13 ساله و فیض الله نیز شهادت دادند. صادق الله در پاسخ به این سوال که آیا از ترس این که هدف قرار گیرد جیغ زده بود، آهسته گفت: «بلی». فیض الله که در شب حادثه در خانه نبوده است، گفت که حالا پدرش مشکل صحی پیدا کرده و حتا سبک ترین چیزها را نمی تواند از زمین بردارد زیرا دست هایش ضعیف شده است.
در مجموع در این جلسه هفت افغان شهادت دادند. چهار تن آنها از جمله زخمیان این حادثه بودند و سه تن دیگر، بستگان کشته شده ها و زخمیان بودند.
سمیع الله یکی از این شاهدان بود که پسر نوجوان اش رفیع الله از ناحیه هر دو پا مورد شلیک قرار گرفته و دخترش زردانه از ناحیه سر زخمی شده بود و هر دوی آنها نجات یافتند. سمیع الله گفت: «حالا پسرم در خواب کابوس می بیند. او فکر می کند که امریکایی ها او را تعقیب می نمایند. و زردانه دختر زرنگی بود. او از ناحیه سر هدف قرار گرفت. نصفی از مغز او نیست. او دیگر آن آدم قبلی نیست».
وقتی این حادثه به وقوع افتاد، رابرت بیلز 39 ساله در چهارمین دوره ماموریت اش در افغانستان به سر می برد. به گفته سارنوالان، او در تاریکی شب وارد یک قریه شد و زمانی به پایگاه اش برگشته بود که مهمات اش رو به تمامی بود. او سپس یک همکار خود را از خواب بیدار کرده و گفته بود که می خواهد برود و افراد بیشتری را بکشد. سرباز دومی این گفته های بیلز را باور نکرده و دوباره به خواب رفته بود.