بیشرمی تا کجا؟
۱۳۹۸ مهر ۲۹, دوشنبهشرم و حیا در واقع یک کارکرد حفاظتکننده اجتماعی دارد. این احساس باعث میشود کسی آبرویش را در یک گروه از دست ندهد و از جمع ترد نگردد. خجالتی یک تجربه دردناک است. دکتر اودو بئر، نویسنده کتابی راجع به شرم میگوید: «شرم در اصل یک احساس است مانند دیگر احساسات. حیا به صورت آنی رابطه شخص با دیگران را تنظیم میکند. این کاملاَ یک نکته اساسی است که ما یک حیای طبیعی داریم که ما را از شرمندگی و حالات خجالزدگی نجات میدهد و از ما در برابر افشای حریم خصوصی و عبور کردن از حد و مرز محافظت میکند.»
مطالب ما را از طریق تلگرام دریافت کنید!
تخطی از قاعدهها یک احساس ناخوشایند و دردناکی را ایجاد میکند که میتوانیم با رعایت اصول و قواعد از آن جلوگیری کنیم. شرم نوعی از مجازات و همزمان انگیزهای است تا از قاعدهها و ارزش ها سرپیچی نکنیم. یک جمع تصمیم میگیرد که آیا شرم به عنوان مجازات کافی است یا خیر. به این ترتیب شرم و حیا از نگاه سیر تکامل تدریجی، از همزیستی و در نهایت از حیات فرد حفاظت میکند.
حیا به عنوان خاصیت منحصر به فرد انسان
حیا به عنوان احساس لازمه زندگی یک خاصیت منحصر به فرد انسان است. با وجود آنکه در میان حیوانات نیز اشکال مشابه رفتار آمیخته با شرم وجود دارد، مثلاً نگاه کردن یا خودداری از نگاه کردن و سرخ شدن جلد بدن. اما این خصوصیات نشانههای کرنش و تسلیمی هستند که سلسله مراتب اجتماعی را در درون یک گروه قاعده مند میسازد.
انسانها نیز باید احساس شرم را بیاموزند. احساسات دیگر مانند خوشی، ترس یا قهر از همان آغاز تولد در ما پرورش مییابند، اما احساس شرم در یک کودک نخست در سنین دو سالگی ایجاد میشود، یعنی زمانی که در کودک نوعی آگاهی رشد میکند.
شرم جهانشمول و تاثیر فرهنگی
تعلق داشتن به یک گروه یا اجتماع در بسیاری از فرهنگها یک ارزش مرکزی است. چون اجتماعات و فرهنگهای مختلف دارای ارزشها و قاعدههای کاملاً مختلف هستند، مرزهای شرم در میان آنها نیز به صورت اساسی از همدیگر متفاوت است.
به طور مثال در نزد غربیها چلب چلب یا ملچ و ملوچ کردن در هنگام خوردن غذا ناخوشایند و شرمآور است، در حالی که در فرهنگهای دیگر و یا در زمانهای گذشته چنین چیزی عادی بوده است. بوسیدن همدیگر و یا آرایش کردن در ملاء عام مثلاَ در داخل قطار در جهان غرب امروزه به ندرت شرمآور تلقی میشود، اما در فرهنگهای دیگر و در بسیاری از کشورهای آسیایی چنین کاری تابو و شرمآور است.
در بعضی از فرهنگها خوردن کامل غذای داخل بشقاب نشانه مزه دار بودن آن و سپاسگزاری از میزبان است، در حالی که در فرهنگهای دیگر نشانه گرسنگی، پرخوری و یا حرص است. بریتانیاییها بستههای تحفه را در حضور دیگران باز نمیکنند تا از ایجاد یک واکنش ناخوشایند احتمالی جلوگیری شود. در حالی که چیناییها حتی برگه قیمت را از تحفهها دور نمیکنند تا به این وسیله به کسی که تحفه میدهند، نشان دهند که او تا چه اندازه برایشان ارزش دارد؛ در حالی که چنین چیزی در برخی فرهنگهای دیگر شرمآور است.
دکتر اودو بئر، داکتر معالج جسم که کتابی در باره شرم نوشته است، می گوید: «احساس شرم در نفس خود جهانشمول است، درست مانند ترس، هوس و یا عشق که در میان همه انسانها وجود دارد. اما این که شرم در چه حالت هایی و به چه شکلی تبارز میکند، متاثر از فرهنگ است.»
جدال ناشی از بیشرم
در صورتی که شرم دارای یک نقش مهم حفاظتی است، پس چرا شمار زیادی از مردم شیوه و برخورد بیشرمانه دارند؟ واقعیت این است که در حوزه عامه از مرزهای شرم همواره و به صورت آگاهانه تخطی میشود.
در صورتی که شرم وجود نداشته باشد، افراد به صورت آگاهانه به کارهای بیشرمانه دست میزنند و به این ترتیب قواعد و انتظارات اجتماعی را نقض میکنند. بیشرمی یک فرد حریم خصوصی و محرمانه را نقض میکند و باعث احساس شرمندگی، دستپاچگی، مسخرگی یا لطمه زدن به آبروی دیگران میشود. چنین شیوه برخورد به نوبه خود امکان وقوع منازعه یا ترد شدن یک فرد از جمع را فراهم میسازد. رفتار بیشرمانه باعث انزوای انسان میشود و دیگران را تحریک میکند.
کاهش رو به افزایش مرزهای شرم
بسیاریها در مورد بیشرمی رو به افزایش در جامعه شکایت میکنند، اما رفتارهای شرمآور در حوزه عامه پدیده نوی نیست. آنچه تازگی دارد این است که چگونه رسانهها بیشرمی را بازتاب میدهند: وقتی یک فرد بیاستعداد در یک رشته در مسابقه استعدادیابی شرکت میکند، وقتی داوران با قضاوت سخت و زننده شان کسی را در حضور میلیونها بیننده شدیداَ انتقاد و به اصطلاح «بیآب» میکنند، و یا زمانی که کسی رفتار بیشرمانه در میزگرد از خود نشان میدهد، همه اینها از طریق رسانهها به مردم انتقال مییابند. و به همین گونه است آپلود تصویرها و ویدیوهای نامطبوع یا شرمآور در اینترنت، به نمایش گذاشتن مسایل کاملاً خصوصی در اینترنت که همه اینها تخطی از حد و مرز است و باعث میشود محدوده و مرزهای شرم و حیا به صورت دراماتیک از بین بروند.
بیشرمی تا چه حدی مجاز است؟
با وجود آنکه حد و مرز شرم کاهش مییابد و جامعه بیشرمتر میشود، اما احساس طبیعی شرم میتواند به انسان در حفاظت از حریم شخصیاش کمک کند. دکتر بئر در مورد این گرایش در جامعه توضیح میدهد: "فشاری وجود دارد که تو باید خود را به نمایش بگذاری، تو باید همه چیز را فاش کنی، چه در اینترنت، حلقات دوستان، یا چتهای گروهی اینترنتی و امثال آن. در جانب مقابل این فشار یک واکنش مخالف وجود دارد: راحتم بگذار! من به فضای خصوصی خودم نیاز دارم، به حوزه شخصیام."
به این ترتیب احساس شرم طبیعی میتواند آگاهانه حد و مرز را تعیین کند. کسی که احساس شرم را میشناسد و خود زمانی با یک وضعیت شرمندگی مواجه بوده است، نمیتواند زیر تاثیر نمایشهای بیشرمانه در حوزه عامه قرار گیرد.
دکتر بئر میافزاید: "شمار زیادی از انسانها هستند که اصلاً نمیخواهند دیگر تلویزیون یا چیزهای مشابه را تماشا کنند، زیرا آنها از دیدن چنین موضوعاتی به زودی احساس شرمندگی میکنند و با این تصویرها و وضعیتهای شرمآور، به زودی احساس بد پیدا میکنند. این انسانها قبل از همه کسانی هستند که از شرمندگی و قرار گرفتن در وضعیتهای شرمندگی رنج میبرند و یا قبلاً رنج برده اند، در مکاتب، در زندگی مشترک یا در میان دوستان، در سر کار و یا هر جای دیگری."
زندگی با شرم
گرچه حد و مرز شرم در جوامع امروزی همواره نامشخصتر میشوند، اما احساس شرم طبیعی باقی میماند. ما احساس شرم میکنیم، در صورتی که قاعدهها و نظم را رعایت نکنیم، در صورتی که انتظارات را برآورده نسازیم، انتظارات دیگران و همچنین انتظاراتی که از خود داریم.
دکتر بئر به یک نکته دیگر اشاره میکند و میگوید در میان زنان شرم به یک «اپیدیمی اجتماعی» تبدیل شده است و دلیل آن هم این است که زنان همواره از این ترس دارند که زیبا و جذاب نباشند، مادر خوب نباشد و یا انتظاراتی را که جامعه امروزی از زنان دارند برآورده نسازند.
با وجود این، این دکتر میگوید که این مساله تنها مربوط به زنان نیست. او میگوید که در ۳۰ سال فعالیتاش به عنوان دکتر «با هیچ مردی آشنا نشده است که تجربه بزرگ خجالتی و شرمندگی نداشته باشد.» به گفته او، مردان شرم خود را تبارز نمیدهند، چونکه فکر میکنند باید قوی باشند. او میافزاید: «اگر کمی از مسایل سطحی عبور کنیم، تجارب خجالتی و شرمندگی عریان میشود. فکر میکنم که زنان کمی سالمتر با این مساله برخورد میکنند و شرم خود را تبارز میدهند.»
الکساندر فرویند/ع. ف. ح. م.