تبصره: آلمان تغییر کرده است
۱۳۹۵ شهریور ۱۲, جمعهامسال در آلمان چیزهایی تغییر کرده اند. نخست خبر بد: نژادگرایی در آلمان افزایش یافته است. حزب راست گرای "بدیل برای آلمان" که پیش از بحران مهاجرت طرفداران زیادی نداشت، بعد از آن از ترس بسیاری از آلمانی در مقابل مهاجرین بهره برد. براساس نظرسنجی ها طرفداران آن در سرتاسر آلمان به 15 درصد می رسد.
در انتخابات پارلمانی اخیر، این گروه نتوانست پنج درصد را به دست آورد و به این ترتیب نتوانست به پارلمان فدرال راه یابد. اما امروز مساله فرق دارد. احساس ضد خارجی در آلمان بیشتر شده است.
آلمان جایگاه برای سیاست میانه رو و ثبات
با وجود آن باید این واقعیت را به شکل مقایسوی در سطح اروپا در نظر گرفت. مثلاً در فرانسه و بلجیم عوام گرایان دست راستی با بیش از 20 در صد آرا در پارلمان حضور یافته اند؛ در هنگری و پولند آنها حتی حکومت تشکیل داده اند.
در بریتانیا حزب ضد خارجی "یوکیپ" باعث شد که این کشور به خروج از اتحادیه اروپا رای بدهد. و آلمان در مقایسه با کشورهای اروپای شرقی با احساس بسیار عمیق ناسیونالیستی، تاهنوز جایگاهی برای سیاست میانه رو و ثبات است.
اما رابطه آلمانی ها با انگلا مرکل صدراعظم تغییر کرده است. میزان محبوبیت او کاهش یافته است. بسیاری آلمانی ها از سیاست او در قبال مهاجران ناراضی هستند. از جانب دیگر نظرسنجی ها برای دو حزب متحد در حکومت تاهنوز ثابت است. صدراعظم آلمان در سیاست خارجی تاهنوز یک سیاستمدار مورد احترام است. گرچه سیاست او در قبال مهاجرین در بسیاری از کشور های اتحادیه اروپا مورد پذیرش قرار نمی گیرد، اما نظر او در مسایل تعیین کننده مثلاً این که بعد از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا چگونه برخورد شود، تاهنوز با اهمیت است.
برخورد انسانی او در برابر مهاجرین، تنها توسط بارک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده امریکا مورد تقدیر قرار نمی گیرد که اظهار داشت: "آلمان در جانب درست تاریخ قرار دارد".
ترس در برابر ترور افزایش می یابد
این برخورد مرکل توسط بسیاری انسان ها در افریقا و خاور میانه مورد استقبال قرار گرفته است. زیرا آلمان به سخنان اش عمل نیز می کند و اجازه داده است که مهاجرین رنج دیده به این کشور بیایند.
اما حالا برخورد آلمانی ها در برابر مهاجرین تغییر کرده است. بعد از آمادگی مردم به کمک در آغاز این بحران و استقبال از مهاجران، حالا یک نوع بی تفاوتی در این مورد گسترش یافته است. پس از حملات و آزارهای جنسی در شب سال نو به خصوص در شهر کولن و حملات تروریستی با انگیزه ها اسلام گرایانه در شهر "انسباخ" و "وورتسبورگ"، هراس در میان آلمانی ها در برابر ترور اسلام گرا افزایش یافت، گرچه هردو عامل حملات تروریستی پیش از باز شدن مرز در سپتمبر سال 2015 به آلمان آمده بودند و نیز شمار بسیار کم عاملین حملات جنسی در کولن، به عنوان پناهجویان به آلمان آمده بودند.
ما امروز می دانیم که اسلام گرایان از موج سرازیری بی کنترول مهاجرین در سال گذشته، برای وارد شدن به کشورهای اروپایی سوء استفاده کرده اند. اما اگر مرزها مسدود می ماندند، در این صورت به صدها هزار انسان نیازمند، کمک دریافت نمی کردند.
اما با وجود بی اطمینانی ها، آمادگی ها به کمک که از خزان سال گذشته در سطح آلمان صورت می گیرد، تاهنوز محسوس است. آلمانی ها هر جا که می توانند، کمک می کنند. آنها به مهاجرین زبان آلمانی می آموزانند، مهاجرین زیر سن بدون همراه بزرگسال را نزد شان در خانواده شان می پذیرند و کسانی را که در جستجوی کار اند، برای یافتن کار کمک می کنند. بدون آمادگی هزاران شهروند به امدادرسانی، بسیاری از این کمک به این خوبی سازمان دهی نمی شد. در آلمان هیچ مهاجری مجبور نیست که در سرک ها بخوابند. وضع اکثر مهاجرینی که به آلمان آمده اند، امروز بهتر از قبل است. آلمان می تواند این برخورد سخاوتمندانه در پذیرش انسان های نیازمند را به عنوان یک تحول موفقانه در تاریخ ثبت کند.
وظایف بزرگ پیش رو قرار دارند
اما چالش های واقعی هنوز هم در برابر ما قرار دارند. جامعه میزبان باید تدابیر زیادی را برای ادغام پناهجویان به جامعه روی دست گیرد تا کودکان شامل مکتب شوند و بزرگسالان کار بیابند. این امور به پول نیاز دارد و باعث برانگیختن بحث های پر حسادت می شوند که ممکن است مزاحم آرامش اجتماعی گردد.
اما در عین زمان، بحران مهاجرین این چانس را نیز به همراه دارد تا بتوان از ارزش های جمعی با اتکای بیشتر به نفس در کشور در مقایسه با وضعیت گذشته نمایندگی کرد. این باید مسلم باشد که همه مهاجرینی که می توانند در آلمان بمانند، باید آلمانی یاد بگیرند، به ارزش های جامعه آزاد دموکراتیک احترام کنند، قانون اساسی را بالاتر از انجیل، قرآن و دیگر کتاب های مقدس قرار دهند و برابری زن و مرد را قبول کنند. تخطی از قانون باید بلافاصله مورد پیگرد قرار گیرد و خروج خارجی های مرتکب اعمال خلاف قانون باید سریع تر از گذشته عملی شود.
تقاضای همبستگی
بلی، بحران مهاجرین آلمانی ها را از حوزه راحتی بیرون کرد و حالا زحماتی را نیز بر آنها متقبل می سازد. این بحران آنها را در برابر چالش های جدیدی قرار می دهد و همزمان برای آنها چانس هایی را ایجاد می کند. زیرا خبر خوب این است که در تنوع فرهنگ ها، امکانات بزرگی نیز نهفته است، البته در صورتی که ما موفق شویم که به مهاجرین این احساس را بدهیم که آنها به جامعه ما تعلق دارند. در این صورت آنها در جامعه نقش مثبت را به عهده می گیرند. تنها پول های را که مهاجرین به وطن شان می فرستند، بالاتر از آن قرار دارد که آلمان در کمک های انکشافی پرداخت می کند.
اگر آلمانی ها به مهاجرین به عنوان یک مشکل نگاه نکنند، بلکه نظر واقعبینانه داشته باشند، اگر آنها تصور کنند که همبستگی با انسان های نیازمند، می تواند جامعه را تقویت کند، در این صورت ما در آینده با نگاهی به عقب می توانیم بگوییم: خوب است که آلمان خود را تغییر داده است!