جارچی بامیان هنوز برای مردم پیام می رساند
۱۳۹۲ دی ۲۴, سهشنبهجمعه خان دستی به دستارش می کشد، بلندگوی دستی اش را می گیرد و از غرفه کوچک خود در بازار بامیان بیرون می شود. همین که به "توجه توجه" شروع می کند، مردم شهر سراپا گوش می شوند تا بفهمند که آیا گوسفندی ناپدید شده، برنامه و محفلی برگزار می شود یا حرف دیگری است.
پیرمرد عصا به دست تا از این سر به آن سر بازار می رسد، نفس اش می گیرد. از پای دردی و پیری شکایت دارد و برای طی کردن بازار، چندین بار ایستاد می شود تا خستگی اش رفع شود. یادی از جوانی هایش می کند: «وقتی در وضع خوب صحی بودم، تمام بازار بامیان را در ظرف 10 الی 15 دقیقه می رفتم و اعلان می کردم. حالا مریضم».
جمعه خان را مردم به نام "لندنی" می شناسند. خودش هم نمی داند که چرا مردم او را لندنی می گویند، اما از سال 1364 خورشیدی که "جارچی" بامیان شد، مردم او را به این نام صدا می کنند.
"جارچی" سنتی ترین پیام رسان است و جارچی ها در گذشته های دور معمولاً اوامر و فرامین امراء و شاهان را به مردم انتقال می دادند.
اما جارچی بامیان برای کسانی جار می زند که اکثریت به رادیو به عنوان یک وسیله ارتباط جمعی موثر و شمار محدودی حتی به ماهواره و تلویزیون دسترسی دارند. اعلانات لندنی را حتی آنهایی که در انترنت کلپ بازار بامیان نشسته و با جهان وصل اند، نیز می شوند. مردم بازار بامیان عادت کرده اند که از رادیوهای محلی آهنگ بشوند و از لندنی اعلان های روزمره.
لندنی 65 ساله برای باشندگان بامیان خود تبدیل به رسانه شده است. او از مراسم فاتحه، برگزاری تیاتر، مفقودی ها و سایر حوادث روزمره بامیانی ها آگاه است. او حوادث و اعلان های تقریباً 30 ساله در بامیان را در سینه دارد. وقتی به اعلان شروع می کند، جمعی از مردم اطراف اش را فرا می گیرند.
باری که لندنی برای یک مدت از بامیان دور بود، مردم نبود او را احساس می کردند، چنانچه خودش می گوید: «چند وقتی در زمان طالبان در بامیان نبودم. پنج، شش نفر یکجای می شدند و در بازار جار می زدند، چون این کار مشکلی بود. مردم می گفتند کاش لندنی بیاید».
جمعه خان در کنار جارچی گری اش یک غرفه کوچک دارد که خرج خانواده 10 نفری اش را از طریق آن پیدا می کند. همگی در بدل اعلان به او پول نمی دهند بلکه برخی موسسات و ادارات دولتی در بدل هر اعلان تا 200 افغانی به او حق الزحمه می دهند.
لندنی می گوید: «تا زمانی که نفسم کنده نشود، از بین نرفته ام، این کارم را ادامه می دهم». مخاطبان این پیرمرد فقط بازاریان است، اما او می داند که پیام اش دهن به دهن انتقال می یابد: «کل مردم از اطراف می آیند و در بازار جمع می شوند. حالا اگر تو شنیدی، بیگاه آن را در خانه قصه می کنی».
سید هاشم ناطقی، باشنده بامیان جارچی قبل از لندنی را نیز به یاد دارد که حالا فوت کرده است. او هرچند از خبررسانی این پیرمرد استقبال می کند، اما می گوید: «این یک دست آورد و علامت پیشرفت نیست، بلکه نشان می دهد که بامیان تا چه اندازه محروم است».
در ولایت بامیان دو رادیوی محلی خصوصی و یک رادیو تلویزیون دولتی فعالیت دارند. همچنان در بالای بام های برخی خانه ها دیش آنتن نیز دیده می شود، اما استفاده از تلویزیون و ماهواره کار ساده ای نیست. اسماعیل ذکی، هماهنگ کننده شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر در بامیان توضیح می دهد: «دسترسی به اطلاعات نیاز به امکانات دارد و به خاطر استفاده از دیش آنتن ها یا انترنت و کمپیوتر، باید انرژی برق وجود داشته باشد».
بصیر بختیاری، استاد دانشگاه بامیان از نحوه اطلاع رسانی رادیوهای محلی راضی نیست: «رسانه ها به خصوص رادیو و تلویزیون ملی باید ارتباط مستقیم با مردم داشته باشند و به خواست ها و نیازهای مردم بپردازند».