1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

دیدگاه: من یک زن عرب هستم؛ آیا تحت ستم قرار دارم؟

۱۳۹۷ اسفند ۲۴, جمعه

بر اساس باور عمومی در غرب، زنانی که در جوامعی با قیمومیت مردانه حجاب یا چادر میپوشند، تحت استبداد قرار دارند. به باور ریم داوا، هرچند کشور او سوریه خیلی مردسالار است، اما مشکل تنها مسئله حجاب نیست.

Kolumne über Syrische Immigranten Rim Dawa
ریم داوا در شهر سلامیاح سوریه تولد و بزرگ شده و سال ۲۰۱۲ به آلمان آمده استعکس: Privat

«شما تحت استبداد قرار دارید!»؛ این دیدگاه کلیشه ای است که مردم در غرب نسبت به زنان در جهان عرب دارند. اما آیا چنین چیزی درست است؟ من خاطرات دوستی در سوریه را به یاد میآورم که یک بار به من گفت از برچسبهای روی بوتل عطر متنفر است. او گفته بود: «نباید عطریات زنان و مردانه وجود داشته باشند. من عطرهایی را ترجیح میدهم که برای مردان تهیه شده اند.» او شوخی نمیکرد. البته عطر واقعا برای او مهم نبود. او از شرایط خسته شده و نیاز به نفس کشیدن در فضای آزاد داشت.

دوست من مادر دو کودک بود و در سن جوانی طلاق گرفته بود. او سالها مصروف دعواهای حقوقی برای حمایت از کودکانش بود و از احساس قربانی بودن، خسته بود. او همچنین سال ها به دنبال یک کار سالم و مناسب حالش بود، اما نتیجهای نداشت.

چگونه مردسالاری افکار شخصی یک دختر را تحت تاثیر قرار میدهد

این واقعیت خشن نظام مردسالار سوریه است، جایی که بهترین راه برای حفظ کنترول بر زنان، محدود کردن تواناییهای کاری آنان است. در همین حال مردان، همان کسانی که آزادی زنان را محدود می کنند، سخنان زیادی در ستایش از حقوق بشر به زبان میآورند، اما ذهن آنها در قرون وسطی قرار دارد.

به عنوان یک نوجوان، من اشعار ساده مینوشتم. همانند همسن و سالان من، در شعرهایم جرئت این را نداشتم اسم پسری را به عنوان عاشق خود بنویسم که میخواستم تحسیناش کنم و به عوض آن اسم «سوریه» را مینوشتم.

به این ترتیب، به جای نام عاشقم از نام کشورم استفاده می کردم تا از دراز شدن انگشت انتقاد به سویم و بدنمامی جلوگیری کرده باشم. 

پسران اجازه داشتند تا به دختران ابراز علاقه کنند و از ابراز احساساتشان نمیشرمیدند، اما به عنوان دختران ما از چنین امتیازی برخوردار نبودیم.

محدودیت های زنان

من هیچگاهی نگاهها و دیدگاههای نسبت به خود را زمانی که در سن ۲۰ سالگی در محضر عام بایسکلرانی میکردم، فراموش نخواهم کرد. اگر من یک مرد می بودم، بایسکلرانی برایم امری عادی میبود، ولی برای دختران جوان یک کار ممنوع به شمار میرفت.

در کنار بایسکلرانی ممنوعیتهایی دیگری نیز وجود داشتند؛ زندگی تنهایی، سفر کردن و حتی قدم زدن در شب برای زنان تابو بود. در بسیاری از جاها [زنان و دختران] اجازه ندارند دوست مرد داشته باشند. صنفهای درسی دانشآموزان مکاتب متوسطه براساس جنسیت از هم جدا میشوند.

 

من در آلمان زندگی میکنم و زمانی که زنان را در ادارههای سیاسی میبینم، به ویژه انگلا مرکل را، احساس قدردارنی و تمجید می کنم، زیرا به سختی حضور زنان را در پارلمان یا وزارتخانهها در سوریه به یاد میآورم.

بحث بزرگ بورکینی (لباس مخصوص آببازی زنان مسلمان) و چادر

همزمان با بالاگرفتن بحثهای جنجالی بورکینی و خواست مردم در برخی از کشورهای اروپایی برای منع پوشش کامل زنان مسلمان در هنگام آببازی، داستان یکی از دوستان دیگرم را به خاطر میآورم.

شمار زیادی از شهروندان کشورهای اتحادیه اروپا مخالف پوشش کامل زنان در زمان آببازی هستندعکس: picture-alliance/AP Photo

او در آلمان در مورد حجابش با سوالات مسخرهای مواجه شده است. مثلاً پرسیده شده که آیا او مو دارد و اینکه آیا در وقت حمام کردن هم چادر میپوشد.

بعضیها برایش گفته اند که اینجا آلمان است و میتواند حجابش را بردارد. برای او بسیار مشکل بود که توضیح دهد که این کار تصمیم شخص اش است و کسی مجبورش نکرده است. همچنین این که هرچند او چادر میپوشد، اما مفکوره باز دارد و باهمت و تحصیلکرده است. با این حال، شاید برای بسیاری از آلمانی ها و اروپایی ها، حجاب یک نماد آزار و اذیت است.

چرا من حجاب نمیپوشم؟

برعکس دوستم من باید اکثر اوقات در آلمان توضیح بدهم که چرا چادر نمیپوشم. من در شهر نسبتاً لیبرال "سلامیاح"؛ جایی که پوشیدن چادر برای زنان الزامی نیست، بزرگ شده ام. در حالیکه هرگاه به سایر مناطق از جمله به "حماه" میرفتم به پوشش سنتی محلی احترام میگذاشتم. برخی از زنان حجاب را به خاطر اعتقادات دینیشان میپوشند و بعضی دیگر هم به خاطر باورهایشان از این کار اجتناب میکنند.

اما برایم من حجاب انتخاب خود زنان بوده و نماد استبداد جامعه مردسالانه نیست. ما آزادیهای زیاد دیگری داریم که از سوی مردان دارای اقتدار محدود شده است. هرچند جامعه من مشکلی در ارتباط با نشان دادن موی سر زنان ندارد، اما سایر آزادیهایی مان محدود بوده اند.

'من تسلیم نخواهم شد'

با این حال قدمهای کوچکی در زمینه تساوی جنسیتی در سوریه برداشته شده است. هرچند قوانین تغییر نکرده و مردان هنوز دست بالا دارند، ولی من شاهد افزایش زنانی بوده ام که از حقوق شان آگاه اند. من امیدوارم که آنان بیشتر و بیشتر قادر شوند که آواز خود باشند و نه تنها آزادی را احساس، بلکه توام با آن زندگی کنند.   

ضمناً، دوستم که در سوریه به سر می برد، هنوز تلاش دارد که بخاطر حفاظت از کودکانش از جنگ، این کشور را ترک کند، اما پدر این کودکان موافقت نمیکند. با این وجود او منصرف نمیشود. او به من گفت: « ممکن است مورد آزار و اذیت قرار بگیرم، اما تسلیم نخواهم شد.»

من درد او را درک میکنم، چون من نیز به خاطر جنسیتم در سوریه آزار و اذیت را تجربه کرده ام. اینجا در آلمان من احساس مصئونیت، امنیت و آزادی میکنم. اما می خواهم برای زمان کوتاهی به بایسکلرانیام به سوی محل کار، توقف بدهم تا اینکه کبودیهای بدنم، که به خاطر افتادن از بایسکل به وجود آمده، خوب شوند.

ریم داوا در شهر سلامیاح سوریه تولد و بزرگ شده و سال ۲۰۱۲ به آلمان آمده است تا به تحصیلاتش در مقطع ماستری در رشته مطالعات رسانه های بین المللی ادامه بدهد. او در حال حاضر به عنوان روزنامه نگار با بخش عربی دویچه وله کار میکند.

عبور از قسمت بیشتر در این زمینه

بیشتر در این زمینه

عبور از قسمت گزارش روز دویچه وله

گزارش روز دویچه وله

عبور از قسمت مطالب بیشتر از دویچه وله

مطالب بیشتر از دویچه وله