رویا سادات با هنر فیلمسازی به مبارزه علیه جهل می رود
۱۳۹۴ آبان ۱۸, دوشنبهسادات در سالهای اخیر چهار فیلم داستانی، پنج فیلم مستند و دو سریال را تولید کرده است. «تار و زخمه» و «سه نقطه» از فیلمهای مشهور رویا سادات است. سریال های «بهشت خاموش» و «رازهای این خانه» که از طریق تلویزیونهای داخلی افغانستان نشر شده، از ساخته های سادات هستند.
آرزوی برباد رفته
«تار و زخمه» یکی از فیلمهای خانم سادات است که زندگی یک دختر ترکمن را در شمال افغانستان به تصویر کشیده است. این دختر قربانی جرمی می شود که پدرش انجام داده است. پدر دختر سال ها پیش پسر شخصی به نام مختار را با سم اسپش کشته و حالا دخترش را باید به رسم «بد» به مختار بدهد. این دختر آی نبات نام دارد و پدرش او را به این دلیل که خواندن و نوشتن را آموخته است و می تواند نامه بنویسد، از رفتن به مکتب باز می دارد.
آی نبات که دختر یک خانواده قالین باف است، مجبور به خانه نشینی می شود تا قالین ببافد. پدرش او را به ازدواج مختار در می آورد که شوهر چهار زن است. مختار در پاسخ به این که زن پنجم در اسلام روا نیست چنین میگوید: «درست است که من چهار زن دارم اما زن اولی خود را مادر خوانده ام.»
روز نامزادی فرا می رسد و زنانی با سبدهایی از سیب و میوههای تازه از راه می رسند. گریه و زاری آی نبات برای خودداری از این ازدواج راه به جایی نمی برد.
سیاه روزی های آی نبات آغاز می شوند. او پس از نامزاد شدن، حامله میشود ولی شوهرش مختار می گوید آی نبات از او حامله نشده است. پدر دختر همواره او را با قمچین اسپ لت و کوب میکند که چرا پیش از عروسی حامله شده است.
آی نبات از ترس پدر سر به صحرا می گذارد و از این خرابه به آن خرابه شب را صبح و صبح را شب می کند. بالاخره فرزندش در یکی از ویرانهها به دنیا می آید ولی آی نبات هنوز در آغاز راه بدبختیهای زندگی است. آی نبات عاشق پسری است که هرگز به او نمی رسد. پسری که دختر را از جان دوست دارد. خانم سادات با این فیلم درد و رنج زنان روستایی افغانستان را با نشان دادن قباحت جهل و بی سوادی به تصویر کشیده است.
رویا سادات ساکن ولایت هرات است. محرومیتها و ستم هایی را که طالبان در حق زنان روا داشتند، او را واداشت تا فیلم ساز شود و از طریق این هنر، درد رنج زنان را بازگو کند. سادات میگوید: «وقتی طالبان آمدند، ما در امتحان چهار و نیم ماهه بودیم. هیچ وقت از یادم نمیرود که برای ما گفتند شاید دیگر مکتب رفته نتوانید. هیچ باور نمی کردم برایم شبیه یک فکاهی بود چون فکر میکردم هیچ حکومتی در دنیا مانع مکتب رفتن نمیشود. اما با همین ناباوری متاسفانه پنج سال را سپری کردم.»
روشنی پس از تاریکی
شکست طالبان در سال 2001 راه را برای پیروزیهای رویا سادات باز کرد. او همیشه به این فکر میکرد که چگونه زمینهای فراهم شود تا بتواند قصههای ناگفته زنان افغانستان را برای مردم دنیا بازگو کند.
خانم سادات در دوران طالبان داستان زنی را نوشت که فقر و بیچارگی او را وادار به قاچاق مواد مخدر میکند. او می گوید: «فیلم نامه فیلم سه نقطه را در زمان طالبان نوشتم و منتظر بودم که چه زمانی فرصت کار عملی فیلم فرا برسد. خوشبختانه توانستم در سال 2001 این فیلم را ثبت کنم.»
مسدود شدن مکاتبدخترانه تنها محرومیت زنان افغان نبود. خشکسالیهای پیهم و فقر ناشی از آن که زنان را بیشتر آزار میداد، بانو سادات را هرچه بیشتر واداشت تا به فیلم سازی رو آورد. او میگوید: «در آن سالها بیشتر صدای خفتهای که خودم یکی از آنها بودم و پنج سال دروازههای مکتب به رویم بسته شد، بیشتر به عنوان یک تکیه گاه و یک تریبیون بسیار رسا خواستم به شکل بسیار رسا دردی را که داشتم بیان کنم.»
قدرت فیلم
بانو سادات می گوید هیچ زبانی به اندازه زبان تصویر برای گفتن دردها و بیان احساسات، تاثیرگذار نیست به همین دلیل او به هنر فیلم رو آورده و میخواهد ناگفتههایش را از همین راه برای مردم بیان کند.
رویا سادات میگوید شاهد لحظاتی بوده که مردم در سالونهای نمایش فیلم تحت تاثیر فیلمهای او آمده و دردی را که در جامعه وجود دارد احساس کردهاند. خانم سادات میگوید یگانه هدفش این است که مردم با دیدن فیلم هایش متوجه جفاهایی شوند که زن افغان از آنها رنج میبرد: «در بسیاری سالونهایی که فیلم هایم در بیرون و یا داخل از افغانستان به نمایش گذاشته میشد و مردم چنان تحت تاثیر قرار میگیرند که خودم تعجب میکردم. اینها خاطرات بسیار خوش بوده زیرا دانستم که من توانسته ام دیگران را نیز به احساس مشترکی که داشتم برسانم.»
هرچند فیلمهایی با محتوای خوب در داخل افغانستان تولید میشوند اما زمینه نمایش این فیلمها بسیار محدود است. سینماهای کابل پایتخت تقریبا غیرفعال هستند و سینما در هیچ ولایت دیگر فعال نیست. تنها فرصتهایی که برای نمایش فیلم به وجود میآید جشنوارههایی است که به مناسبتهفته حقوق بشر برگزار میشوند.
چالشها
تولید فیلم برای فیلم سازان افغان به ویژه برای زنان کار سادهای نیست. افغانستان هنوز مکانهای مشخصی برای تولید فیلم ندارد و فیلم سازان مجبورند برای ساختن فیلم های شان به مناطق مناسب با داستان های شان بروند.
خانم سادات میگوید: «ما در بسیار موارد به حاشیهها کار میپردازیم تا اصل کار. هر ساحهای را که در داستان وجود دارد باید عملا به ساحه برویم. دیکورسازی برای ما بسیار مشکل است. اکثرا ساحاتی که ما باید در آن فیلم خودرا ثبت کنیم شدیدا ناامن است.»
در برخی از موارد فیلم سازان مجبورند به مناطقی بروند که خطر ماین نیز وجود دارد. رویا سادات خاطرهای را بازگو می کند که برایش بسیار خطرناک بوده است: «یادم میاید تمام زمینی را که میخواستیم در آن فیلم خود را ثبت کنیم، قدم زدم. زمین خارهای کلانی داشت و من نگران بودم که مبادا در آن جا ماین باشد. خودم رفتم قدم زدم تا همکارانم قربانی نشوند. حالا اگر می بود این کار را نمی کردم چون منطقی نبود؛ اگر ماینی وجود می داشت ترا می پراند و فیلمی وجود نداشت.»
سادات میگوید قرار بود امسال فیلم جدیدی را تولید کند ولی به دلیل ناامنیها نتوانست این کار را انجام دهد. کاهش کمکهای جهانی نیز تاثیر ناگوار بر عرصه فیلم و سینما گذاشته است. سادات میگوید دولت از هنر سینما حمایت نمی کند و امیدواریها برای حمایت بیرونی از هنر سینما نیز کاهش یافته است.