زنان در مبارزه علیه "دولت اسلامی"
۱۳۹۳ مهر ۱۳, یکشنبه آسیه، یونیفورم نظامی بر تن دارد و در شانه اش یک سلاح آویزان است. آنچه در آسیه بیشتر جلب توجه می کند، جراب های زرد و سبز خالدار اش است که نشانه ای از جوانی او است که در تضاد کامل با تاریکی حاکم بر میدان جنگ در این شب است.
آسیه 19 سال دارد و یکی از جنگجویان شاخه زنان "واحد دفاع خلق" به شمار می رود که با 40 تا 50 هزار جنگجو برعلیه گروه ترویستی "دولت اسلامی" یا داعش سابق در سوریه مبارزه می کند.
آسیه در صحبت با دویچه وله در پایگاهی در شهر رابعه که در سوریه در نزدیکی مرز عراق موقعیت دارد گفت که سه دلیل وجود دارد که چرا من به "واحد دفاع خلق" پیوستم. او می گوید : «اول، برای همه کسانی که در مبارزه برای میهن ما جان خود را از دست داده اند. دوم، به دلیل آهنگ های میهن پرستانه و احساسات ناسیونالیستی که در بین مردم ما وجود دارد. سوم به دلیل نظامی شدن جامعه ما. دورادور من سرباز است».
در ساختمان دو طبقه یی در پایگاه نظامی در شهر الحسکه، جنگجویان زن و مرد با هم غذا می خورند، می نوشند و می خوابند. اما صرف تا زمانی که نوکری یا پهره شان در جبهه که در دو کیلومتری واقع است آغاز گردد. آسیه می گوید: «ما در اینجا بسیار مصروف هستیم. ما اغلب با هم تمام شب بیدار می مانیم. همه دختران نیز به جبهه می روند.». آسیه می افزاید: «ما واسکت ها و یا کلا های ضد مرمی نداریم. اما هم قطاران ما از هیچ چیز ترس ندارند. دختران نیز ترس ندارند. حتی اگر ما به شهادت می رسیم و یا زخمی می شویم، ما برای آرمان ما می میریم و برای رهبر ما قربانی می دهیم».
نیروی موثر مبارزه
"واحد دفاع خلق" شاخه ای از حزب کارگر کردستان (پی کا کا)است. پی کا کا توسط ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا به عنوان یک سازمان تروریستی دیده می شود. یکی از دلایل مبارزه مسلحانه این گروه از سه دهه به این طرف علیه ترکیه که یکی از اعضای ناتو است، عنوان می شود.
برخی ها در "واحد دفاع خلق" یک نیروی موثر مبارزه علیه گروه ترویستی "دولت اسلامی" را می بینند. با وجود آن به دلیل ارتباط نزدیک با پی کا کا حمایت های بین المللی را بدست نمی آورند. اما ریدور خلیل سخنگوی این سازمان، به این باور نیست که نزدیکی با پی کا کا دلیل عدم حمایت است: «ما از لحاظ ایدیولوژیک با پی کا کا نزدیکی داریم اما در سطح سازمانی کاملاً مستقل هستیم». او اضافه می کند: «من فکر می کنم دلیل عدم حمایت این است که سیاست کشورهای غربی برای حمایت از مناطق خودمختار نیست».
زنان سازمان "واحد دفاع خلق" حدود 35 درصد از نیروی جنگی را تشکیل می دهند. آنها یک آموزش چهار هفته یی نظامی می بینند که در این آموزش، آنها در پهلوی چیزهای دیگر، استفاده از سلاح های سنگین، راکت های ضد تانک، راکت انداز و "کلاشینکف" که یکی از سلاح های مشهور اتحاد جماهیر شوروی پیشین و روسیه (AK-47) است می آموزند. در آموزش سیاسی، تاریخ حزب، ایدیولوژی آن و اتصال مردم به کشور شان آموزش داده می شود. به قول خلیل اکثر این دختران ازدواج نکرده اند اما شماری از مادران نیز در صفوف شان موجود است.
"بهتر از نشستن در خانه"
در پایگاه "واحد دفاع خلق" که یک کیلومتر از منطقه جنگی فاصله دارد، یک گروه از دختران نشسته اند و در پس زمینه، تلویزیون دولتی نشرات دارد. یک تلفون همراه دست به دست می گردد که روی صفحه آن تصاویر جنگجویان کشته شده گروه تروریستی "دولت اسلامی" دیده می شود. آسیه می گوید که، "داعش مورد هدف ما قرار دارد". به پاسخ به این سوال که جوانترین دختران در این پایگاه کیست؟ جولان جواب می دهد. او مو های کوتاه و تابدار دارد و در روی زمین نشسته و سگرتی هم بر لب دارد. «من هستم، من به زودی 18 ساله می شوم و از تقریباٌ یک سال به این طرف خدمت می کنم».
کمی دور تر گلبهار دختر 21 ساله نشسته است. موهایش را در پشت سر اش بسته است و در پیشانی اش چند بخار به چشم می خورد. دلیلی که او را به پیوستن به صفوف "واحد دفاع خلق" کشانده است، بیکاری و عدم زمینه تحصیلات در کشور اش عنوان می کند. «ما مراقبت از خانه می کردیم و کار خانه را پیش می بردیم تا زمانی که خسته می شدیم و بعداً خواب می کردیم. دیگر مصروفیتی نداشتیم. وقتی که وضعیت در اینجا تغییر خورد من هم به صفوف "واحد دفاع خلق پیوستم». او اضافه می کند: «زندگی ما در اینجا بسیار بهتر از نشستن در خانه است». آنها ترس از مرگ ندارند. «من هرگز ترس ندارم. هرگز».
دیگر ترسی وجود ندارد
گلبهار می گوید: « واضح است که انسان وقتی برای اولین بار در جبهه می جنگند و بالایش شلیک می گردد، ترس می داشته باشد. اما فعلاً عادت کرده ایم». او اضافه می کند که تا کنون هیچ فکر نکرده است که وقتی جنگ به پایان برسد، چه خواهد کرد. «در واقع، من هرگز در مورد این مسأله فکر نکرده ام. زمانی که وقت اش رسید باز روی آن صحبت خواهیم کرد. شاید هم ما شهید شویم. کسی نمی داند».
یک دختر 21 ساله دیگر که در دم دروازه وردی ایستاده است نزد ما آمده به جواب این سوال که از چه مدتی به این طرف می جنگد می گوید: «از سه سال به این طرف. همین زندگی من است. چه اشتباهی در این است؟».
مدت کوتاهی پس از آن، دختران باید به جبهه بروند. یکی از آن ها می گوید که " سرگرمی حالا شروع می شود". او سلاح اش را سر شانه اش آویزان می کند و از جایش بلند می شود. یک موتر برای انتقال دختران آماده حرکت است. حینی که موتر شان حرکت می کند همه با خنده دست های شان را به علامت خدا حافظی بلند می کنند.