عروسان بداقبال افغان؛ نگاهی به فلم «گره»
۱۳۹۰ آذر ۳۰, چهارشنبهفضیله امیری، فلمساز افغان مقیم کانادا در آخرین فلمش سعی کرده است پاسخی برای این پرسش جستجو کند.
فلم 16 دقیقه یی «گره» پروژه دفاع دیپلم فضیله امیری است که به تازگی از دانشگاه هنر شهر هالیفکس در شرق کانادا فارغ شده است. مثل هر فلم دانشجویی دیگر، این فلم نیز با بودجه یی کوچک و امکانات محدود ساخته شده است؛ ولی آنچه که می تواند بیننده را تا آخر فلم سرگرم نگهدارد، داستان فلم است که از فرهنگ سنتی افغانی مایه می گیرد.
فلم درباره مرد جوانی است که به همراه مادرش در کانادا زندگی میکند. او کابل می رود و با دختر جوانی ازدواج میکند و او را با خود به کانادا می آورد. دختر افغان که به امید رسیدن به آزادی و حقوق برابر انسانی افغانستان را ترک می کند و به غرب می آید، با اولین مواجهه اش با خانواده داماد متوجه می شود که زیاد هم از افغانستان دور نشده است. او که قصد دارد درس بخواند و زندگی مستقلانه یی را همراه با شوهرش شروع کند، مجبور می شود خیال درس خواندن را از سر بیرون کند و فقط در خانه بنشیند. شوهر که یک قالین فروش است، او را مجبور می کند که به عنوان یک خدمتکار در خانه کار کند و در کنار آشپزی و پاک کاری، از مادر پیر و معلولش نیز نگهداری کند.
داستان این فلم چیزی است که مهاجرین افغان مقیم غرب با آن کاملاً آشنا هستند. چون داستان این فلم، داستان بسیاری از خانواده های آنان است. معمولاً یک مرد جوان افغان که در غرب کلان شده است، وقتی می خواهد ازدواج کند به افغانستان می رود. دلیلش بسیار واضح است: دختران افغان که در غرب بزرگ شده اند آدم های تحصیل کرده هستند که با حقوق خود آشنایی دارند. با چنین زنانی نمی شود به شیوه افغانی زندگی کرد. اما اگر با دختری از افغانستان ازدواج کنند، آن دختر از هیچ چیزی خبر ندارد. فقط کافی است که او را در خانه بگذاری و اجازه ندهی درس بخواند. این کار معمولا با حامله شدن عروس جوان انجام می شود. طوری که با آمدن به غرب دخترک باردار می شود و مجبور است در خانه بماند و بعد هم که بچه زایید، مجبور است در خانه نشسته و از او نگهداری کند. قبل از این که بتواند خود را تکان بدهد، متوجه می شود که فرزند دومش در راه است. البته این موضوع قابل تعمیم نیست، چون خانواده های بسیار زیادی هستند که با عروسان شان چنین رفتاری نمی کنند.
افغان های مقیم غرب، با آن که سال های متوالی در کشورهای آزاد زندگی کرده اند، ولی در بسیاری موارد فرهنگ بومی شان را از یاد نبرده اند. برخی از جنبه های این فرهنگ بومی - مثل رسم مهمان نوازی و پختن قابلی پلو، بسیار نیک و مفید است و باید حفظ شود؛ ولی بعضی از مردم فقط زن ستیزی و خشونت را به عنوان فرهنگ افغانی با خود به غرب آورده اند که البته بسیار دردسرساز است. آنچه که به عنوان نمونه در فلم خانم امیری می بینیم، مرد افغانی است که هم عشقش به قابلی و هم علاقه به زن ستیزی را با خود به غرب آورده است.
ناموس
این روزها در کانادا محاکمه یک خانواده افغان سرخط اخبار مطبوعات است. محمد شفیع به همراه پسر و زن دومش متهم هستند که سه دختر جوان و خانم اولش را به خاطر مسایل ناموسی کشته است. این جنجال قضایی مایه آبروریزی بسیاری از خانواده های افغان در کانادا شده است. این خبر تکان دهنده، بار دیگر مساله «ننگ و ناموس» در میان مهاجرین مسلمان را در مرکز بحث رسانه ها قرار داده است.
فرهنگ مردسالار و زن ستیز افغانی، قوی ترین نمودش را در خشنونت های خانوادگی نشان می دهد. مطابق گزارش های پولیس، محمد شفیع که چندین سال پیش به عنوان تاجر از دوبی به مونتریال آمده است، همیشه از رفتار دخترانش ناراضی بوده است. دو تا از دخترانش دوست پسر داشته اند و همیشه با لباس هایی که دیگر نوجوانان کانادایی می پوشند، به مکتب می رفته اند. محمد شفیع تصمیم می گیرد که هر سه دختر و زن اولش را داخل موتر گذاشته و همه را به داخل رودخانه غرق کند.
مرد جوانی که در فلم «گره» اجازه نمی دهد خانمش به مکتب رفته درس بخواند، نیز همان مشکل محمد شفیع را دارد. او نیز نمی خواهد زنش باسواد شود و با حقوقش آشنا گردد، چون در آن صورت او دیگر نمی تواند در خانه همرای او بدرفتاری کند و یا با او همچون یک ملکیت شخصی برخورد کند. اگر در دهات افغانستان در گذشته ها عقیده بر این بود که زن اگر سواد داشته باشد جادوگر می شود، برای مرد متعصب افغان مقیم غرب، زن باسواد خطری است علیه اقتدار مردانه او در خانه.
حقوق زن
در سال های اخیر مساله حقوق بشر و به خصوص حقوق زنان وارد بحث های رسانه یی و سیاسی افغانستان شده است. هرچند ما در این ساحه شاهد تغییرات و رشد قابل ملاحظه یی بوده ایم ولی هنوز هم مخالفت های بسیار جدی با اصل حقوق زنان در افغانستان وجود دارد. بخشی از این مخالفت ها از سوی مراکز و شخصیت های دینی صورت می گیرند که عقیده دارند حقوق زنان یک پدیده غربی است و در جوامع اسلامی قابل تطبیق نیست. هنوز چندین برخورد خشونت آمیز در جریان اختلافات این دو دیدگاه به وجود آمده است که یکی از آنها دو سال پیش در جریان تصویب قانون احوال شخصیه شیعیان رخ داد.
واقعیت اما این است که این قواعد اسلامی نیست که با آزادی زنان در امر آموزش و فعالیت های اجتماعی مخالف است، بل این فرهنگ قبیله یی افغانی است که زنان را در دام خود نگه داشته است. در اسلام بر تعلیم و تربیه زنان بسیار تاکید شده است، و نیز اجازه داده شده است که زنان همدوش مردان در فعالیت های اجتماعی سهم بگیرند. با وجود این همه، سادگی و سرسختی افغان ها باعث شده است که عقاید خرافی و نادرست قبیله یی را به عنوان احکام اسلامی بپذیرند.
طبق آمار رسمی، 57 درصد عروسان افغان طفل هستند، و 75 درصد اطفال افغان در خطر ازدواج اجباری و یا ازدواج پیش از وقت قرار دارند. خشونت علیه زن از کودکی شروع می شود، قبل از آن که کودکی او به پایان برسد، به خانه شوهر فرستاده می شود. چه در خانه پدر و چه در خانه شوهر، زن افغان از احترام و کرامتی که باید برخوردار نیست. خشونت همچون شبحی مسلط او را خانه به خانه و کشور به کشور دنبال می کند.
فضیله امیری تا هنوز چندین فلم کوتاه ساخته است که همه پروژه های دانشجویی او هستند. از این میان فلم «پای زیب» یکی از جدی ترین کارهای اوست که دو سال پیش آن را ساخت. در آن فلم نیز، داستان درباره زنان افغان است. شخصیت اصلی دو دختر نوجوان افغان هستند که به زور به یک مرد پیر قندهاری به شوهری داده شده اند. آنها ناامیدانه تلاش می کنند تا راهی بیابند و از شر شوهر خشن فرار کنند. این فلم و فلم «گره» هرچند یکی در قندهار اتفاق می افتد و دیگری در کانادا، ولی هر دو از یک پس زمینه مایه می گیرند. آن پس زمینه، شخصیت و اندیشه خود کارگردان است به عنوان یک دختر جوان افغان که داستان فلم هایش را یا در زندگی خودش و یا در زندگی نزدیکان اش تجربه کرده است.
عروس بداقبال فلم «گره» هر چند در نهایت موفق می شود پا از خانه بیرون بگذارد و به کمک یک دختر همسایه به جستجوی راهی برای فرار از خشونت های شوهرش بیابد، ولی داستان بسیاری از عروسان دیگر به این خوشی ختم نمی شود. بداقبالی عروسان افغان تا وقتی که فرهنگ خشونت و نابرابری از سوی مردان تقدیس می شود ادامه خواهد داشت.
نویسنده: م. علی کریمی
ویراستار: عارف فرهمند