فراز و نشیب در روابط آلمان و ایالات متحده امریکا
۱۳۹۳ تیر ۲۳, دوشنبهبعد از جنگ جهانی دوم ایالات متحده امریکا برای آلمان به صورت یک ناجی در زمان نیاز درآمد. آلمان از نظر اقتصادی و فرهنگی در بدترین وضعیت قرار داشت و شهرت اش در جهان آسیب دیده بود. این کشور به کمک نیاز داشت و آن را از ایالات متحده امریکا به دست آورد.
چنانچه هِنری مورگِنتاو وزیر مالیه ایالات متحده امریکا در سال 1944 میلادی پیشنهاد کرده بود آلمان باید قطعه قطعه شود و به یک کشور کاملاً زراعتی تبدیل گردد، در عوض حکومت ایالات متحده امریکا تصمیم گرفت تا این دشمن جنگی شکست خورده را همراه با دیگر دولت های نیازمند اروپا از نظر اقتصادی بازسازی کند.
به این ترتیب آلمان باید از دید اقتصادی و سیاسی بار دیگر در نظام دموکراتیک غرب ادغام می شد تا در راستای ثبات در اروپا تلاش کند. "مارشال پلان" ایالات متحده امریکا شامل یک کمک مجموعی بیش از 12 میلیارد دالر امریکایی به آلمان می شد.
برادر بزرگ امریکا
نظر مثبت به کمک های ایالات متحده امریکا در زمان محاصره برلین تقویت یافت. این شهر را که در بخش منطقه اشغالی توسط روسیه شوروی قرار داشت، متحدین بعد از پایان جنگ جهانی دوم به چهار زون تقسیم کردند و تحت فرماندهی روسیه شوروی، ایالات متحده امریکا، بریتانیا و فرانسه قرار گرفت.
بعد از آنکه سه متحد غربی در ماه جون 1948 دست به اصلاح سیستم ارزی زدند و "مارک آلمانی" را جانشین "رایش مارک" تقریباً بی ارزش کردند، روسیه شوروی ارسال کمک به بخش غربی برلین را قطع کرد.
چند روز بعد امریکایی ها و انگلیس ها به ارسال کمک ها توسط ایجاد یک خط هوایی آغاز کردند. به این ترتیب نیاز جمعیت برلین یک سال توسط پرتاپ کمک ها از هوا تامین می شد، تا این که روسیه شوروی این محاصره را در سال 1949 لغو کرد.
جنگ نفرت انگیز در ویتنام
در اواخر دهه 1960 ذهنیت مثبت در برابر ایالات متحده امریکا در آلمان تغییر کرد. زمانی که گزارش ها در باره عملیات جنگی در ویتنام نشر شدند و برای اولین بار جنگ از طریق تلویزیون در خانه ها انتقال یافت.
در پایان دهه 1960 و آغاز دهه 1970 موج های اعتراض در تمام آلمان علیه این جنگ آغاز شد.
هراس از شریک بسیار قدرتمند
فیصله نامه دوگانه 1979 ناتو که از جمله مستقر کردن راکت های جدید و موشک های کروز ایالات متحده امریکا را شامل می شد، در آلمان ذهنیت ضد امریکایی را تقویت کرد.
براساس ارزیابی اودو هِبِل، پروفیسور مطالعات امریکایی در ریگنسبورگ، بسیاری از آلمانی ها بعد این فیصله نامه هراس داشتند که در زمان های اواخر دهه 1940 و 1950 با تشکیل بلوک های جنگ سرد مواجه خواهند شد. چنین دیدگاهی همان تصویر مروج قدیمی ایالات متحده امریکا به عنوان یک دولت امپریالیستی و ماتریالیستی را دوباره زنده کرد.
یک مقطع تاریخی که منجر به نزدیکی دوباره آلمان و امریکا شد، حملات فاجعه بار شبکه تروریستی القاعده در نیویارک و واشنگتن در 11 سپمتبر سال 2001 میلادی بود. گِرهارد شرویدر، صدراعظم آن زمان آلمان به ایالات متحده امریکا وعده "همبستگی نامحدود" را در مبارزه علیه تروریسم داد.
افزون بر آن آلمان یک ماه بعدتر در عملیات دوام دار آزادی سهیم شد که از جانب ایالات متحده امریکا علیه رژیم طالبان و اردوگاه های شبکه القاعده در افغانستان آغاز شده بود. اما اندکی بعد روابط میان دو کشور بار دیگر آشکارا تیره شد. دلیل آن این بود که صدراعظم شرویدر از همراه شدن با جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور پیشین امریکا در جنگ عراق خودداری کرد.
تنش دوام دار نیست
هِبِل، کارشناس امور سیاست امریکا، به این نظر است که تنش کنونی در مورد استراق سمع توسط سازمان های استخباراتی امریکا و همکاری آنها با جاسوس های آلمانی تاثیر بسیار منفی بر روابط میان دو کشور دوست به جا گذاشته است.
حکومت آلمان از ارشدترین نماینده استخبارات ایالات متحده امریکا در برلین تقاضا کرد که کشور را ترک کند. چنین پیش آمدی در روابط میان این دو کشور بی سابقه بوده است. اما از دید هِبِل با وجود ابراز خشم از جانب انگلا مرکل صدراعظم آلمان، روابط میان دو کشور به صورت دوام دار زیان ندیده است.
این کارشناسا تاکید می کند که روابط میان دو کشور صرف نظر از پیشامد کنونی هرگز در درازمدت تیره نشده است، بلکه همواره بهتر نیز شده است. بهترین مثال در این رابطه، ارتباط شبکه ای اقتصادی و تبادل فرهنگی است.