1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

مانور جديد دولت پاکستان

قسیم اخگر۱۳۸۵ دی ۱۲, سه‌شنبه

در حالي که دولت افغانستان براي شرکت در جرگه امن منطقوي آماده مي شود تا مجرايي براي حل مسايل في مابين دو کشور بيابد وپاکستان را در موقعيتي قرار دهد که تعهدات معيني را در رابطه با اوضاع جاري بر عهده گيرد ، دولت پاکستان با اعلام اين که قصد دارد مناطق مرزي را مين گذاري نموده و مانع عبور ومرور طالبان و تروريستان گردد ،نشان داد که تمايل چنداني براي شرکت در جرگه امن منظقوي ندارد .

"اکنون تنها راهي که باقي مي ماند دعوت کردن از يک جرگه وسيعتر است ،جرگه اي که ابتکار تشکيل آنرا ملل متحد بايد بر عهده گيرد..."
"اکنون تنها راهي که باقي مي ماند دعوت کردن از يک جرگه وسيعتر است ،جرگه اي که ابتکار تشکيل آنرا ملل متحد بايد بر عهده گيرد..."عکس: DW

طفره روي پاکستان از قول وقراري که مشرف در حضور رئيس جمهور امريکا و رئيس دولت افغانستان برآن صحه گذاشته بود براي افغانستان چندان غير منتظره نبود به ويژه اين که از همان آغاز کار پاکستان با بي تفاوتي و بي ميلي از آن سخن مي گفت. حتي هنگام سفر وزير خارجه پاکستان به افغانستان که گفته مي شد براي مشوره در مورد چگونگي تشکيل جرگه امن منطقوي صورت مي گيرد ،آقاي خورشيد قصوري اين موضوع را مطرح بحث قرار نداد. باوجود آن دولت افغانستان فکرمي کرد پاکستان ناگزير از شرکت در اين جرگه خواهد شد وبالتبع در برابر تصاويب آن جرگه (هرچه که باشد)مسئوليت هاي معيني را بر عهده خواهد گرفت .البته مقامات پاکستان بافهم اين که شرکت پاکستان در اين جرگه به صورت ضمني اعتراف به نقش پاکستان در نا آرامي هاي افغانستان را در بردارد ،انتظار جانب افغاني رابي جواب مي گذاشتند که اين مسأله به خودي خود موجب عصبانيت دولت افغانستان مي شد.

سخنراني هاي تند و تيز آقاي کرزي در قندهار که پاکستان را به صورت صريح و بي پرده به داشتن تمايلات استيلا جويانه وقيموميت طلبانه متهم مي کرد نشانه اي از اين عصبانيت بود . آقاي کرزي در اين سخنراني اش به روشني اظهار داشت که پاکستان مي خواهد مردم افغانستان غلام و برده اش باشند ،اماديگر آن زمان گذشته است که پاکستان چنين رويا هايي را در سر بپروراند.اين اظهار رات به همان اندازه اي که از جانب مخاطبان آن مجلس مي توانست مورد استقبال قرار گيرد ،براي پاکستاني ها نا خوش آيند بود و به هر حال مقامات پاکستاني را وا ميداشت تا راه ديگري را که هم کم هزينه تر باشد و هم نتايج مفيد تري را براي پاکستان در بر داشته باشد جستجو نمايند .دولت پاکستان با اعلام اين که براي جلوگيري از تردد نيروهاي تروريست در نواحي مرزي،مناطق مذکور را ماين گذاري مي نمايند از يک طرف مي خواهد تعهد خويش را در مبارزه عليه تروريزم نشان دهد و نشان دهد که در نا آرامي هاي افغانستان مسئوليتي بر عهده ندارد و از جانب ديگر خط مورد نزاع ديورند را به عنوان سرحد ميان افغانستان و پاکستان به رسميت بشناساند بي آن که مجبور شود در رابطه با ساير مسايل تعهد مشخصي را عهده دار شود.

اين مانور تازه که قبل بر اين نيز مورد اشاره قرار گرفته بودودر فرصت کنوني راه هوشيارانه اي براي خروج از بن بست براي پاکستان است ، طبعاً براي جانب افغاني نمي تواندخوش آيند باشداز همين سبب باواکنش جدي رئيس دولت افغانستان مواجه شد و آقاي کرزي آن را غير قابل قبول اعلام نمود.با اعلام اين طرح که به صورت خيلي زيرکانه اي ،طرح جرگه امن منطقوي را پشت سر مي اندازد و آن را کان لم يکن اعلام مي نمايد ،پاکستان مي خواهد ابتکار عمل را بدست گيرد ودولت افغانستان را در موضع انفعالي قرار دهد و از قضا امکانات و زمينه هاي زيادي را نيز در اختيار دارد .

در اوضاع شرايط جاري دولت آقاي کرزي نمي تواند بر طرح پاکستان صحه بگذارد ومسئوليتي رابر عهده گيرد که زمامداران قبلي از آن فرار کرده بودند و آنرا پشت سر انداخته بودند.اگر جرگه پيشنهادي آقاي کرزي داير مي شد و مسئله ديورند درآن مطرح و فرضاً رسميت مي يافت

مسئولين متوجه آقاي کرزي نمي شد .در حالي که اگر اينکار از طريق ديگري به غير از طريق آن جرگه عملي شود بار مسئوليت آن بر دوش آقاي کرزي سنگيني مي نمايد و اين چيزي نيست که براي آقاي کرزي مورد قبول قرار گيرد .جدا از آنچه واقعيت دارد مساله ديورند طي بيشتر از نيم قرن گذشته محوربسياري از موضع گيري هاي سياسي حکام وزمامداران افغانستان و پاره اي از جريانات سياسي جامعه افغاني بوده است که اغلباً کوشيده اند از آن به مثابه يک حربه سياسي براي کسب و جلب حمايت طرفداران ويا تخطئه و منزوي کردن مخالفان بهره برند .تداوم اين وضع مسئله ي ديورند را به تابويي بدل کرده است که هيچ يک از جناحها و گروهها نتوانند جز در چوکات همان سنت قبلي از آن سخني گويند و يا موضعي در قبال آن اتخاذ نمايند.در اين مورد نيز هم روشنفکران واحزاب سياسي و هم دولتمردان وهم ديگران هرگز نکوشيده اند حرف وسخن تازه اي و طرح جديدي ارائه نمايند ويا فراتر از شايعات سياسي بي بنياد به تحقيقي مستقل و علمي دست يازند. دهسال صدارت سردار داوود ودهسال دموکراسي ظاهر شاهي و در ادامه آن دوره جمهوري و دوره کودتا در اين رابطه سنتي را مستحکم ساخت که خواسته يا نا خواسته تمامي جناح ها در مورد آن موضع مشترک داشتند .اکنون نيز هيچ حزب و جناح سياسي حاضر نيست

فراتر از همان عادت پارينه وسنت نيمقرنه بيانديشد و يا به انديشيدن دعوت کند.جرگه پيشنهادي آقاي کرزي اگر هم مي توانست در اين رابطه فتح بابي بنمايد چنانچه ديده شد با جواب منفي پاکستان مقابل شد. امري که مي شد آنرا پيش بيني کرد .اکنون تنها راهي که باقي مي ماند دعوت کردن از يک جرگه وسيعتر است ،جرگه اي که ابتکار تشکيل آنرا ملل متحد بايد بر عهده گيرد ونمايندگاني از ساير نهاد هاي مشروع وتوانمند جهاني در آن شرکت داشته باشند.

عبور از قسمت گزارش روز دویچه وله

گزارش روز دویچه وله

عبور از قسمت مطالب بیشتر از دویچه وله

مطالب بیشتر از دویچه وله