دوست پسر 25 ساله دختر مقتول با صدایی محکم گفت: «به عقیده من، مادر مظنون اصلی است». مرد جوان چند لحظه سکوت می کند، گویا می خواهد به حاضرین در محکمه شهر "دارمشتات" فرصت دهد تا آن چه را که شنیده اند، درک کنند. بعد او با اعتماد به نفس به سخنانش ادامه می دهد: «این که مادر دختر می گوید، فقط به او ظلم می شده، حقیقت ندارد».

در سومین روز محاکمه یک زوج آلمانی- پاکستانی که باید در برابر محکمه جوابگوی قتل دختر 19 ساله خود باشند، دوباره بر بار اتهامات مادر به شدت افزوده شد.

خلق مسئولان رسیدگی به دوسیه تنگ شده است

حاضرین در محکمه در مقایسه با آغاز محاکمه، به وضوح عصبی تر هستند. چندین بار سوالاتی تکرار می شود که چند دقیقه پیش به آن ها جواب داده شده است.

مجادله لفظی میان وکیلان مدافع و محکمه شدت می گیرد تا این که یکی از وکیلان مدافع کنترول اعصابش را از دست می دهد و فحش بسیار سختی از دهانش در می رود.

سروصدا در میان تماشاگران این محکمه بلندتر می شود تا این که قاضی خواهان معذرت خواهی وکیل مدافع می گردد. دوست پسر قربانی آرامش خود را حفظ می کند. هنگامی که وکیل مدافع او را متهم می کند که «حرف پوچ» می زند، شاهد محکمه مستقیم به چشمانش نگاه می کند و با لحنی تند می گوید: «دختر دوم متهمین نیز در آغاز محاکمه بر این که مادر در خانه حرف اول را می زده، تاکید کرده بود». دوست پسر دختر مقتول این گفته را تایید کرد.

در اقامه دعوی آمده است که پدر به خاطر دوستی دخترش با این جوان دانشجو در ماه جنوری سال روان گلوی او را گرفته و تقریبا تا یک قدمی مرگ فشار داده است. چون این دختر حاضر به قطع رابطه نبوده و با پسر جوان ارتباط جنسی داشته است و این با ارزش های مذهبی و سختگیرانه والدین دختر که مهاجرین پاکستانی هستند، در تضاد بوده است.

سارنوالی گفت که مادر نقشه قتل دخترش را به همراه شوهرش کشیده است و در نابودی جسد همدست او بوده است.

وکیلان مدافع زن در آغاز محاکمه استدلال گفته بودند که مادر دختر همیشه سرکوب می شده و مجبور به رعایت دستورهای شوهرش بوده است. آن ها گفتند که موکله شان در قتل دخترش دست نداشته و فقط در نابودی جسد مجبور به همدستی شده است.

زمان فراغت در مکتب فقط تحت نظارت مادر

دوست پسر قربانی درباره مادر دختر گفت: «او دخترش را لت و کوب می کرده است»، او را تحت نظر داشته و کنترول می کرده است.

جوان دانشجو در برابر محکمه گفت: «هرگاه که دختر مقتول در مکتب زمان فراغت داشته، مجبور بوده که این نیم ساعت را همراه مادرش در شهر به سر ببرد» و مادر به این منظور از ناحیه ای که خانواده تا زمان جنایت آن جا زندگی می کرده، با بس به مرکز شهر "دارمشتات" می آمده است. به گفته این جوان 25 ساله «هرگاه که دختر مقتول ساعت چهار از مکتب خلاص می شد، باید حداکثر تا 16.15 به خانه می رسید».

شاهد در ادامه سخنانش گفت که مادر این درخواست را می کرده و افزون براین فرزندش را از نظر فیزیکی و روحی عذاب می داده است. دختر دوم خانواده هم پیش از این در مورد این که خواهرش لت و کوب می شده، شهادت داده بود.

دوست پسر دختر مقتول در این محکمه که جمعه شام برگزار شد، گفت: «مادر به او (قربانی) در خانه غذا هم نمی داده است»، چون از رابطه دختر خبردار شده بوده و می خواسته او را به این وسیله مجازات کند. همچنین به گفته این دانشجوی 25 ساله، هنگامی که قربانی در حمام به سر می برد، مادر قربانی «لباس ها و کفش هایش» را از او گرفته و به این ترتیب «دختر فقط دو تا سه دست لباس داشته که مجبور بوده آن ها را با دست بشوید».

این شاهد جوان در ادامه گفت که همه این ها را دوست دخترش به او گفته بوده: «پدرش در آغاز پیوسته سعی کرده بود با دخترش دوباره حرف بزند، اما مادر دختر هرکاری از دستش برمی آمد انجام داد تا مانع آن شود».

اما طبق گفته های این جوان دانشجو، به هرحال این پدر دختر بود که دست بر روی او بلند کرد. این جوان 25 ساله به نقل از قربانی تشریح می کند: «یک بار او می خواست از خانه بیرون شود که با والدینش در مقابل در مواجه می شوند» و پدر دستانش را بر گلوی دختر گذاشته و «تا نفس آخر» فشار داده بود. شاهد گفت که این را دوست دخترش به او گزارش داده و گفته است که مادر بدون هیچ واکنشی تماشاگر این صحنه بود.

آثار "دی ان ای" با روند جنایت مطابقت دارند

اما بر طبق اقامه دعوی این پدر دختر بود که در یک شب ماه جنوری سال 2015 به اتاق دخترش رفت، دستانش را بر دور گلوی او حلقه کرد و فشار داد تا او بمیرد. مرد متهم در آغاز محاکمه به این جنایت اعتراف کرد و آثار پیدا شده "دی ان ای" بر بدن و زیر ناخن های دختر این را ثابت می کند.

دوست پسر دختر می گوید که هیچگاه انتظار چنین جنایتی را نداشته و فکرش را هم نمی کرده است.

پسر دانشجو گفت که آن ها یقین داشتند که با هم ازدواج می کنند و هیچ شکی در این زمینه وجود نداشت. پدر او نیز در محکمه تاکید کرده بود که پسرش و دختر قربانی می خواستند ازدواج کنند و او اصولا مخالفتی با آن نداشته است. اما این راننده تکسی افزود: «البته اول باید دو فرزند کلان تر من عروسی کنند» و افزون براین دوستان و آشنایان پاکستانی بر او برای برگزاری یک عروسی بزرگ فشار آورده اند و این در حالی است که او برای چنین مراسمی پول نداشته است.

محاکمه والدین دختر 19 ساله ادامه دارد.