مهاجران: پولیس ما را گرفت و سگ ها را به جانمان انداخت
امان الله جواد۱۳۹۵ شهریور ۱۳, شنبه[No title]
گالری عکس از آرشیف
تصویر: مهاجران در مسیر بالقان چه میگویند؟
یک سال پیش صدها هزار مهاجر از مسیر بالقان به شمال اروپا سرازیر شدند. حالا شمار آنها کاهش یافته، اما تعداد زیادی از طریق بالقان به صورت قاچاقی مهاجرت می کنند. خبرنگار دویچه وله با برخی از آنها دیدار کرده است.
تولد در راه فرار
احمد و وینوس قصه می کنند: "ما شش ماه است که در یونان به سر می بریم. فرزند ما در ترکیه به دنیا آمد." آنها از یک روستا در نزدیکی شهر لاذقیقه سوریه اند و می گویند در نتیجه حملات بمب افکن های روسی همه چیز شان را از دست دادند.
۱۰ سال در حال فرار
عبدلامیر ۴۹ ساله است. این مرد عراقی ده سال گذشته را در فرار زندگی کرده است. او در فبروری ۲۰۱۶ به آلمان رسید. او می گوید: "در نزدیکی یک جزیره یونانی یک کشتی محافظ ساحلی نمایان شد و ما همه تا حد مرگ هراسناک شدیم."
«مانند دیگران به جانب آلمان»
فرمان جوان ۱۸ ساله پاکستانی با لبخند می گوید: "من دیروز از طریق ترکیه به بلغاریا رسیدم. من باید مانند دیگران به آلمان برسم. آلمان بسیار زیبا است. من به عنوان آشپز خوب می توانم کار کنم."
«به هر قیمتی شوذ به آلمان میروم»
وسیم جوان ۲۸ ساله پاکستانی (با تی شرت سفید) می گوید: «من سه بار از صربستان به بلغاریا برگشت خورده ام. اما من بار دیگر تلاش می کنم. به هر قیمتی که شود من به آلمان می روم.»
دو خانواده از چین
در کمپ "پاستروگور" در بلغاریا در مجموع مهاجرین جوان از افغانستان و پاکستان به سر می برند. فقط دو دو خانواده از مغولهای چین در این کمپ هستند. آنها نیز می خواهند به آلمان بروند. آنها می گویند: "چون ما مغول هستیم، در چین پیهم سرکوب می شویم."
«آلمان میروم تا تاکسیرانی کنم»
این مهاجر پاکستانی میگوید سفر قاچاقی از کشورش تا آلمانی برایش ۶۰۰۰ دالر تمام میشود. علی (نفر چپ) از دو هفته به این سو در کمپ "پاستروگور" بلغاریا به سر می برد. او می گوید: "من باید خود را به آلمان برسانم. باید خانواده ام را در پاکستان از نظر مالی حمایت کنم. من میتوانم تکسیرانی کنم.»
مسیحی در میان مسلمانان
این جوان ۲۲ ساله ایرانی می گوید: "من یک مسیحی هستم و مسلمانان در این کمپ همواره مرا توهین می کنند. من فکر می کنم که می توانم در بلغاریا بمانم. در هر صورت اش باید از پیروان ادیان دیگر فرار کنم. آنها مرا اذیت می کنند."
"مرا برگردانید"
این مرد (طرف راست در تصویر) از سرپرست کمپ "پاستروگور" در بلغاریا تقاضا می کند: "آقا، لطفاً مرا به پاکستان دیپورت کن." او میخواهد نزد کودکاش باشد چونکه خیلی بیمار است. او با دردش تنها نیست، بعضی از مردان افغانستان نیز میخواهند برگردند.
لت و کوب توسط پولیس
هورام از پاکستان از چند روز به این سو در کمپ "سوبوتیچا" در صربستان به سر می برد. او چندی پیش تلاش کرد که از مرز هنگری عبور کند. او می گوید که در آنجا پولیس او را لت و کوب کرد.
تغییر مسیر به جانب ایتالیا
عمر چیداد از یازده ماه به این سو در فرار است. در این میان این جوان ۲۳ ساله پاکستانی در صربستان رسیده است و میخواهد به ایتالیا برود. او امیدوار است که در آنجا به سرعت به عنوان پناهنده قبول شود.
امید به برگشت
این مرد جوان از سوریه در مرز هنگری - صربستان می گوید: "من دو هفته است که در کلبیجه هستم و امیدوارم که به زودی بتوانم در هنگری تقاضای پناهندگی بدهم. اگر جنگ در سوریه پایان یابد، می خواهم به وطنم برگردم. خودم اینجا دلم آنجاست."
«مرکل ما را دعوت کرده»
شاید تاثیر شایعات قاچاقبران است که این مهاجر جوان افغان می گوید: "خانم مرکل چه کرد؟" او که از یک هفته به این سو در منطقه ترانزیتی در مرز هنگری- صربستان گیر مانده است، می افزاید: "مرکل همه ما را دعوت کرده است. و حالا؟ حالا مرز ها مسدود شده اند، چرا؟"