1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

«حس کردم که نوزاد می پرسد، چرا مادرم نیست؟»

۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۴, چهارشنبه

فیروزه عمر مادری که شتابان به شفاخانه رفت و به چند نوزادی که مادران شان را از دست داده اند، شیر داد. او می گوید که احساس کردم که نوزاد می پرسد که چرا مادرم نیست.

Afghanistan Anschlag in Kabul Kabul Firooza Yunus Omar
عکس: Privat

وزارت صحت عامه امروز چهار شنبه اعلام کرد که در این حمله بر شفاخانه ۱۰۰ بستر دشت برچی ۲۴ تن کشته شدند و ۱۶ تن دیگر زخم برداشته اند . بیشترین تعداد قربانیان این رویداد، زنان باردار و نوزادان هستند.

 در این رویداد حمله کنندگان به نوزادانی که تازه چشم شان به دنیا باز شده بود وهنوز آغوش مادر را لمس نکرده بودند، شلیک کرده و بسیاری از مادران را هنگام زایمان به قتل رسانیده اند.

پس از حمله و دست به دست شدن تصاویر نوزادان زخمی و آلوده به خون در شبکه های اجتماعی، بسیاری از مردم برای یاری رسانیدن به نوزادان بازمانده از این رویداد شتافتند.

فیروزه عمر، نخستین مادری بود که به شفاخانه اطفال« اتا ترک» جایی که نوزادان را برای درمان و مراقبت از محل حادثه انتقال داده اند، رفت و  برای نوزادانی که مادران شان را در این حادثه از دست داده اند، شیر داد.

عکس: Privat

فیروزه عمر که خودش روانشناس است، روایت می کند هنگامی که از این حادثه خبر شد تنش به لرزش افتاد.

 او که کودک چهار ماهه شیر خوار در آغوش دارد می افزاید؛ زمانی که کودکش را شیر می داد احساس عجیبی سرا پایش را فرا گرفت و به فکر نوزادانی افتاده است که مادران شان را از دست داده اند.

 او علاوه کرد که با چنین احساسی، کودک اش را در خانه رها کرده  و شتابان به شفاخانه می رود تا به نوزادان شیر بدهد. او که بغض گلویش را می فشارد، چشم دید اش را چنین بیان می کند:« به شفاخانه رفتم دیدم ۱۹ نوزاد هیچ سرپرست نداشتند، یکی زخمی بود و دیگری بی هوش بود ... من کودکان را وقتی دیدم وضعیتم خراب شد، سعی کردم مقاوم باشم و چند کودکی را که وضعیت آنان خرابتر بود، به مشوره داکتران به آغوش گرفتم و شیر دادم.»

این مادر که امروز چهار شنبه دوباره برای شیر دادن نوزادان به شفاخانه رفته است، می گوید:«  امروز مجددآ به شفاخانه رفتم به یک نوزاد شیر دادم، زمانی که به طفلک شیر می دادم با همان نگاه معصومانه اش که به طرفم می دید، احساس کردم که می گفت چرا؟ چرا باید مادرم کنارم نباشد، واقعن زمانی که شیر می دادم با روح ، روان، پوست وجسمم این را احساس می کردم.»

 او می گوید که مادران زیادی تا نیمه های شب گذشته برای شیر دادن کودکان به شفاخانه آمده بوند. افزون بر این، عده ای هم برای سرپرستی کودکان ، بعضی هم با مقداری کمک و شماری هم برای تدفین اجساد به شفاخانه اطفال اتاترک در کابل جمع شده بودند.

درخواست های سرپرستی نوزادان

 علاوه  بر شیر دادن نوزادان، مادران زیادی آماده شده اند تا سرپرستی نوزادنی را که مادران شان را در حمله به شفاخانه ۱۰۰ بستر دشت برچی از دست داده اند، بپذیرند. یکی از این مادران مرسل برین است او داکتر است و یک کودک هشت ماهه نیز دارد.

 مرسل و همسرش آماده هستند تا یکی از نوزادان را در صورت رضایت بسته گانش به فرزندی بگیرند.

عکس: Privat

مرسل می گوید که از این رویداد سخت متآثر و اندوهگین شده است . مرسل به دویچه وله گفت:« وجدان مادری من و پدری همسرم نتوانست قبول کند، ما به فکر و مشوره با بزرگان این تصمیم را گرفتیم در صورت رضایت کامل خانواده که ...نوزاد تازه به دنیا آمده خود را به فرزندی بدهند با وجودی که دوسال از ازدواج ما می گذرد ویک فرزند هشت ماهه و شیر خوار هم در آغوش داریم راضی به چنین اقدامی شدیم.»

 روز سه شنبه مهاجمان به بخش ولادی ـ نسائی شفاخانه ۱۰۰ بستر دشت برچی حمله کردند. مهاجمان در این حمله دست کم چهل تن را به شمول نوزادان و زنان بار دار کشته و زخمی کردند. 

عبور از قسمت بیشتر در این زمینه

بیشتر در این زمینه

عبور از قسمت گزارش روز دویچه وله

گزارش روز دویچه وله

عبور از قسمت مطالب بیشتر از دویچه وله

مطالب بیشتر از دویچه وله