نهم نوامبر، یک روز سرنوشت ساز برای آلمان
۱۳۹۸ آبان ۱۳, دوشنبهبا پایان یافتن حاکمیت جمهوری دموکراتیک آلمان، دومین دیکتاتوری در قلمرو آلمان از بین رفت و اردوگاه سوسیالیسم واقعاً موجود، به طور کامل از بین رفت. منازعه بین شرق و غرب پایان یافت. نهم نوامبر ۱۹۸۹ یک روز سرنوشت ساز درتاریخ آلمان و اروپا بود.
پایان سلطنت
اما در تقویم تاریخی آلمان مانند نهم نوامبر روزهای مهم دیگری هم وجود دارند. درسال ۱۹۱۸ فلیپ شایدمن سوسیال دموکرات از یک بالکن رایشتاگ (پارلمان آن وقت آلمان) جمهوریت را اعلام کرد و چنین گفت: «کارگران و سربازان، شما از اهمیت این روز آگاه هستید. امر باورنکردنی اتفاق افتاده است. کار بزرگ و ناشناخته ای فرا روی ما قرار گرفته است. همه چیز برای مردم، همه چیز توسط مردم! نباید چیزی اتفاق بیفتد که موجب بی عزتی جنبش کارگری گردد. متحد، استوار و وظیفه شناس باشید. آن سلطنت کهنه و پوسیده فرو پاشید. زنده باد (سیستم) نو، زنده باد جمهوریت آلمان». بدین ترتیب شایدمن پایان سلطنت ویلهلم دوم امپراتور آلمان را اعلام کرد.
دموکراسی جوان در آلمان از آغاز با مشکل همراه بود. چپ و راست می خواستند به زودی ممکن آن را به ناکامی بکشانند. در نهم نوامبر ۱۹۲۳ ناسیونال سوسیالیست ها به آبده " فیلد هرن" در مونشن رفتند. رهبر این جماعت آدولف هیتلر بود که ده سال بعد از آن می بایست قدرت را در آلمان به دست گیرد و جهان را با فاجعه عظیم جنگ جهانی دوم گرفتار سازد.
کنیسه ها به آتش کشیده شدند
از آن تاریخ به بعد، تا سال ۱۹۴۲ که یهودیان به صورت سیستماتیک نابود گردیدند، آنها قدم به قدم سلب حقوق می شدند. با این هم پیش از آغاز جنگ جهانی دوم در سرتاسر آلمان، در نهم نوامبر سال ۱۹۳۸ کنیسه ها سوختانده شدند. مغازه های یهودی ها غارت می گردیدند. حدود ۱۰۰ یهودی کشته شدند و ۲۶۰۰۰ نفر شان به اردوگاه های آدم سوزی انتقال داده شدند. تالان یهودیان به طور نیشخند آمیزی «شب بلورین رایش» خوانده شد. این شب در حقیقت یک «تجربه عمومی اولیه» برای هولوکاست یا قتل عام یهیودیان بود. روبرت لی، رییس جبهه کار ناسیونال سوسیالیست های آلمان این را پنهان نکرد که بگوید: «یهود کشته می شود و باید کشته شود! یهود نابود می گردد و باید نابود گردد! چنین است اعتقاد مقدس ما».
کاملاً بدون پاسپورت
رزو نهم نوامبر ۱۹۳۸ در سلسله روزهای نوامبر سرنوشت ساز، قساوت بارترین تاریخ است. تفاوت بزرگ آن با روز نهم نوامبر سال ۱۹۸۹، روز فروپاشی دیوار برلین، باورنکردنی است. بسیاری حرف های آن شب که برای مردم جمهوری دموکراتیک آلمان به طور غیرمنتظره ای گفته شد، باورکردنی نبود. البته ماه ها پیش اعتراض ها علیه دفتر سیاسی "اس ای دی" یا "حزب سوسیالیست متحد آلمان" که بر آلمان شرق حاکمیت داشت، در برلین شرق شروع شده بود. هزاران نفر به هنگری و سفارت های آلمان در کشورهای اروپای شرقی پناه برده بودند. روز تا روز فشار برای آسان ساختن سفر برای شهروندان جمهوری دموکراتیک آلمان افزایش می یافت. با آنهم هیچ کسی روی موفقیت آن حساب نمی کرد، تا آن که یک کنفرانس مطبوعاتی بین المللی در آلمان شرق قواعد آن را اعلام کرد که به «طورعاجل قابل اجرا» خوانده شد.
مردم در معبر مرزی وسط شهر برلین به مرز هجوم بردند. شادمانی به معنی دقیق کلمه بی حد بود. پیش از این صرف تک تک از معبر عبور می کردند، بعداً آنها دروازه را باز کردند. یک شهروند جمهوری دموکراتیک آلمان با ابراز شادی می گفت: «اکنون ما هرچه می توانیم. بدون نشان دادن پاسپورت و بدون نشان دادن هیچ چیز دیگر، می توانیم برویم. بدون کنترول می توانیم برویم. گذشته از این، من پاسپورتی نداشته ام».
پس از این شب دیگر به زمانه های گذشته و وضعیت گذشته برگشتی صورت نگرفت. ایجاد نخستین سوراخ در دیوار برلین، نظام بیمار آلمان شرق را نزدیک به فروپاشی رساند. برای چهارمین بار یک نهم نوامبر درتاریخ آلمان نوشته شد، اما این بار، پر از خوشبختی بود. بسیاری دشواری ها نیز که به دنبال فروپاشی دیوار و وحدت مجدد آلمان به وجود آمدند، نتوانستند آن را تغییر دهند. برای ایجاد وحدت داخلی، به تناسب ایجاد وحدت دولتی به زمان بیشتری نیاز است.