نو روز، فرهنگی در دل تاریخ
۱۳۹۰ اسفند ۲۹, دوشنبه ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
ازین باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی
هزار سال پیش از امروز فرخی سیستانی در ترجیع بندی که در ستایش محمود غزنوی سروده بود؛ گفته بود: ( بهار امسال پنداری همی خوشتر زپار آید) او هرگز گمان نمی برد که هزار سال پس از وی، بهار سرزمینش خوشتر از همه بهاران خواهد گشت و آن « جشن شایسته و آن روز بایسته» در نوروز 1389 خورشیدی بود که نمایندگان تمام مردم جهان این جشن را پیش از نوروز به رسمیت شناختند و فرمان دادند که از این پس در تمام گاهنامه های جهان به نام جشن نوروز درج گردد. این است قدرت این جشن بزرگ که پنج هزار سال در دل تاریخ زیسته است و در برابر هیچ بادی نلرزیده است.
«کهن ترین نشانه یی که در آسیای غربی از جشن سال نو باز مانده به نخستین خاندان سلطنتی اور مربوط می شود که در طی آن ، ازدواج مقدس میان الهۀ آب و خدای با ر وری انجام می گرفته ...و این در هزارۀ سوم پیش از مسیح بوده است...این جشن در اصل به مناسبت پیروزی انا یا انکی بوده که اپسو، غول آبهای شیرین را می کشد و خود ایزد آبهای شیرین می شود. پس از پیروزی برای اوجشن می گرفتند؛ بر رودخانه سد می ساختند تا بهتر کشت و زرع کند... تمام تمدن های آسیای غربی، از آسیای صغیر تا مصب دجله و فرات و مدیترانه، همۀ تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم اساطیر و آیینهای سومری را می پذیرند»
نوروز در فرهنگ ما با افسانه و اسطوره و تاریخ در هم پیچیده است و چون به قوم وتبار خاصی وابسته نیست از این رو از فرهنگ همۀ تبار ها و سرزمینها بهره دارد و بیهوده نیست که سیمای جهانی یافته است.
آریاییان دو جشن بزرگ داشتند یکی نوروز که در آغاز بهار بزرگش می داشتند و جشن حیات مجدد می پنداشتند و دیگری مهرگان که آغاز اعتدال خریفی بود و به پنداشت آریاییان جشن پیروزی کاوه بر ضحاک پنداشته می شد و پیروزی نظم بر آشوب.جشن مهرگان که امروز بزرگش نمی دارند جشن مترا بوده است و آدم و حوای آریاییان یعنی (مشیا) و (مشیانه) گویا در همین روز زاده شده اند. (کومن) خاور شناس بلجیکی بدین باور است که جشن مهرگان درتمامی سرزمین های روم قدیم، روز میلاد خورشید پنداشته می شده است و به مغرب زمین راه یافته است و پس از انتشار دین مسیحیت در مغرب زمین به بیست و پنجم ماه دسامبر کشانده شده است و میلاد مسیح شمرده شده است .
اما نوروز همچنان پایدار ماند و به رغم همۀ تحریمها و ستیزه های بیگانگان بر جای ماند.فردوسی در شاهنامۀ زوال ناپذیرش پیدایی نوروز را به جمشید نسبت میدهد که در گویش ما( جم) یاهمان( یما) است:
به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر بساخت
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون بر افراشتی
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت او
فرومانده از فرۀ بخت او
به جمشید مر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سزاوار یاد کرد است که چون در بحر متقارب واژۀ نوروز نمی گنجیده است در شاهنامه به جای نوروز ( روز نو ) آمده است.
پیداست که آریاییان نوروز را در آغاز سال جشن می گرفتند هنگامی که آریاییان گله های خویش را از آغل ها به چمن های پدرام بیرون می کشیدند. اینان دوازده روز پیش از نوروز، بر دوازده ستون دوازده گونه غله می کاشتند و هر یک که زود تر سبز میگشت و پر بار تر می نمود؛ آن را به فال نیک می گرفتندو همان دانه را در آن سال می کاشتند. پنج روز نخست سال را نوروز عامه می نامیدند و روز ششم را نوروز خاصه می گفتند. اما پیش از آن که تقویم جلالی به میان آید نوروز مانند ماه های قمری و لی کندتر از آنها در نوسان بود تا این که در سال(467) هجری قمری و در روزگار شهریاری ملکشاه سلجوقی، تنی چند با یاری عمر خیام نوروز را به اول فروردین رصد کردند و تقویم جلا لی را ساختند و به جای سال قمری ، سال خورشیدی را بر گزیدند .
نوروزپس از اسلام فراز و فرود های فروان دیده است . پاره یی از شهریاران و نیز برخی از دانشمندان متعصب به تحریم آن بر خاستند . حتی برخی از سلاطین در صورتی رخصت تجلیل نوروز را می دادند که گونه یی جزیه یا نوروز پولی از مردم می ستاندند؛ گفته می شود که میزان این پول حتی سالانه به ده ملیون درهم بالغ می گشت.
نوروزهمان سان که به هیچ تباری تعلق ندارد به هیچ دینی هم وابسته نیست وبه رغم آنچه برخی گمان می زنند از بستر هیچ دینی هم سر بلند نکرده است؛ اما در درازای تاریخ، ادیان گوناگون، پیرایه ها بر نوروز بسته اند تا آن را از خویشتن سازند و یا سیمای مقدس گونه یی بدو ببخشند؛ از آن شما ر اند زردشتیان و مسلمانان.
به گونه یی نمونه گروهی بدین باور اند که سلیمان پیامبر انگشتر گم شده اش را در نوروزباز یافت. کشتی نوح در همین روز از طوفان رهید و از این گونه بسیار. گروهی در شب نوروز کلام خدا را بر سر می گیرند و دعا می کنند .بر سفرۀ هفت سین نیز قرآن را می گذارند.هنگام تحویل سال دعای ( یا مقلب القلوب والابصار ) را می خواند. این باور را نیز عام ساخته اند که حضرت علی در نو روز به خلافت نشسته است درست نمی نماید و بر مبنای همین اعتقاد، درهمین روزدر کنار محلی که آرامگاه آن حضرت پنداشته می شود عَلمی را بر می افرازند و هزاران تن در این مراسم شرکت می جویند ؛از همین روپاره یی از شاعران بر این باور که آغاز خلافت خلیفۀ چهارم ،در نوروز بوده است؛ با شعر خویش صحه گذاشته اند:
نوروز شد و جمله جهان گشت منور با بوی خوش لاله و ریحان و صنوبر
بر تخت خلافت بنشست آن شۀ ابرار داماد نبی شیر خدا ساقی کوثر
اثر گذاری فرهنگ اسلامی برنوروز تا بدان پایه است که مردی به نام عمادالدین محمود شیرازی در رسالۀ (نوروز) خویش نوشته است که خوردن هفت سین در نوروز ، از آن رو سنت است که هفت سین آن ، از هفت آیۀ قرآن برخاسته است که با سلام شروع می شوند .مرادوی از این هفت آیه است:
1. سلام قولا من رب الرحیم.
2. سلام علی ابراهیم .
3. سلام علی نوح فی العالمین.
4.سلام علی موسی و هارون.
5.سلام علی الیاسین.
6. سلام علیکم طبتم فا د خلوها خالدین.
7. سلام هی حتی مطلع الفجر.
باید گفت سخن علامه صلاح الدین سلجوقی در این نمط راست می آید که گفته بود :« نوروزمسلمان نبود؛ ما او را مسلمان ساختیم» با آن هم نو روز را جز مسلمانان، پیروان ادیان دیگر نیز نیکو می دارند. نوروزهمان گونه که جشن جها نی است نه عید ملی؛ اگر پیرایه های مذاهب دیگر را هم پذیرفته است؛ اما هیچگاه جنگ و فاصله را میان مذاهب سبب نگردیده است ؛ بل پل پیوندی میان مذاهب دیگر شده است.( مایکل هوندا) نمایندۀ ایالت کالیفورنیا در مجلس نمایندگان امریکا؛ هنگامی که قطعنامۀ رسمی یافتن نورو ز در کنگرۀ امریکا به امضا می رسید گفت :
« این جشن باستانی از گزند اختلافات دینی و رقابت های سیاسی مصون مانده است. مردم اقوام مختلف با اعتقادات دینی متفاوت ، نو روز را جشن می گیرند.»
من به بحث نوروز در ادبیات نمی پردازم و در باب آیین های نوروزی که گوناگونندو شایستۀ ستایش نیزسخن نمی زنم؛ اما تنها به آیین خانه تکانی اشارت می رانم که دو پیام نوروز را در خود دارد یعنی از یک سونوروز نماد پاک سازی محیط است واز سوی دیگر نمادپاک سازی درون از ناهنجاری ها و پلشتی ها و پر بیهوده نیست که در پیام سازمان ملل نیز آرزو برده شده است که از نوروز برای دعوت مردم به درک متقابل و گفت و گوی فرهنگ ها و سنتهای آن تلاش کنند:
لطیف ناظمی
ویراستار:سید روح الله یاسر