1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

آزادی از طالبان، راه دشوار بازگشت و بهبود در کندز

کاترین جیمز / رضا شیرمحمدی۱۳۹۴ آذر ۱۱, چهارشنبه

وقتی جنگ میان شورشیان طالبان و نیروهای دولتی در شهر کندز آغاز شد، گمان می رود که نیمی از شهروندان از این شهر فرار کردند. حالا گفته می شود که بیشترشان برگشته اند، اما وضعیت همچنان مضطرب و ناپایدار است.

Afghanistan Leben in Kundus-Stadt
عکس: DW/C. James

برای زلمی نبی زاده برگشتن به کندز نسبت به دیگران سخت تر بود؛ چرا که او جایی و چیزی برای برگشتن در آنجا نداشت. خانه فامیلی اش در بمباران هواپیماهای امریکایی ویران شده است. نبی زاده گفت: «من قبلا شهر را با همسر و هشت فرزند شش تا 26 ساله ام ترک کرده بودم. دقیقا یک روز قبل از اینکه همسایه ام زنگ زد و گفت که خانه ام در حمله هوایی امریکایی ها هدف قرار گرفته است.»

او پیش روی خانه پنج اتاقه اش ایستاده که حالا ویران شده، سوخته و بدون سقف است. همه چیز در خانه سوخته و قابل شناسایی نیست. تنها چیزی که شناخته می شود، چوکات آهنی یک بایسکل سه چرخه کودکانه است. سخت است که گفته شود این خانه توسط فیر راکت به این وضع در آمده باشد. خانه مجاورش که مادر و برادر زلمی نبی زاده در آن بودند، به کلی دست نخورده باقی مانده است.

زلمی توضیح داد: «همسایه هایم هواپیما را دیده اند». او افزود: «ما در منطقه ای بودیم که جنگ سختی در آن جریان داشت. من می دانستم که آنجا شمار زیادی ملیشه ها هستند و به خاطر همین هم فرار کردیم». به گفته وی مادر و برادرش ساختمان را دقیقا 20 دقیقه قبل از حمله هوایی ترک کردند.

نبی زاده گفت خانواده او هم مثل همه همیشه برنامه برگشتن را داشت، اما آنها دست خالی فرار کرده بودند و فقط یک دست لباس داشتند: «ما خیلی سریع رفتیم. در موتر جایی برای برداشتن چیزی نبود.»

او حالا در خانه کوچک کرایه ای زندگی می کند. زلمی 52 ساله حالا تلاش می کند که به عنوان راننده تکسی کار کند؛ چون آنجا دیگر کارگاه نجاری وجود ندارد. او قبلا نجار حرفه ای بود.

نبی زاده می گوید که ترمیم خانه اش ۱۰ هزار دالر خرج برمیدارد، اما او این پول را در اختیار نداردعکس: DW/C. James

صدمه در عرصۀ کسب و کار

موج شوک آور سقوط کندز به دست طالبان که اولین پیروزی این گروه پس از سقوط رژیم شان در سال 2001 محسوب می شد، اقتصاد را هدف قرار داد.

حمدالله دانش سرپرست ولایت کندز گفت که حدود 70 درصد از نفوس قابل استخدام این شهر کاری ندارند. صنعت ساخت و ساز به کلی متوقف شده است. همزمان با این میزان کاریابی در این ولایت به شدت وابسته به زراعت به خاطر زمستان نیز به شدت پایین آمده است.

تمام 16 سازمان خیریه بین المللی که در این ولایت فعال بودند بعد از جنگ ماه اکتوبر بسته شدند و هنوز همه برنگشته اند؛ یا حداقل به آن سطح کارمندانی که قبلا داشته اند فعال نیستند. دانش گفت که این موضوع درآمدها را با نوسان مواجه کرده و اعتماد به نفس را در شهر فرسوده ساخته است.

سرپرست ولایت افزود: «یوناما به زودی برمی گردد. ما با آنها صحبت خواهیم کرد تا یک دفتر جدید را با ضریب امنیتی بالاتر در نزدیکی میدان هوایی ایجاد کنند.»

دومینیک میدلی، سخنگوی یوناما در افغانستان تایید کرد که در نزدیکی سال جدید میلادی دفتر یوناما در مکانی جدید بازگشایی خواهد شد؛ اما تاکید کرد که برخی از کارمندان در حال حاضر در شهر کار می کنند.

بازارگانانی هم مثل عبدالقادر که نخ فروشی دارد می گویند که تاثیر جنگ ماه اکتوبر بر تجارت شان کوچک بوده است؛ چرا که آنها در تمام سال رکود را تجربه کرده اند. قادر گفت: «یک افت کوچک در کسب و کار وجود دارد؛ اما این از اول سال وجود داشت.»

محمد علیم طلا فروش نیز تایید می کند که بازارها نسبت به سال گذشته در همین زمان نزدیک به 10 درصد رکود داشته است و این روند بعد از جنگ شدت یافته است.

بازسازی با امکانات محدود

دانشی گفت به خاطر از دست رفتن درآمد، مردم به شدت به کمک های بشردوستانه و نیازمندی های ابتدایی مثل غذا و لوازم زمستانی نیاز دارند؛ حتی خانواده هایی که ممکن در خطر نباشند. او افزود: «یکی از پیامدهای جنگ این بود که مردم مجبور شدند برای چند روز در خانه بمانند و بخش زیادی از آذوقه غذایی گردآوری کرده شان برای زمستان را مصرف کنند. آنها همچنان خیلی از پول شان را در جریان فرار مصرف کردند.»

معمولا کرایه یک تاکسی از کندز به تالقان شهر همجوارش در ولایت تخار حدود 300 افغانی است، اما در روزهایی که جنگ جریان داشت این کرایه 5000 افغانی بود که معادل معاش ماهوار برخی از مردم است.

حمدالله دانشی سرپرست ولایت کندز گفت در حدود 25 فروشگاه در جریان جنگ سوزانده شدند: «ما وعده دادیم که کمک شان می کنیم تا دوکان های شان را بازسازی کنند. اما ما هیچ بودجه ای را از دولت مرکزی دریافت نکردیم و خودمان هم بودجه ولایتی نداریم. به این دلیل نتوانستیم کمک شان کنیم و حالا خودشان دوکان های شان را بازسازی می کنند.»

شکایت از کمبود بودجه برای امدادرسانی ادامه دارد. عبدالسلام هاشمی، رئیس امور مهاجرین و عودت کنندگان نیز می گوید تلاش ها برای به دست آوردن بودجه فایده ای نداشت. به گفته وی روزانه تا 300 خانواده هم به امید به دست آوردن کمک به این اداره مراجعه کرده اند.

هاشمی افزود: «ما بودجه ای از دولت مرکزی نگرفته ایم که به آنها کمک کنیم. آنها فقط معاش کارمندان را می دهند. ما تنها 3000 خانواده را با بسته های غذایی کوچک با حمایت برنامه غذایی سازمان ملل متحد کمک کرده ایم. اما آن فقط یک بسته نمک، یک بسته لوبیا و کمی آرد بود.»

هاشمی زمانی که در مورد وضعیت مردم نیازمند صحبت می کرد که نتوانسته بود به آنها کمکی بکند، مشتش را گره کرده بود و یقه کتش را به زحمت می کشید. هاشمی گفت: «شش و نیم سال است که من در این مقام کار می کنم. این سخت ترین سال برای مردم کندز بود. این دشوارترین سال برای من هم هست.»

یک ماه پس از جنگ ها، بازار مرکزی کندز بازهم پر جمع و جوش شدعکس: DW/C. James

اداره ای که هاشمی برایش کار می کند شمار خانواده هایی که از کندز فرار کردند را 21 هزار برآورد می کند. این بالاتر از 13 هزار بی جا شده ای است که کمیساریای عالی سازمان ملل در امور مهاجرین و 16 هزار خانواده ای است که دفتر والی این ولایت برآورد می کنند.

بهبودی دشوار

هاشمی می گوید که 90 درصد از ساکنان این شهر دوباره برگشته اند. اما شماری که توانایی اش را داشته اند هنوز هم برنگشته اند. به گفته مقامات دولتی کسانی که بیشتر از همه در خطر هستند اعضای 166 خانواده ای هستند که پدر و یا همسر خانواده در جنگ کندز کشته شده و یا اعضای 116 خانواده ای که مردان خانواده، که به صورت سنتی نان آوران فامیل هستند، به شدت زخمی شده اند.

همزمان با این نزدیک به 3000 بی جا شده داخلی هم در پی جنگ کندز از ولسوالی های این ولایت به مرکز شهر آمده اند که به امدادرسانی نیاز دارند.

هرچند کنترول مرکز شهر کندز در دست نیروهای دولتی است و عملیات هنوز هم در ولسوالی های دور و نزدیک در این ولایت برای پاکسازی شورشان جریان دارد، مقامات این ولایت می گویند که 3000 تن از شورشیان که در جنگ کندز به تصرف این شهر کمک کرده اند هنوز هم موجود اند.

با این همه سرپرست ولایت کندز به این باور است که زندگی در شهر کندز به حالت عادی برگشته است. اما زلمی نبی زاده دیدگاه دیگری دارد. او گفت: «من می ترسم. من می ترسم که آن وضعیت دوباره تکرار شود». اما زلمی عقیده دارد که باید امید داشته باشد و زندگی اش را ادامه بدهد.

عبور از قسمت بیشتر در این زمینه

بیشتر در این زمینه

عبور از قسمت گزارش روز دویچه وله

گزارش روز دویچه وله

عبور از قسمت مطالب بیشتر از دویچه وله