این دختر افغان می خواست رپ خوانی مشهور شود، اما خانواده اش می خواست او را به عنوان عروس بفروشند. او که در تهران به عنوان مهاجر زندگی می کرد، از خود دفاع کرد و شعرهای رپ علیه ازدواج اجباری می خواند. سونیتا همچنان یک ویدیوی اعتراضی در مورد فروش دختران ثبت کرد. مستندی که توسط رخساره قائم مقامی، کارگردان ایرانی ثبت شده، داستان زندگی این رپر و فعال حقوق زنان را به تصویر می کشد که اکنون ۲۰سال دارد.

در یک هتل دور افتاده گردشگری در برشتسگادن، مردم محلی، گردشگران و پناهجویان با هم ملاقات می کنند. در ترکیب این ملاقات بروز تنش اجتناب ناپذیر است. این فیلم مستند، ساخته ماتیاس کوسمل نشان می دهد که چگونه پیش داوری بر طرف می شود و پرسش هایی مطرح می کند که چه کاری باید پناهجویان انجام دهند تا واقعا به برابری اجتماعی دست یابند؟ چه چیزی اتفاق می افتد وقتی فرد کشورش را با غریبه ها تقسیم می کند؟

همه چیز از قبل تعیین شده است. حداقل هادی شخصیت فیلم محمد بن عطیه، کارگردان تونسی به این باور دارد. او قرار است با یک دختر در قریه خود که مادرش برایش انتخاب کرده ازدواج کند؛ اما همه چیز تغییر می کند. او در یک سفر کاری بر خلاف آنچه متعارف است عاشق یک رهنمای گردشگران می شود. این فیلم روایتی از سنت، آزادی و شادی است.

پس از حادثه هسته یی ۳۰ سال قبل هانا، والینتینا و ماریا به اجبار "بابوشکاس" را تخلیه کردند. اکنون آنها دوباره به خانه های خود بازگشته اند. زندگی ظاهرا روستایی، اما در این منطقه آلوده به رادیو اکتیو جریان دارد. با این وجود برای زنان در اینجا هیچ دل خوشی و شادی وجود ندارد. این موضوع یک فیلم از هالی موریس از ایالات متحده امریکا است.

کارگردان فراوکه ساندیگ به کمپ موقت فریدلند در زاکسن نظر انداخته است. بعد از جنگ جهانی دوم این اولین توقفگاه برای میلیون ها آلمانی آواره وعودت کننده جنگ بود. امروز از این کمپ به عنوان مرکز پذیرش پناهجویان استفاده می شود. در این فیلم نشان داده می شود که چقدر تجارب و امیدهای مردم آن زمان و مردمان امروزی در این مکان مشابه هستند؟

سار خانواده مذهبی خود در کیبوتص را ترک می کند تا در زندگی همجنسگرایی اش در لندن آزاد باشد. او بیش از حد به دنبال رابطه جنسی و مواد مخدر می رود و در نهایت به ویروس "اچ. آی. وی" یا ایدز مبتلا می شود. او بعدا مجبور می شود در زندگی خود تغییراتی بیاورد.

بائر تپدیق یک گاو شیری از اروپا می خرد تا شرایط زندگی خانواده اش بهتر شود. اما مدونا (نام گاو) در زندگی روستانشینان این روستای کوهستانی کوچک در آذربایجان جنب و جوش ایجاد می کند. او برای همه ساکنان قریه مورد پسند نیست. چه چیزی اتفاق می افتد وقتی در سنت ها تغییر به میان آید؟ امام حسنوف این را با شوخی و طنز به تصویر می کشد.