یک سال قبل آوارگی ۷۰۰ هزار روهینگیا از میانمار آغاز شد. حالا مددکاران توجه را به وضع کودکان مهاجر جلب کرده اند؛ صدها هزار مهاجری که در بنگله دیش به سر می برند. شمار زیادی از کودکان مهاجر بدون سرپرست نیز آنجا هستند.
اعلانات بازرگانی
سازمان نجات کودکان "سیف دِ چیلدرن" می گوید تنها در کمپ مهاجران در کوکس بازار بنگله دیش بیش از شش هزار کودک مهاجر بدون سرپرست زندگی می کنند که نیمی از آنان در جریان خشونت ها والدین شان را از دست داده اند. این سازمان می افزاید که آنها "با کمبود حاد مواد غذایی مواجه هستند و در معرض خطرهای رو به افزایش استثمار و سوءاستفاده قرار دارند".
کودکان باید به تنهایی در کمپ ها برای خودشان سرپناه بسازند
این سازمان امدادی این اطلاعاتش را بر مبنای نظر پرسی از کودکان در کمپ ها ترتیب کرده است. در اصل این سازمان دریافته که شمار زیادی از این کودکان در نتیجه هرج و مرج در جریان فرار از میانمار پدر و مادرشان را گم کرده اند. اما نیمی از این کودکان در نظرپرسی گفته اند که والدین شان کشته شده اند.
مارک پرایس، رئیس دفتر «سیف د چیلدرن» در بنگله دیش گفت: «اکنون روشن شده که برای بسیاری از این کودکان پیوستن به خانواده شان ممکن نخواهد شد».
پرایس افزود که این کودکان باید خودشان به تنهایی در اردوگاه های مهاجران برای خودشان سرپناه بسازند، در وضعیتی «بدون مادر و پدر و در محیطی که خطر قاچاق انسان، ازدواج کودکان و شیوه های دیگر بهره برداری در آن وجود دارد».
سوزانا کروگر، مدیر عامل سازمان «سیف د چیلدرن» در آلمان، از جامعه بین المللی به خاطر منفعل بودنش نسبت به میانمار انتقاد کرد: «جهان در این مساله که عاملان این حملات وحشیانه، از جمله ارتش میانمار، را به پای میز عدالت بکشاند با شکست مواجه شده است». به گفته وی آنچه مورد نیاز بود، یک راه حل بلند مدت برای این مشکل است تا آوارگان روهینگیایی بازگشتی امن، با عزت و داوطلبانه به میانمار داشته باشند.
مصیبتهای کودکان روهینگیا: تجاوز جنسی، اختطاف و یتیمی
مصبیتی را که مسلمانهای روهینگیا در جریان فرار از بیرحمیهای اردوی میانمار تجربه کرده اند شدیدتر از آن است که بتوان با کلمات بازگو کرد. چنانچه جان اوینس در سلسله عکسهای خود نشان میدهد، اکثر این مهاچران کودکان هستند.
عکس: DW/J. Owens
پدرم و مادر در پیش چشماناش کشته شدند
از اواخر آگست تا حال بیش از ۶۰۰ هزار نفر از اقلیت مسلمان روهینگیا مجبور به فرار از میانمار شده اند. محمد بلال ۱۰ ساله که از این خشونت نجات یافته و موفق به فرار شده است، میگوید: «روزی که نیروهای اردو آمدند، قریه را آتش زدند و مادرم را در حالی که در تلاش فرار بود، هدف شلیک قرار دادند. پدرم راه رفته نمیتوانست و سربازان او را به ضرب چاقو کشتند. من این حوادث را با چشمان سرم دیدم.»
عکس: DW/J. Owens
آسیبهای روانی به جا مانده از قساوت اردو
نور، خواهر محمد نیز شاهد قتل والدین خود بود. حالا او و برادرش در یک اقامتگاه کودکان بیسرپرست در بنگله دیش زندگی میکنند. او میتواند آنجا غذا به دست بیاورد و ساعتتیری کند. در روزهای آخر پیش از فرار در میانمار نزدیک بود از گرسنگی جان بدهند. اما آسیبهای روانی حوادث اخیر به خصوص از دست دادن والدین او را رها نمیکند. او میگوید: «پشت والدینم، پشت خانه و کشورم دق شده ام.»
عکس: DW/J. Owens
منازعهای با ریشه عمیق
این منازعه که از ۷۰ سال به این سو ادامه دارد و ریشهاش به ساختار اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم در این کشور برمیگردد، از سال ۲۰۱۶ به این سو بیش از ۲۰۰۰ قربانی گرفته است. یکی از این قربانیان، مادر رحمان ۱۲ ساله است که در این تصویر دیده میشود. او میگوید: «خانه ما را آتش زدند و مادرم چون بیمار بود، نتوانست خانه را ترک کند.»
عکس: DW/J. Owens
قصه مشابه
دولی آرا ۵ ساله بعد از این که با چشمان خود شاهد قتل والدین خود بود، با خواهرش روجینا به کمپ مهاجران در بنگله دیش رسید. او میگوید: «همه وقت گریه میکردم و گلوله از بالای سر ما میگذشت.به یک نحو فرار کردم.» سازمان امدادی «سف د چلدرین» به کودکانی که بدون والدین خود به منطقه کوتوپالونگ میرسند، کمک میکند. ۶۰ درصد مهاجران روهینگیا در بنگله دیش را کودکان تشکیل میدهند.
عکس: DW/J. Owens
شکار مثل حیوانات
جدید علم یکی از صدها کودکی است که بدون والدین خود را به کمپ کوتوپالونگ رسانده است. او حداقل این خوشبختی را دارد که عمهاش از او مواظبت میکند. جدید در قریهای به نام ماندی پارا متولد شده و آنجا عاشق فوتبال بود. اما با شروع عملیات اردو، همه چیز تغییر کرد. او میگوید: «به ما گفتند که خانه تان را ترک کنید. وقتی که با والدینم فرار میکردیم، آنها شلیک کردند و پدر و مادرم را در جا کشتند.»
عکس: DW/J. Owens
کودک ربایی
مصیبت بعد از فرار نیز وجود دارد. بعد از این که پسر ۱۰ ساله رحمان علی ناپدید شد، او حالا چند هفته است که از کمپ مهاجران نگهبانی میکند. شایعه کودک ربایی در میان مهاجران وجود دارد و رحمان ترس دارد که پسرش در دست قاچاقبران انسان افتاده باشد. او میگوید: «نمیتوانم چیزی بخورم. نمیتوانم بخوابم. خیلی غمگینم. مثل این است که دیوانه شده باشم.»
عکس: DW/J. Owens
«اعصابم نورمال نیست»
وقتی تیراندازی شروع شد، سکینه خاتون همه تلاش خود را به خرج داد تا از اطفال خود محافظت کند. اما او نتوانست یاسمین ۱۵ ساله و جمالیتای ۲۰ ساله را که در روستای مجاور بودند، نجات بدهد. سکینه خاتون میگوید: «آنها را در پیش پدر کلان و مادر کلان شان گردن زدند. من کرخت بودم و درست آنها را حس نمیکردم. حالا اعصابم نورمال کار نمیکند.» این خانم موفق شده که ۹ تن از فرزنداناش را نجات بدهد.
عکس: DW/J. Owens
قربانی تجاوز جنسی
یاسمین فکر میکند ۱۵ ساله است، اما جوانتر به نظر میرسد. وقتی نیروهای میانمار حمله کردند، پدر و برادر او را در پیش چشماناش لت و کوب کرده و کشتند. گروهی از سربازان میانمار سپس بر او تجاوز جنسی کرده و داشتههایش را به غارت بردند. او میگوید: «من در بدنم دردهای زیادی را احساس میکنم.»
عکس: DW/J. Owens
8 عکس1 | 8
خشونت های جنسی، ازدواج اجباری و قاچاق کودکان
لووای یاسین، سخنگوی سازمان "روستای کودکان اس او اس" در رابطه با وضع کودکان روهینگیا می گوید: «این کودکان در اردوگاه های مملو از مهاجران گیرمانده اند؛ بدون چشم اندازی برای بازگشت به کشورشان، بدون دسترسی به آموزش و بدون شانسی برای داشتن یک آینده». این سازمان می گوید "وضعیت برای این کودکان کشنده است".
یاسین افزود هزاران کودک نیز از سوء تغذیه، بیماری و آسیب شدید روحی و روانی به دلیل خشونت هایی که تجربه کرده اند، رنج می برند: «خشونت های جنسی، ازدواج اجباری و قاچاق کودکان به یک امر روزمره در اردوگاه های مهاجران تبدیل شده است».
بنگله دیش به خاطر صدها هزار مهاجر روهینگیایی که به خاکش وارد شده اند، خودش را به شدت تحت فشار احساس می کند و می خواهد که آنان هرچه سریعتر به کشورشان برگردند. یاسین می افزاید: «به همین دلیل است که مقامات عمداً همه چیز را موقتی نگه می دارند».
این سازمان از جامعه بین المللی خواستار افزایش سطح کمک ها به این آوارگان شد. همزمان آنان خواهان پایان بخشیدن خشونت حکومت میانمار علیه روهینگیاها و توقف نقض حقوق بشری آنان شدند. به باور این سازمان ها، تنها از این طریق شرایط لازم برای بازگشت آوارگان به میانمار ایجاد می شود.
یک سال پیش بود که اخراج اجباری روهینگیاها از میانمار آغاز گردید؛ اقلیتی مسلمان که در کشور اکثرا بودایی زندگی می کنند. دهه هاست که اقلیت مسلمان در میانمار تحت فشار قرار دارد. وضعیت از زمانی فاجعه بار شد که ادعا می شود ملیشه های روهینگیا در حمله ای چندین تن از نیروهای امنیتی حکومت میانمار را کشتند.
ارتش میانمار با خشونتی بسیار گسترده به این حمله پاسخ داد و شمار زیادی از روستاهای روهینگیاها را ویران کرد و صدها هزار انسان را به فرار و خارج شدن از این کشور مجبور ساخت. حدود ۷۰۰ هزار روهینگیا به کشور همسایه شان بنگله دیش فرار کردند.
سازمان ملل متحد برخورد با روهینگیاها را در میانمار "تصفیه قومی" عنوان کرده است. یانگ هی لی، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد برای میانمار در ماه مارچ از "نسل کشی" سخن زد.
Rsh/Af/nob/se (afp, kna, epd)
آلبوم عکس از آرشیف دویچه وله:
تصویر: نگاهی به وضعیت اسفبار کودکان مهاجر روهینگیایی
مهاجر روهینگیایی نورحافظ دوازده ساله به تنهایی سرپرستی خانواده اش را به عهده دارد. قبل از فرار از روهینگیا به سوی بنگله دیش پدرش ناپدید شده بود. اکنون مادرش همراه با او و خواهران و برادرانش تنها زندگی می کنند.
عکس: Reuters/A. Abidi
سرپرست خانواده
نور حافظ دوازده ساله در اردوگاه پناهجویان در پالونگ خالی بنگله دیش به دنبال کسانی می گردد که در برابر اینکه او با چتر خود آنها را از آفتاب سوزان محافظت کند، به اومقداری پول بدهند. او به یک روحانی مسلمان نگاه می کند که گاهی اوقات پول های اهدایی را که از اجتماعات جمع آوری کرده است بین مردم توزیع می کند. نور حافظ هنوز پسر نواجوانی بیش نیست اما باید یک خانواده ۹ نفره را سرپرستی کند.
عکس: Reuters/A. Abidi
روزی که یک یورو به دست آورد، روز خوبی است
نور حافظ می گوید: «گاهی اوقات من ۵۰ تا ۱۰۰ تاکا در آمد دارم، بعضی روزها هم با دستان خالی به خانه بر می گردم .» یک تاکا معادل یک سنت یورو است. با۵۰ تاکا فرد می تواند در داخل بازار کمپ حدود ۲۵۰ گرام مرچ سبز بخرد. یک خوراک مرغ هم حدود ۱۵۰ تاکا به فروش می رسد.
عکس: Reuters/A. Abidi
زنی با هشت فرزند
نور حافظ از هشت خواهر وبرادر دیگرش بزرگتر است. وقتی سربازان ارتش میانمار به روستای محل زندگی پدرکلان و مادر کلانش وارد شدند، پدر نور حافظ بدون خانواده اش فرار کرد. آنها بعد از آن دیگر او را ندیده اند. رابعه تنها با کودکانش از روهینگیا به سوی بنگله دیش فرار کرد و خود را به نزدیکی کوکس بازار رساند. پنهاجویان مسن تر تلاش می کنند تا رابعه را تا حدی که ممکن است کمک کنند.
عکس: Reuters/A. Abidi
"نیروهای ارتش خانه ها را آتش زدند"
دو ماه پیش رابعه و فرزندانش از روستای زادگاه شان واقع در ایالت راخین میانمار رانده شدند. این زن ۳۳ ساله می گوید: «نیروهای ارتش، خانه هایی را به آتش کشیدند که در آنها هنوز مردم وجود داشتند. من انسان های زیادی را دیدم که بر اثر اصابت گلوله زخمی شده بودند.» این خانواده به نزد پدر کلان و مادرکلان شان رفتند. اما یک روز بعد سربازان به آنجا نیز رسیدند.
عکس: Reuters/A. Abidi
وابسته به کمک های امدادی
نور حافظ و خانواده اش مانند شماری دیگر از مهاجران روهینگیایی در اردوگاه پناهجویان در نزدیک کوکس بازار وابسته به کمک های امدادی هستند. آنها در هنگام سفر به سوی بنگله دیش تنها توانستند خودشان، اسناد هویت شان، چند قطعه عکس و یک پتو برای محافظت از باران را با خود بگیرند. طبق معمول نورحافظ به عنوان مرد و سرپرست خانواده برای گرفتن کمک های سازمان های امدادی در نوبت ایستاده است.
عکس: Reuters/A. Abidi
هزینه های اضافی در کمپ پناهجویان
معمولا تنها مواد غذایی ضروری مانند روغن، عدس، پیاز به مهاجران در اردوگاه تقسیم می شود و اغلبا اینها کافی نیستند. بنابراین در اردوگاه کوکس بازار دست فروشان وجود دارند که آنها به طور مثال مرچ سبز و یا ترکاری و یا قرص های ضد بارداری و سگرت می فروشند. اغلبا مواد خوراکی در اینجا گران ترند از آنچه که در بازارهای شهرهای همجوار به فروش می رسند.
عکس: Reuters/H. McKay
نور حافظ در میانمار هم کار کرده است
نور حافظ پیش از فرار از میانمار، اجناس و موادی را می فروخت که پدرش از دست تاجران خریداری می کرد. روهینگیایی ها به عنوان مردم مهاجر و بی وطن قبل از بروز درگیری ها و آغاز خشونت ها در میانمار نیز دسترسی به تعلیم و آموزش نداشتند و در بازارکار نیز مورد تبعیض قرار می گرفتند.
عکس: Reuters/A. Abidi
کوچکترین آنها دچار سوء تغذیه اند
خانواده نور حافظ با وجود تلاش هایش و با وجود کمک های سازمان های امدادی اغلبا دسترسی به نیازمندی های اولیه و ضروری زندگی ندارند. دو خوردسال ترین کودک رابعه یعنی فاطمه یک ونیم ساله ( در تصویر) و محمد هشت ماهه مانند بسیاری دیگر از کودکان این اردوگاه از سوء تغذیه رنج می برند. حدود ۶۰ درصد از کودکان خوردسال روهینگیایی به بیماری هایی مانند اسهال مبتلا شده اند.
عکس: Reuters/A. Abidi
" او دیگر مانند یک طفل رفتار نمی کند"
رابعه در مورد نورمی گوید: «او بچه است. اما می داند که مسئول خانواده است. او مانند یک طفل رفتار نمی کند.» آرزوهای مادرش برای آینده اش ناچیز است. او آرزو دارد که نور بتواند در بنگله دیش یک دوکان باز کند. اما این پسر خوردسال گاهی رویاهای دیگری برای زندگی در سر دارد. رویاهایی مانند رفتن به مکتب و داشتن وقت برای بازی فوتبال با دوستانش که با آنها بتواند مانند یک کودک عمل کند. نویسنده: مارا بیرباخ/ پ.ع