"چاقو؛ تاملاتی از پی یک تلاش برای قتل" مراقبههای سلمان رشدی بر سوءقصدی است که میتوانست به مرگش بینجامد. او میخواهد در این کتاب خشونت را با هنر پاسخ دهد. مریم مردانی، روزنامهنگار، نگاهی دارد به این آخرین اثر نویسنده.
تبلیغات
«هرگز نخواستم موتورسیکلتی را تعمیر کنم، اما فهمیدمکه از طریق ادبیات میتوانم خودم را تعمیر کنم.» (سلمان رشدی، چاقو،نسخه انگلیسی، ص ۹۰)
سلمان رشدی در کتاب "چاقو؛ تاملاتی از پی یک تلاش برای قتل" دست به اکتشاف شوک و روان زخمدیدهای میزند که با چهارده ضربه چاقو به تن و زندگی او وارد شده است. این شوک آنقدر ناگهانی و عمیق است که زندگی او را به دو بخش پیش و پس از خود تقسیم میکند. طبیعتا رشدی نیز مانند دیگر قربانیان حملههای تروریستی انتظار وقوع آن را نداشته است، اما چگونگی برخورد او با خودش، متهم و آنچه بر او گذشته است، بسیار قابلتامل است.
سلمان رشدی پس از گذراندن دوره درمان در بیمارستان به جای گرفتار شدن در چاه افسردگی به مراقبه میپردازد. او در این مراقبهها زخمهایش را پنهان نمیکند، بلکه شکافشان را باز میکند و سوزششان را تا مغز استخوان حس میکند. رشدی به زخمهایش فکر میکند و متوجه میشود که آنها نه تنها بر بدن، بلکه بر زندگی خصوصی او و اطرافیانش نیز وارد شدهاند. در نمایی بزرگتر درمییابد که چاقوی ترور، پیکر آزادی بیان را نیز زخمی کرده است؛ عقیدهای که از دهان بسیاری از نویسندگان و فعالان معاصر در همبستگی با او شنیدهایم. رشدی اما تاکید میکند که با چنین توصیفی نباید تروریست را قوی و ترسناک جلوه دهیم؛ مهم این است که ما زندهایم، مبارزه میکنیم و قدرتمندیم.
فتوای قتل سلمان رشدی روز ولنتاین (روز عشاق) صادر شده بود: ۱۴ فوریه ۱۹۸۹. یک اسلامگرای جوان ۳۳ سال بعد در ۱۲ اوت ۲۰۲۲ این فتوا را، گرچه نافرجام، اجرا کرد. در سه دههای که میان این دو تاریخ گذشته است، چهره اسلامگرایان تندرو در جهان بهخوبی شناخته شده است. سلمان رشدی نیز در این سالها با سایه مرگ از سوی آنها جنگیده است، حتی در عالم خواب. او در سالهای اخیر خوشحال بوده است که دیگر کسی سخنی از فتوا به میان نمیآورد و مسئله قتل او به گذشتهها پیوسته است. رشدی دیگر مطمئن شده که "نویسندهای که برایش فتوا صادر کردهاند" نیست، بلکه تنها یک "نویسنده" است. خوشحال بوده است که او را با داستانهایی که نوشته میشناسند، نه با فتوایی که قرار بود جانش را بگیرد. عمر این اطمینان و شادی اما با چاقویی در دست جوانی سیاهپوش در سالن آمفیتئاتر شهر شوتوکوا به پایان خود نزدیک میشود. پایانی نارس، شوکآور و پیشبینیناپذیر که رشدی از آن جان به در میبرد.
«غمانگیزترین پیامد حمله آن است که دوباره به کسی تبدیل شدهام که تلاش کرده بودم نباشم. بیش از سی سال است که نخواستم فتوا بخشی از هویت من باشد. اصرار داشتم مرا با کتابهایم بشناسند؛ پنج کتابی که پیش از فتوا نوشتهام و شانزده کتابی که پس از آن. تلاشهایم تازه داشتند نتیجه میدادند. کتابهای آخرم که چاپ شدند، دیگر کسی درباره فتوا و آیات شیطانی نمیپرسید. این حمله اما دوباره مرا سر جای اولم کشانده است. دیگر مهم نیست که تا به حال چه نوشتهام یا قرار است بنویسم، همیشه همان کسی هستم که چاقو خورده است.» (همان، ص ۱۳۱ و ۱۳۲)
به عنوان زنی ایرانی نمیتوانم به چهره سلمان رشدی پس از حمله نگاه کنم، شیشه سیاه عینکش را ببینم و به یاد هموطنانی نیفتم که دستکم یکی از چشمهایشان را در جنبش "زن زندگی آزادی" از دست دادهاند. رشدی یکی از نخستین قربانیان دیدگاه اسلامگرایانه افراطی در دوران معاصر است؛ دیدگاهی که هیچ شوخی و نقدی را برنمیتابد و تنها راهحلش حذف فیزیکی آدمهاست: با من مخالفی پس نابودت میکنم. به همین سادگی و با همین میزان از خشونت.
رشدی در تحلیل خود بهدرستی نشان میدهد که اسلامگرایان تندرو در واقع "فردیت" نیستند، بلکه "تیپ" هستند که برای هر پرسشی تنها یک پاسخ دارند. آنها از لحظهای که بنده دین میشوند، پیچیدگیهای خود را به عنوان انسان کنار میگذارند و در قالبهایی فرو میروند که دینبرای آنها از پیش ساخته است. بنابراین فرقی نمیکند با کدامیک از آنها طرف باشی، همینکه بپرسی آیا عشق را تجربه کردهای؟ میگویند عاشق خدا هستند. بپرسی چند کتاب خواندهای؟ میگویند یک کتاب، آنهم قرآن. بپرسی دیدگاهت نسبت به زندگی چیست؟ میگویند این دنیا ارزشی ندارد، خودم را فدا میکنم تا به زندگی پس از مرگ برسم.
رشدی به همین دلیل است که از دیدار با قاتل خود که در کتاب به اختصار آ. نامیده میشود، صرفنظر میکند. او در ابتدا میخواسته آ. را ببیند و انگیزههایش را کشف کند، اما بعد متوجه میشود که چنین "تیپی" پیچیدگی چندانی ندارد و در نتیجه رازی را در او کشف نخواهد کرد.
مراقبههای سلمان رشدی گاهی دردناک میشوند. خودش را سرزنش میکند که چرا هنگام حمله واکنشی نشان نداده یا دستکم فرار نکرده است. تا مدتی نمیتواند خود را به خاطر این بیکنشی ببخشد و نسبت به خود خشم دارد. پس از گفتوگو با روانکاو درمییابد که آنکسیکه باید سرزنش شود خودش نیست، بلکه تروریستی است که با حضورش شوک ایجاد کرده است. سالن آمفیتئاتر مکانی برای اجرای نمایش یا سخنرانی است. نویسنده نیز برای سخنرانی در آنجا حاضر شده است. کسی در چنین مکان زیبا و آرامی انتظار قتل ندارد.
به همین دلیل است که وقتی آ. به رشدی حمله میکند، نه تنها رشدی، بلکه تماشاچیان نیز شوکه میشوند و دستکم برای لحظاتی نمیتوانند واکنش نشان دهند. مدتزمان انفعال در این حادثه ۲۷ ثانیه طول میکشد؛ ۲۷ ثانیه برای ۱۴ ضربه چاقو و از دست دادن یک چشم. رشدی در مراقبههای خود چندینبار تلاش میکند پی ببرد که در ۲۷ ثانیه چه کارهایی میتوان کرد؛ برای نمونه میتواند یک غزل شکسپیر را بهطور کامل بخواند.
به همین ترتیب معنای چاقو نیز تغییر میکند. رشدی در یکی از قابلتوجهترین بخشهای کتابش به چاقو و شیوه حمله با آن میپردازد. حمله با چاقو را با شلیک گلوله مقایسه میکند. تفنگ همیشه در فاصلهای دور از قربانیقرار میگیرد و به سوی او شلیک میکند، اما کسی که چاقو در دست دارد، به بدن قربانی نزدیک میشود و آن را لمس میکند.
رشدی حمله با چاقو را "صمیمانه" میداند، اما این نزدیکی و صمیمیت از نوع دیگری است؛ به "تجاوز" میماند؛ به اینکه کسی ناگهان وارد خصوصیترین فضای تو میشود و ضربهاش را وارد میکند. این "نزدیکی" زائیده علاقه نیست، بلکه کینهمند است و نابودی به همراه دارد.
چاقویی که به بدن و زندگی رشدی وارد شده آنقدر قدرت نداشته که به شوخطبعی او زخم بزند. گرچه بینایی چشم راست خود را از دست داده، اما توان خندیدن و دیدن قسمتهای طنز ماجرا در او کاملا سالم مانده است. رشدی آنقدر به خود اشراف دارد که در توصیف لحظه مرگ میگوید، روی زمین افتاده بوده و میدیده که خون زیادی از او رفته است. با خود میگوید چقدر خون! احتمالا دارم میمیرم. بعد حواسش به این بوده که آیا بر اساس گفتههای دین، روحش از تونلی عبور میکند و به نور خواهد رسید؟ هر چه دقت میکند نشانی از تونل و نور نمیبیند و اتفاقا برعکس همه چیز بسیار ماتریالیستی رخ میدهد. رشدی در آن لحظه برای چندمینبار مطمئن می شود که خداناباوریاش اصلا اشتباه نبوده است.
سلمان رشدی در نگارش این کتاب روایتی ساده و خطی را برمیگزیند. او پیش از آنکه شروع به نوشتن کند به ناشرش میگوید که این کتاب حتما از دیدگاه اول شخص مفرد روایت خواهد شد. او در این کتاب از بسیاری نویسندههای دیگر و نوشتههایشان یاد کرده است. این نقلقولها همه هماهنگ با موضوع اصلی کتاب "چاقو" است. او از نویسندههایی نام برده که چاقو خوردهاند یا مورد حمله تروریستی قرار گرفتهاند؛ همچنین نویسندههایی که به دلایلی دیگر به مرگ نزدیکتر شدهاند. او با پرداختن به گفتهها و واکنشهای آنها نسبت به ترور و مرگ در واقع افق دید خود را گسترش میدهد و این امکان را برای خود فراهم میکند که بهترین واکنش را انتخاب کند. این شیوه برخورد کمک میکند که هر انسانی هنگام رویارویی با شوک بداند که تنها نیست تا بتواند خود را از چاه افسردگی بیرون بکشد.
رشدی در صفحههای پایانی کتاب پس از یک سال و یک ماه و یک هفته در سالن آمفیتئاتر شوتوکوا حاضر میشود و روی صحنه میایستد. او اینبار با در آغوش گرفتن همسرش "صمیمیت" و "نزدیکی"دو انسان را به نمایش میگذارد؛ صمیمیتی که زاده عشق است، نه خشونت.
«پرسشی را که پس از حمله از خود کرده بودم به یاد آوردم: آیا شادیات از چنین ضربهای جان بهدر خواهد برد؟ پاسخ را همانجا روی صحنه آمفیتئاتر شوتوکوا میدانستم. بله، ما شادیمان را دوباره ساختیم گرچه ناکامل [...] شادیمان زخم خورده بود و شاید گوشه آن را سایهای تا همیشه بپوشاند. این شادی اما قدرتمند است و وقتی یکدیگر را در آغوش کشیدیم، فهمیدم کافی نیز هست.» (همان، ص ۲۰۹)
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.
برندگان جایزه صلح ناشران آلمان در قرن ۲۱ از آسیه جبار تا آن اپلباوم
جایزه صلح ناشران آلمان از سال ۱۹۵۰ در حاشیه نمایشگاه کتاب فرانکفورت به نویسندگان تاثیرگذاری اعطا میشود که در راستای زندگی صلحآمیز انسانها فعالیت میکنند. روایتی تصویری از برندگان این جایزه از سال ۲۰۰۰ تا کنون.
عکس: Angel Navarrete/IMAGO/El Mundo
آن اپلباوم (۲۰۲۴)
جایزه صلح نشران آلمان در سال ۲۰۲۴ به اپلباوم، روزنامهنگار، ستوننویس و تاریخنگار آمریکایی لهستانی رسید. شورای گزینش اتحادیه ناشران آلمان در استدلال انتخاب این چهره فرهنگی به عنوان برنده سال ۲۰۲۴ تصریح کرد، "در دورانی که ارزشها و دستاوردهای دموکراسی بیش از پیش مورد تمسخر و حمله قرار میگیرند، نوشتهها و آثار او [آن اپلباوم] سهمی مهم در راه حفظ دموکراسی و صلح محسوب دارند".
عکس: Angel Navarrete/IMAGO/El Mundo
سلمان رشدی (۲۰۲۳)
اتحادیه ناشران آلمان جایزه صلح خود در سال ۲۰۲۳ را به سلمان رشدی اهدا کرد. رشدی از زمان انتشار کتاب "آیات شیطانی" بیش از سه دهه است که با تهدید به مرگ مواجه است، در سال گذشته از یک حمله جان بدر برد. آیتالله خمینی در فتوایی خواستار کشتن او و هر کسی شد که در انتشار این کتاب دست داشت و برای آن جایزه تعیین کرد. این فتوا هیچگاه رسماً لغو نشد.
عکس: Andrew Matthews/AP/picture alliance
سرهی ژادان (۲۰۲۲)
جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۲۲ به سرهی ژادان، شاعر، نویسنده و مترجم اوکراینی تعلق گرفت. بنیاد جایزه صلح ناشران آلمان در رستای تصمیم خود اعلام کرد، این نویسنده ۴۸ ساله اوکراینی به خاطر آثار هنری برجستهاش و همچنین به دلیل رویکرد انساندوستانهاش به شهروندان در جنگ و کمک به آنها با به خطر انداختن جانش مورد تقدیر قرار میگیرد. ژادان در منطقه لوهانسک به دنیا آمده است.
عکس: Wolfgang Rattay/REUTERS
تسیتی دانگارمبگا (۲۰۲۱)
جایزه صلح انجمن ناشران آلمان در سال ۲۰۲۱ به "تسیتی دانگارمبگا" نویسنده، فیلمساز و فعال مدنی اهل زیمبابوه رسید. خانم دانگارامبگا امروزه یکی از مطرحترین فیلمسازان زیمبابوه است و موضوع خشونت علیه زنان از محورهای کار اوست. او همچنین از زنان فیلمساز جوان در کشورش حمایت میکند و از سال ۱۹۹۰شرکت تولید فیلم Nyeria" را تاسیس کرده است.
عکس: Sebastian Gollnow/dpa/picture alliance
آمارتیا سن (۲۰۲۰)
جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۲۰ به آمارتیا سن، اقتصاددان و فیلسوف هندی اهدا شد. به اعتقاد هیئت داوران اتحادیه ناشران و کتابفروشان آلمان "فعالیت الهامبخش سن فراخوانی است برای تقویت و ترویج گونهای از فرهنگ تصمیمگیری سیاسی که بر احساس مسئولیت در قبال دیگران استوار است و از هیچ کس حق تصمیمگیری را نمیگیرد". برخی آثار این فیلسوف که برنده جایزه نوبل اقتصاد نیز است، به فارسی برگردانده شدهاند.
عکس: Anindito Mukherjee/EPA/dpa/picture alliance
آلیدا و یان آسمن (۲۰۱۸)
جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۱۸ به آلیدا و یان آسمن، دو فرهنگشناس آلمانی، اعطا شد. آلیدا آسمن (راست در تصویر)، ادیب و فرهنگشناس، با پژوهشهایش در زمینه فرهنگ یادآوری و عدم فراموشی به شهرت رسیده است. همسر او، یان آسمن، به عنوان مصرشناس، آثاری آفریده که به درک کشمکشهای فرهنگی و مذهبی معاصر در سراسر دنیا کمک کرده است.
عکس: picture-alliance/dpa/A. Dedert
سباستیائو سالگادو (۲۰۱۹)
برنده جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۱۹ نه ادیب و نویسنده بود و نه سیاستمدار یا روزنامهنگار. اتحادیه ناشران و کتابفروشان آلمان این جایزه معتبر را به "سباستیائو سالگادو" اهدا کرد؛ عکاس مشهور برزیلی که پاسداری از طبیعت، دلمشغولی اصلی او بوده است. سوژهها و عکسهای منحصر به فرد سالگادو همان چیزی است که او را از دید داوران، سزاوار دریافت جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۱۹ کرد.
عکس: Getty Images/T. Lohnes
مارگارت اتوود (۲۰۱۷)
برندهی جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۱۷ مارگارت اتوود، نویسندهی بنام کانادایی است. در توضیح اتحادیه ناشران آلمان در راستای انتخاب اتوود به عنوان برندهی سال ۲۰۱۷ آمده است که این نویسندهی ۷۷ سالهی کانادایی در رمانها و آثار غیرداستانیاش "همواره شم سیاسی و حساسیت بالای خود برای تحولات و جریانهای نامحسوس و خطرناک" را به نمایش گذاشته است.
عکس: picture-alliance/dpa/A. Dedert
كارولین امکه (۲۰۱۶)
جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۱۶ به کارولین امکه Carolin Emcke تعلق گرفت. امکه نویسندهای است که با تمام وجود علیه نفرت و چند قطبی شدن جامعه مبارزه میکند. برای او امر خصوصی و امر سیاسی از یکدیگر جداییناپذیرند. کارولین امکه (متولد سال ۱۹۶۷) سالهاست که با کتابها، مقالهها و سخنرانیهایش علیه تفکر جزمی و چند قطبی شدن جامعه مبارزه میکند.
عکس: picture alliance/dpa/A.Dedert
نوید کرمانی (۲۰۱۵)
برندهی جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۱۵ نوید کرمانی بود که در سالهای اخیر آثار متعددی منتشرکرده است. دین و زندگی در جوامع چندفرهنگی و همچنین جایگاه فردیت در دنیای مدرن از مشغلههای ذهنی نوید کرمانی است. ناشران آلمان از او به عنوان "یکی از مهمترین صداها در جامعه آلمان" یاد کرده و معتقدند که کرمانی از جامعه آلمان میخواهد که زندگی صلحآمیز انسانها با پیشنههای ملی و مذهبی متفاوت را میسر کند.
عکس: picture alliance/dpa/T. Frey
جرون لنیر (۲۰۱۴)
جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۱۴ به جرون لنیر، نویسنده آمریکایی و یکی از پیشگامان تحقیق در فضای مجازی اهدا شد. از جمله آثار مهم او "شما ابزار نیستید" نام دارد که به اثرات منفی اینترنت در جامعه مدرن میپردازد. به اعتقاد لنیر دنیای دیجیتال باید ساختاری بیابد که هم حقوق فردی را محترم شمارد و هم مشارکت همگانی را ترویج کند. استفاده و سوءاستفاده از دانش و داده در اینترنت از دیگر موضوعات آثار او است.
عکس: REUTERS/K. Pfaffenbach
سوتلانا آلکسیویچ (۲۰۱۳)
جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۱۳ به سوتلانا آلکسیویچ از بلاروس تعلق گرفت که در سال ۲۰۱۵ نیز جایزه نوبل ادبی را از آن خود کرد. این نویسندهی منتقد به ویژه برای خلق آثاری به شهرت رسیده که در آنها به پیامدهای فاجعه اتمی در نیروگاه چرنوبیل و نیز جنگ شوروی در افغانستان پرداخته است. از مستندنگاریهای دقیق این نویسنده میتوان دریافت که در امپراتوری الکساندر لوکاشنکو، رئیسجمهور روسیه سفید، چه میگذرد.
عکس: picture-alliance/dpa
لیائو ییوو (۲۰۱۲)
اتحادیه ناشران آلمان جایزه صلح در سال ۲۰۱۲ را به لیائو ییوو، شاعر و نویسنده چینی، اعطا کرد. او به خاطر آثار انتقادیاش که در چین ممنوع هستند، چند سال نیز در زندان به سر برد. اتحادیه ناشران آلمان دلیل برگزیدن لیائو ییوو به عنوان برنده این جایزه را "زبان قوی و بیریای" این نویسنده خواند که در مقابله با سرکوبهای سیاسی، به زبان شنوای محرومان چین بدل شده است.
عکس: dapd
بوعلام صنصال (۲۰۱۱)
جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۱۱ به بوعلام صنصال نویسنده الجزایری تعلق گرفت. اتحادیه ناشران آلمان انتخاب او در آن سال را پیامی به جنبش دموکراسیخواهی در الجزایر خوانده و "روایتهای شورانگیز و همدلی درونی او در محترم شمردن فرهنگها و فهم تبادلات فرهنگی" را دلیل شایستگی او برای کسب این جایزه دانسته بود. صنصال از روشنفکرانی است که بیپرده از شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم در الجزایر انتقاد میکنند.
عکس: picture-alliance/dpa
دیوید گروسمن (۲۰۱۰)
برندهی جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۱۰ دیوید گروسمن، نویسنده اسرائیلی بود. او در آثار خود بهگونهای همهسویه به مسائل و رویدادهای خاورمیانه میپردازد و راهی برای مقابله با جنگ و احساس ناتوانی در برابر آن میجوید. به باور گروسمن علیرغم دشواری دستیابی به صلح نباید از سخن گفتن در بارهی آن دست شست. او معتقد است، کسانی که از رسیدن به صلح ناامید شدهاند، "مغلوب و تسلیم خشونت و تلخی جنگ شدهاند".
عکس: picture-alliance/dpa
کلادیو ماگریس (۲۰۰۹)
کلادیو ماگریس، نویسنده و فیلسوف ایتالیایی جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۰۹ را به دست آورد. او در بسیاری از کتابهای خود از جمله در مشهورترین اثر خود که "دانوب، سرگذشت یک رودخانه" نام دارد، به اسطورههای سیاسی جهان غرب پرداخته است. به اعتقاد اتحادیه ناشران آلمان، ماگریس در آثار خود به بهترین شکل به سرنوشت مشترک اروپا پرداخته و سنتهای باارزش اروپا را در کنار تنوع فرهنگی آن نشان داده است.
عکس: Getty Images/AFP/H. Guerrero
آنزلم کیفر (۲۰۰۸)
جایزه صلح ناشران آلمان در سال ۲۰۰۸ به آنزلم کیفر(Anselm Kiefer)، نقاش و مجسمهساز آلمانی تعلق گرفت که "خاطره" برای نمونه در ارتباط با فاجعه هولوکاست موضوع اصلی آثار اوست. "هویت ملی" از دیگر مشغلههای ذهنی این هنرمند آلمانی است. آثار عظیم او با مواد و مصالح گوناگونی چون کاه، سفال، سرب، لاک الکل، خاکستر، گلها و گیاهان خلق شده است.
عکس: picture-alliance/dpa
ساول فریدلندر (۲۰۰۷)
در سال ۲۰۰۷ جايزه صلح ناشران آلمان به ساول فريدلندر، تاريخدان اسرائيلىآمريكايى تعلق گرفت که از پژوهشگران صاحبنام فاجعه هولوکاست است. خانواده او مانند هزاران يهودى ديگر در اردوگاه آشويتس به قتل رسيدند. هيچ مورخ ديگرى مانند فريدلندر تا به اين حد به نگارش خاطرات و تاريخ هولوكاست نپرداخته است. به اعتقاد اتحاديه ناشران آلمان فریدلندر "به فغان و فرياد خاكستر انسانهاى سوزانده شده، نام و نشان بخشيد".
عکس: picture-alliance/dpa
ولف لپنيز (۲۰۰۶)
جایزه صلح اتحادیه ناشران آلمان در سال ۲۰۰۶ به ولف لپنيزWolf Lepenies ، جامعهشناس و پژوهشگر آلمانی اهدا شد که هنر را همواره در پيوند با مسئوليتهای اجتماعی میبيند. لپنيز معتقد است که "فرهنگ بايد هميشه مداخله كند، همان گونه كه هميشه مداخله كرده يا بايد میكرده است". برخورد میان فرهنگ و سیاست و نیز برخورد میان "کار فکری روشنفکر" و مسئولیت اجتماعی او از موضوعات محوری آثار این اندیشمند آلمانی است.
عکس: AP
اورهان پاموک (۲۰۰۵)
اتحادیه ناشران آلمان در سال ۲۰۰۵ جایزه صلح خود را به اورهان پاموک نویسنده برجسته ترکیه اهدا و در استدلال این انتخاب اعلام کرد، او آثاری آفریده که "اروپا و ترکیه اسلامی را به یکدیگر نزدیک میکند، به دفاع از حقوق انسانها و اقلیتها برمیخیزد و همواره در برابر مسائل سیاسی کشورش موضعگیری میکند. اورهان پاموک را "داستانسرای پسامدرن" میدانند که آثارش پر از تصاویر، استعارهها و گفتارهای دوپهلوست.
عکس: picture-alliance/AA
پیتر استرهازی (۲۰۰۴)
برندهی جایزه صلح اتحادیه نشران آلمان در سال ۲۰۰۴ پیتر استرهازی، نویسندهی مجاری بود. استرهازی که از چهرههای سرشناس ادبیات معاصر مجارستان محسوب میشود، در سال ۲۰۰۰ با انتشار "هارمونیهای آسمانی" شهرت جهانی کسب کرد. این اثر تاریخی درباره خانوادهی اصیلی است که استرهازی سرگذشت و فراز و نشیبهای این خانواده را در زمان روی کار آمدن حکومت کمونیستی روایت میکند.
عکس: picture-alliance/dpa/A. Dedert
سوزان سونتاگ (۲۰۰۳)
اتحادیه ناشران آلمان در سال ۲۰۰۳ با جایزه صلح از سوزان سونتاگ، نویسندهی سرشناس آمریکایی به خاطر تلاش او "در جهان تصاویر جعلى و حقایق تحریفشده" براى "حرمت اندیشهى آزاد" تقدیر کرد. سونتاگ از منتقدان جنگ عراق و سیاستهاى سلطهجویانه آمریکا بود. آثار این نویسنده فقید به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده و عرصههاى گوناگونى از رمان گرفته تا رسالهنویسى و از نمایشنامه گرفته تا سناریونویسى را در برمىگیرند.
عکس: picture alliance/U. Baumgarten
چینوآ آچهبه (۲۰۰۲)
چینوآ آچهبه نویسنده فقید نیجریهای که در کنار نویسندگانی چون نادین گوردیمر (آفریقای جنوبی) و بن اکری (نیجریه) از مهمترین چهرههای ادبی آفریقا محسوب میشود، در سال ۲۰۰۲ جایزه صلح اتحادیه ناشران آلمان را دریافت کرد. او به "پدر ادبیات آفریقا" شهرت داشت. "چیزها از هم میپاشند" از مهمترین آثار آچهبه است که به بیش از ۵۰ زبان ترجمه شده و میلیونها نسخه از آن به فروش رسیده است.
عکس: picture-alliance/AP
یورگن هابرماس (۲۰۰۱)
در سال ۲۰۰۱ یورگن هابرماس، فیلسوف و جامعهشناس نامدار آلمانی جایزه صلح اتحادیه ناشران آلمان را کسب کرد. هابرماس یکی از بانفوذترین اندیشمندان آلمانی محسوب میشود و در مباحث فلسفی، اجتماعی و سیاسی آلمان و اروپا نقش مهمی ایفا میکند. او در آثارش به دگرگونیها و چالشهای دنیای مدرن میپردازد. هابرماس از چهرههای برجسته فلسفه است که بهشکل فعال و قاطعانه در بحثهای مربوط به سیاستهای روز مشارکت دارند.
عکس: Getty Images/AFP/L. Gouliamaki
آسیه جبار (۲۰۰۰)
آسیه جبار، نویسنده فقید الجزایری که یکی از برجستهترین نویسندگان کشورهای شمال آفریقا محسوب میشود، برندهی جایزه صلح اتحادیه ناشران آلمان در سال ۲۰۰۰ بود. استقلال الجزایر، استعمار فرانسه و برابری حقوقی زن و مرد از موضوعات محوری آثار آسیه جبار است که در زادگاهش، الجزایر به عنوان نماد آزادی زنان شناخته شده است.