آشنایی دانشجویان آلمانی با جشن نوروز
۱۳۹۳ فروردین ۸, جمعه جوی اهل آلمان است. او سالهاست در دانشگاه کلن زبان ترکی میآموزد و بهتازگی نیز آموختن زبان فارسی را آغاز کرده است. جوی یک سال در استانبول زندگی کرده و در آنجا با فرهنگ خاورزمین آشنا شده است. اطلاعات زیاد او درباره نوروز نشانگر میزان علاقه او به فرهنگ کشورهای مشرقزمین است.
جوی با آنکه آلمانی است، میتواند بهخوبی درباره نوروز سخن بگوید: «تا جایی که میدانم در سال ۲۰۱۰ بود که روز اول عید نوروز به عنوان روز تعطیل رسمی در سطح جهان به رسمیت شناخته شد، چون نوروز را جشن بهاری دانستهاند. جشن نوروز حدود ۳۰۰۰ سال عمر دارد و از میراث فرهنگی ایرانیان است که تا امروز هم برگزار میشود، نه تنها در ایران و کشورهایی که در آنها فارسی صحبت میشود، بلکه در همه کشورهایی که ایرانیان به آن مهاجرت کردهاند، مثل آمریکا یا آلمان.»
خود جوی با اشاره به مراسم چهارشنبهسوری میگوید که برای نخستین بار جشن نوروز را در پارک شهر هامبورگ تجربه کرده است: «اولین بار در هامبورگ بود که با جمع ایرانیها نوروز را جشن گرفتم. کمی قبل از اقامت طولانیمدتام در ترکیه با یکی از دوستان دخترم به پارک شهر هامبورگ رفتم. در آنجا تعداد زیادی ایرانیجمع شده بودند. نمیدانم، ممکن است که بعضی از آنها کرد هم بوده باشند، اما به هر حال خیلی از آنها ایرانی بودند. خیلیها از روی آتش پریدند، بعضیها ساز و نقاره میزدند و آواز میخواندند. همه به هم غذا میدادند. خیلی عالی بود. با من خیلی مهربان بودند و خوشحال بودند میدیدند که من میتوانم چند جملهای فارسی حرف بزنم. چقدر کبابی که خوردم خوشمزه بود!»
جوی سپس در ترکیه از طریق دوست دختر آن دوره خود که ایرانی بوده، برای نخستین بار در محیط خانه و خانواده با جشن نوروز آشنا میشود. این دانشجوی جوان آلمانی با علاقه بسیار درباره آداب و رسوم کشورهای دیگر، بخصوص ایران، سخن میگوید: «روشن است که من به عنوان فردی علاقهمند به این آداب و رسوم و فرهنگها نگاه میکنم. تصور میکنم که برای هر کسی مهم است که فرهنگ خودش را حفظ کند و فرهنگ ایرانی یکی از قدیمترین و بانفوذترین فرهنگها در طول تاریخ است. طبیعی است که ایرانیها در حفظ آن میکوشند. این فرهنگ به پیشرفت علم کمک زیادی کرده و تا پس از قرون وسطی جلوتر از غرب بوده، اما بعد از آن وضعیت تغییر کرده است. وقتی از فرهنگ ایرانی حرف میزنم، منظورم کردها هم هستند.»
یاشا، دانشجوی جوانی که پدرش ایرانی و مادرش آلمانی است، هر سال هم نوروز را جشن میگیرد و هم کریسمس، عید میلاد مسیح را. یاشا هم در حال حاضر زبان فارسی را در دانشگاه کلن میآموزد. او میگوید که کاملا آگاهانه تصمیم گرفته در دانشگاه فارسی و خاورشناسی تحصیل کند، تا با ریشههای فرهنگی پدر خود آشنا شود.
یاشا ابراز تاسف میکند از اینکه از کودکی در خانه فارسی یاد نگرفته است. با این حال خانواده او هر سال عید نوروز را جشن میگیرد. او میگوید: «ما عید را در خانه عمهام جشن میگیریم. دو عمویم هم در آلمان زندگی میکنند. برای همین عید که میشود همه فامیل با هم جمع میشویم، اگر بستگانی هم از ایران آمده باشند، آنها هم روز عید با ما هستند و بعد شمارش معکوس تا تحویل سال شروع میشود. مثل شب سال نو در آلمان. بعد به همدیگر تبریک میگوییم و برای هم آرزوی سالی خوب را میکنیم.»
یاشا به سفره هفت سین اشاره میکند که از اجزای اصلی مراسم نوروزی است: «همیشه یک میز هست که روی آن هفت چیز مخصوص را میچینیم. روی این میز سکه و ماهی هم هست. عمه من همیشه دو تا ماهی قرمز را در ظرفی شیشهای به شکل ماهی سر سفره هفتسین میگذارد. وقتی مادربزرگم از ایران آمده باشد به ما پول عیدی میدهد، پولی که هر کدام از ما از لای قرآن بیرون میکشیم. بعد از آن غذای سنتی ایرانی میخوریم.»
در زندگی یاشا جشن سال نو مسیحی هم جای خود را دارد. یاشار تا وقتی هنوز کوچک بود با مادرش به کلیسا میرفت و از آن راه با فرهنگ مسیحی آشنا میشد.
برای یاشا هر دو جشن مهم هستند. او خود را خوشبخت میبیند که میتواند دو فرهنگ را بشناسد و در جشنهای آن شرکت کند: «برای من هر دو جشن جایگاهی شبیه به هم دارند و این در حالی است که من اصلا آدم مذهبیای نیستم. موقعی که بچه بودم با مادرم به کلیسا میرفتم، ولی خیلی زود این کار را کنار گذاشتم. به نظر من جشن کریسمس هم قشنگ است، چون ما بچههای کوچک زیادی در فامیل داریم که همیشه از آن لذت میبرند. در مجموع فکر میکنم که سال نو دلیل خیلی خوبی برای جشن گرفتن است.»
آوین دختری جوان و دانشجوی رشته حقوق در دانشگاه بن است. پدر و مادر آوین ایرانی هستند و خود او در آلمان به دنیا آمده است. اگر چه آوین هر سال عید نوروز را در جمع خانواده و دوستان جشن میگیرد، ولی این جشن برای او بر خلاف یاشا جایگاهی مثل کریسمس و جشن سال نو میلادی را ندارد.
آوین در خانه با پدر و مادرش فارسی حرف میزند و با فرهنگ ایرانی، نه تنها از طریق غذاهای ایرانی، آشنا میشود. اما او با کریسمس رابطه نزدیکتری میتواند برقرار کند، چون با آن از کودکی در محیط آلمان بزرگ شده است: «در حقیقت من کریسمس را با احساس بیشتری جشن میگیرم تا نوروز را. دلیلش هم فکر میکنم این باشد که با آن بزرگ شدهام و از وقتی بچه بودم برایم بسیار مهم بود که آن را جشن بگیریم و بخاطر همین برای من تبدیل به سنت شده است. کریسمس وزن بیشتری برایم پیدا کرده، حتی اگر آدم بگوید که ایرانی است. چون هر سال آدم در جریان تدارکات جشن کریسمس در جامعه قرار گرفته و با دوستانی در تماس بوده که خودشان را برای این جشن آماده میکردهاند.»
آوین توضیح میدهد که خانواده او هم هر سال کریسمس را جشن میگیرد، درخت کریسمس میخرد، غذای مخصوص روزهای کریسمس را میپزد و با دوستان خانوادگی که کریسمس را جشن میگیرند دیدار میکند. او میگوید: «در مورد نوروز هم خوشحال میشویم و میدانیم که جشنی خواهد بود، اما این طوری نیست که ماهها در تدارک برگزاری جشن باشیم.»
جوی، یاشا و آوین نمونه جوانانی هستند که در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی به دلایل مختلف نوروز را جشن میگیرند و از آن لذت میبرند.