آلمان، سرزمینی مهاجر پذیر؟
۱۳۸۸ شهریور ۲۷, جمعه
۱۵ میلیون نفر افرادی که تباری آلمانی ندارند کسانی هستند که زمانی به این کشور مهاجرت کردهاند و آنجا ماندگار شدهاند. نیمی از این افراد اکنون تابعیت آلمانی دارند. این افراد چه نامی باید داشته باشند: آیا آنها را باید "خارجی"، "بیگانه"، "همشهری خارجی"، "همشهریانی با پیشینه مهاجرت" نامید یا این که واژه دیگری برازنده آنان است که مطابق پیشرفتهای جامعهی آلمان در عصر حاضر باشد؟
مارلیس بـِرِدِهورست، مسئول بخش ادغام شهروندانی با تبار غیر آلمانی در جامعه این کشور با اشاره به واژه "همشهری خارجی" میگوید که این واژگان را آلمانیها بوجود آوردهاند و باید مرز میان ِ مای (آلمانی) و آنهای (غیرآلمانی) را مشخص کنند. خانم مارلیس بـِرِدِهورست بر این نظر است که هنوز مردم آلمان هضم نکردهاند که در جامعهای چندین ملیتی زندگی میکنند، با رنگهایی متنوع: «من در این رابطه به یاد تاریخ زندگی سیاهان در آمریکا افتادم. سیاهان آمریکا در بحثهایشان معمولا در ابتدا خواست اولیهشان را مطرح میکنند و میگویند که: "لطفا به رنگ پوستم توجهی نکنید." کمی بعد ادامه میدهند که "اما متوجه باشید که من سیاهپوست هستم و به همین جهت هم با تبعیض نژادی مواجه هستم." من فکر میکنم که ما این تضاد در گفتار را زمانی بسیار طولانی همراه خود خواهیم داشت. تا زمانی که واقعا متوجه شویم که جامعهی آلمان، جامعهایست چندملیتی با رنگهایی بسیار متنوع.»
آلمان کشوری با رنگهای متفاوت است، اما هنوز مردمانش این نکته را هضم نکردهاند. اینا هوفلمان، یکی از اعضای شورای پناهندگان شهر کلن آلمان در مورد واژگانی که در این رابطه تاکنون بوجود آمدهاند بر این نظر است که کسانی که از واژگانی چون "خارجی"، "بیگانه"، "مهاجر"، "افرادی با پیشینه مهاجرت" ... استفاده میکنند همواره بر مرز میان آلمانیها و کسانی که بعدها آمدهاند مرزکشی میکنند و بر این نکته تاکید دارند که این مرزکشی همواره باقی بماند.
به هر حال به نظر میرسد که در شرایط کنونی از مقام نازل "همشهری خارجی" به رتبهی والای "همشهری" رسیدن به زمانی طولانی احتیاج دارد. و این در شرایطیست که اتحادیه اروپا به تدریج مرزها را از میان میبرد و سبب نزدیکی هر چه بیشتر کشورها میگردد و واژگان داخلی و خارجی باید کم کم به زبالهدان تاریخ بپیوندد.
AJ/MM