1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

آیا اصلاح‌طلبان با رفع حصر به "آشتی ملی" می‌رسند؟

۱۳۹۵ بهمن ۲۹, جمعه

سخنان خامنه‌ای در مخالفت با طرح آشتی ملی خاتمی به گونه‌های مختلفی تفسیر شده است. عباس عبدی می‌گوید این سخنان در مخالفت با طرح خاتمی نبوده. مرتضی کاظمیان نیز معتقد است خامنه‌ای اصولا دلیلی برای تفاهم و آشتی نمی‌بیند.

Iran Reformisten
عکس: Isna

محمد خاتمی با آنکه سالهاست هیچ مقام رسمی سیاسی ندارد و حتی "مرکز گفت‌وگوی تمدن‌ها" را هم از او گرفته‌اند اما همچنان یک "وزنه سیاسی" است. این "وزنه سیاسی" بودن شاید بیشتر بار سمبلیک داشته باشد به این مفهوم که هر حرکت این شخص و هر گفتار او به رفتار و کنش سیاسی یک گروه منتسب می‌شود؛ چه زمانی که سعی می‌کند دور از چشم افکار عمومی رأی به صندوق انتخابات بیندازد، چه وقتی دعوت به "آشتی ملی" می‌کند.

این دعوت به "آشتی ملی" اما ظاهرا برعکس سایر اقدامات خاتمی تنها برای جناح سیاسی همسو با خودش معنا و مفهوم نداشته بلکه جناح مقابل را هم به واکنش وا داشته است. 

آیت‌الله خامنه‌ای، که احتمالا دستور ممنوع‌التصویری و ممنوع‌الخروجی خاتمی را خود او صادر کرده، مشخصا در برابر پیشنهاد "آشتی ملی" او موضع گرفته و بدون نام بردن از او−شاید به این دلیل که خودش خاتمی را ممنوع‌الخبر هم کرده− بخش مهمی از یک سخنرانی‌اش را به رد نظریه "آشتی ملی" اختصاص داده است.

بیشتر بخوانید: خامنه‌ای طرح آشتی ملی را "بی‌معنا" خواند

بسیاری از این سخنان خامنه‌ای نتیجه گرفته‌اند که طرح هرگونه "آشتی ملی" از سوی اصلا‌ح‌طلبان با سد رهبری روبرو خواهد شد و نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت.

عباس عبدی فعال سیاسی اما چنین نظری ندارد. او در گفت‌وگو با دویچه‌وله می‌گوید اصلا اشاره سخنان رهبری به پیشنهاد خاتمی نبوده است چرا که مصداقی که آقای خامنه‌ای گفته−کتک خوردن یک بسیجی در روز عاشورای سال ۸۸- اصلا محل اختلاف بین اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان نیست چرا که اصلاح‌طلبان هم اگر چنین اتفاقی افتاده باشد آن را تایید نمی‌کنند.

گفت‌وگو با عباس عبدی درباره طرح آشتی ملی و واکنش خامنه‌ای

This browser does not support the audio element.

از سوی دیگر به نظر آقای عبدی واژه "آشتی ملی" واژه‌ای "حساسیت برانگیز" است که هیچ حکومتی زیر بار آن نمی‌رود مگر در حالتی که اوضاع کشور شبیه به سوریه کنونی شده باشد. این تحلیلگر سیاسی می‌گوید: «رهبری نمی‌تواند آشتی ملی را به این عنوان بپذیرد چون اگر بپذیرد به طور ضمنی یعنی قبول کرده که یک شکاف عمیق سیاسی در جامعه وجود دارد و نیاز به آشتی ملی دارد. هیچ رهبری چنین چیزی را نمی‌پذیرد مگر اوضاع مثل سوریه بشود. بنابراین این انتظار اصولا درست نیست. شاید اساسا بهتر بود آشتی ملی گفته نمی‌شد، تفاهم ملی، گفت‌وگوی ملی یک چنین چیزهایی گفته می‌شد.»

با این حال عبدی تاکید می‌کند که قطعا آقای خاتمی هم اصراری بر این لفظ ندارد و منظورش آن اتفاقی است که قرار است در ورای این لفظ روی دهد و آن اتفاق به نظر عباس عبدی، کم شدن یا برداشته شدن شکاف عمیقی است که در صحنه سیاسی ایران میان دو جناح به وجود آمده است و این چیزی است که حتی از رفع حصر رهبران جنبش سبز نیز مهمتر است.

"رفع حصر یک موضوع فرعی است"

عباس عبدی می‌گوید: «بعد از اتفاقات سال ۸۸ یک شکافی در جامعه ما به وجود آمده که خود به وجود آمدنش خیلی مهم نبود، از آنجایی مهم شد که برای اولین بار در تاریخ ایران شکافی به وجود آمد که این شکاف باقی مانده و هیچکس بر خلاف گذشته نتوانسته طرف مقابل را حذف کند بنابراین شکاف ادامه پیدا کرده است. اگر شما نتوانید طرف مقابل را حذف کنید باید یاد بگیرید چطور با هم کنار بیایید. این مقدمه یک جامعه دموکراتیک است. مسئله کلیدی این است، حصر و چیزهای دیگر فرعی است و در دل این نکته است که معنا پیدا می‌کند. الان اصلاح‌طلبان در دولت و مجلس و رسانه‌ها و جاهای دیگر حضور دارند و حذف نشدند. وقتی حذف نشدند باید بنشینند با هم صحبت کنند ببینند چطور می‌توانند به یک درک و تفاهم مشترک برسند و همدیگر را به  رسمیت بشناسند. همین الان اگر حصر را بردارند من با اطمینان به شما می‌گویم که هیج اتفاقی نمی‌افتد، هیچی.»

بیشتر بخوانید: توکلی: باید کاری کرد که قضیه حصر تمام شود

اگر قرار است واقعا با برداشته شدن حصر مطلقا هیچ اتفاقی نیفتد، مقاومت خامنه‌ای در برابر این امر برای چیست؟

عباس عبدی می‌گوید: «من از زاویه خودم می‌گویم اتفاقی نمی‌افتد یعنی این کار به آن مشکل اصلی که من میگویم خدمتی نمیکند اما آنها یک جور دیگر نگاه می‌کنند، حتی ممکن است به شکل مجازات به آن نگاه ‌کنند. یعنی می‌گویند باید به همین وضعیت بماند تا مسئله حل شود. اما من این طوری نگاه میکنم که اگر حصر همین الان برداشته شود اما هیچ تفاهمی در مملکت رخ ندهد از نظر من یک قران به لحاظ منافع کشور نمی‌ارزد و هیچ مسئله‌ای را از این زاویه‌ای که من گفتم حل نمی‌کند.»

مرتضی کاظمیان فعال ملی مذهبی اما از منظر دیگری به موضوع رفع حصر و آشتی ملی نگاه می‌کند. او به دویچه‌وله می‌گوید: «مسئله رفع حصر یک شاخص خیلی مهم و بلکه امروز مهمترین شاخصی هست که شهروندان منتقد را قانع می‌کند که قرار است رویکرد جدیدی در توسعه سیاسی ایران رخ دهد و حاکمیت تغییر معناداری از خودش نشان دهد. اگر این اتفاق رخ ندهد به گمان من بقیه رفتارها می‌شود یک مدیریت کنترل شده و متمرکز از طرف کانون مرکزی قدرت برای آنکه سوگیری‌های اساسی خودش را که شامل اقتدارگرایی هست در پیش بگیرد.»

"پیشنهاد خاتمی مبتنی بر واقعیت‌های سیاسی موجود نیست"

مرتضی کاظمیان از زاویه دیگری پیشنهاد "آشتی ملی" خاتمی را نقد میکند. به نظر او اصولا خامنه‌ای و جناح اقتدارگرا پس از سرکوب‌های سال ۸۸ و  برگزاری موفق دو انتخابات ۱۳۹۲ و ۹۴ (ریاست جمهوری و مجلس) موفق شده‌اند بحران مشروعیت و شکافی را که بین حاکمیت و بخش مهمی از جامعه مدنی در سال ۸۸ به وجود آمده بود ترمیم کنند.

گفت‌وگو با مرتضی کاظمیان درباره آشتی ملی و واکنش خامنه‌ای

This browser does not support the audio element.

او به مسائل خارجی نیز اشاره کرده، می‌گوید: «در چند سال اخیر با بحران سوریه و مشارکت نظامی امنیتی جمهوری اسلامی در سوریه و تداوم رژیم اقتدارگرا و سرکوبگر بشار اسد در سوریه تا حدی اعتماد به نفس کانون مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرده است. در چنین موقعیتی سخنان آقای خامنه‌ای غیرمترقبه نبود و از زاویه دید ایشان اصلا ضرورتی برای آشتی ملی وجود ندارد، چرا؟ چون یک نیروی اجتماعی متعین و متبلوری وجود ندارد که مطالبات خودش را به ایشان تحمیل کند.»

این فعال ملی مذهبی ادامه می‌دهد: «وقتی نیروی اجتماعی وجود ندارد که حاکمیت را وادار به عقب‌نشینی کند، نه از طرف خامنه‌ای که از طرف هیچ رژیم اقتدارگرایی ضرورتی برای گشایش فضای سیاسی و آشتی ملی وجود ندارد.» 

"رسیدن به تفاهم ملی شدنی است"

عباس عبدی اما معتقد است که نشانه‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد خامنه‌ای نیز مایل به برداشته شدن این شکاف عظیم است. او با اشاره به ملاقات اخیر اسحاق جهانگیری معاون ریاست جمهوری با خامنه‌ای، می‌گوید: «صحبت‌هایی که اخیرا به طور خصوصی از سوی آقای جهانگیری که با ایشان (رهبری) ملاقات داشتند نقل شده، نشان می‌دهد آنجا برخورد خیلی مثبت‌تر از این سخنرانی بوده است. اینها مسئله اصلی هست و میشود روی اینها استناد کرد و اینطور نیست که بگوییم با این سخنرانی جواب منفی داده شده است. به نظر من این کار −تفاهم ملی یا گفت‌وگوی ملی− شدنی هست و مشکلی هم نیست.»

اما عباس عبدی معتقد است برای این کار اصلاح‌طلبان نباید هیچ پیش‌شرطی بگذارند، حتی پیش‌شرط رفع حصر: «پیش‌شرط‌ها خودشان نافی گفت‌وگو و تفاهم هستند. اگر یک طرف پیش‌شرط بگذارد و طرف مقابل آن را بپذیرد به منزله شکست اوست. سیاست محل تعامل و تفاهم و گفت‌وگوست. وقتی طرفین می‌نشینند و گفت‌وگو می‌کنند حتما به خواست‌های هم احترام می‌گذارند و به دنبال این هستند که بتوانند هم خواست خودشان را تامین بکنند هم خواست طرف مقابل را. حالا تا صد سال دیگر هم پیش‌فرض بگذارند، وقتی نه قدرتی دارند و نه می‌توانند اعمالش کنند و همین طور دور خودشان می‌چرخند و فقط خودشان را راضی می‌کنند چه نفعی برای مملکت دارد؟»

"خامنه‌ای می‌خواهد خودش پروژه را پیش ببرد"

مرتضی کاظمیان معتقد است فرق است میان آنکه خامنه‌ای خود به شکل اثباتی بخواهد پروژه‌ای را پیش ببرد تا آنکه کسی به او توصیه کند. او می‌گوید: «آقای خامنه‌ای از منظر کسی که کاملا بر همه رخدادها و تحولات سیاسی محیط است، می‌خواهد خودش تصمیم بگیرد و پروژه‌ای را به شکل اثباتی پیش ببرد، این فرق دارد با اینکه از بیرون کسی به او توصیه کند که در مقام آشتی بر آید.»

این روزنامه‌نگار و فعال سیاسی معتقد است: «اینکه خامنه‌ای گفته "آشتی ملی معنایی ندارد" نشان می‌دهد که اصولا اولویتی برای بحران‌های سیاسی اجتماعی قائل نیست اما از منظر کسی که در رأس هرم نظام سیاسی است اگر کسی را عفو کند یا پروژه‌ای را به شکل ایجابی پیش ببرد ممکن است این کار را انجام دهد.»

بیشتر بخوانید: «حصر به مصالح ملی و کلان کشور مربوط است»

کاظمیان در ضمن رویکردی را که معتقد به چشم بستن بر تمامی اتفاقات و رویدادهای سال ۸۸ به بهانه "وفاق ملی" است نقد کرده، می‌گوید: «یک رویکردی هم در بین برخی نیروهای سیاسی وجود دارد که همه مشکلات سال ۸۸ را کنار بگذارند، بر سرکوب‌ها و رویکردهای سرکوب‌گرایانه‌ای که در هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی وجود دارد چشم فرو ببندند و از منظر تمکین پیش بروند؛ تمکین به منویات نظام و تمکین به مطلوبات شخص اول نظام و همسویی حداکثری پیش بگیرند. این رویکردی است که به اهمیت جامعه مدنی و اهمیت جنبش‌های اجتماعی د ر رویارویی با حاکمیت بی‌اعتنایی نشان می‌دهد.»

این فعال ملی مذهبی تنها راه را تقویت جامعه مدنی و نیروهای تغییرخواه دانسته، می‌گوید: «در عمل راهی نیست جز اینکه نیروهای تغییرخواه و کسانی که دغدغه منافع ملی دارند بر تقویت جامعه مدنی و جان گرفتن جنبش‌های اجتماعی متمرکز شوند تا آن نیروی متبلور بتواند مطالبات خودش را به هسته اصلی و مرکزی قدرت تحمیل کند.»

او در عین حال تاکید می‌کند که این رویکرد مغایرتی با "مشارکت‌های اصلاح‌طلبانه برای بهبود وضعیت در ساختار سیاسی قدرت" ندارد و اتفاقا معتقد است: «حضور و افزایش حضور اصلاح‌طلبان و حتی میانه‌روها و اعتدال‌گرایان در ساختار سیاسی قدرت می‌تواند توان چانه‌زنی در حاکمیت را با اعتماد به نیروی اجتماعی افزایش دهد. مشکل اینجاست که برخی از اصلاح‌طلبان در پی تغییر ساختار قدرت هستند بدون اعتماد به نیروی اجتماعی و بدون توجه به جامعه مدنی، در این صورت توازن قوا در حاکمیت نشان داده که همه چیز مدیریت‌شده پیش خواهد رفت.»