ابراهیم رئیسی در پی سقوط بالگردش کشته شد. ایرج مصداقی، از جانبهدربردگان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ که بارها در زندان با "قاضی مرگ" روبهرو شده، نگاهی انداخته است به ارتقاء رئیسی در دستگاه حکومتی جمهوری اسلامی.
تبلیغات
سید ابراهیم رئیسی چند ماه پیش در دیدار با اردوغان گفت که تفألی به دیوان حافظ زده و پاسخ گرفته است که: «خوش باش که ظالم نَبَرد راه به منزل». اما او که آن زمان این شعر را به سرنوشت اسرائیل تعبیر کرد، گویا از زبان حافظ در مورد سرنوشت خود پیشگویی کرده بود.
اگر چه رئیسی در مهرماه ۱۳۶۴ با ارائه کیفرخواست جدیدی خواستار اعمال اشد مجازات برای من شده بود و در دوران کشتار ۶۷ بارها با او روبهرو شدم و به چشم خودم دیدم که برای مشاهده اجرای احکام اعدام، شخصاً به حسینیه گوهردشت میرفت، اما نمیتوانم بگویم که از کشته شدن او خوشحالم. آرزویم این بود که او را نیز همچون حمید نوری در مقابل دستگاه عدالت ببینم. رئیسی تبلور چهار دهه جنایت نظام اسلامی بود.
در این نوشته تنها به بخشی از جنایاتی که توسط رئیسی در دهه ۶۰ رقم زده شده اشاره میکنم.
او درسآموخته مدرسه حقانی و دستپرورده بهشتی بود. در همان ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب از سوی بهشتی مأموریت یافت تا شاخه حزب جمهوری اسلامی در مشهد را پایهگذاری کند.
در سال ۵۸ به همراه هادی مروی که به نمایندگی خمینی در مسجدسلیمان انتخاب شده بود به این شهر رفت تا به مبارزه با نیروهای چپ و مجاهدین بپردازد. از همان جا بود که ارتباط او با دادسرای انقلاب آغاز شد.
رئیسی هنوز بیست ساله نشده بود که کار خود را به عنوان دادیار در دادسرای انقلاب اسلامی کرج آغاز کرد و پس از چند ماه به حکم علی قدوسی، دادستان انقلاب اسلامی، به مقام دادستانی کرج ارتقاء یافت. نقش او در سرکوب گستردهی نیروها و فعالان سیاسی کرج باعث شد که همزمان مسئولیت دادستانی انقلاب همدان را نیز عهدهدار شود.
پیوند رئیسی با حلقه حقانی، پس از برکناری لاجوردی از دادستانی، پای او را به دادستانی انقلاب اسلامی مرکز باز کرد و در دوران دادستانی علی رازینی و سپس مرتضی اشراقی معاونت "گروهکی" آنها و جانشینی دادستان را به عهده داشت و به پرونده متهمان سیاسی رسیدگی میکرد.
رئیسی در دوران معاونت رازینی در دادستانی انقلاب اسلامی مرکز، مأمور رسیدگی به پرونده انفجار نخستوزیری شد. این پرونده به دستور لاجوردی و به منظور بهرهبرداری سیاسی علیه جناح رقیب با دستگیری تعدادی از اعضای اطلاعات نخستوزیری و نیروهای موسوم به "خط امام" گشوده شده بود.
با برکناری لاجوردی، رازینی و رئیسی سیاست وی را در قلع و قمع توابینی که در شعبههای بازجویی کار میکردند ادامه دادند و پروندههایی را که راکد مانده بودند دوباره به جریان انداختند و بسیاری را به جوخه اعدام سپردند.
رازینی شخصاً اعتراف میکند که پس از تصدی دادستانی انقلاب اسلامی مرکز خط لاجوردی را ادامه داده است. دو ماه بعد آیتالله منتظری میگوید، از زمانی که رازینی به دادستانی آمده وضعیت از زمان لاجوردی هم بدتر شده است.
یکی از زندانیان کم سن و سالی که آن روزها در محوطه زندان اوین مشغول کار بود در گفتوگویی که با او داشتم برایم توضیح داد: «آن روزها از ساعت ۶ بعد از ظهر به بعد در اوین حکومت نظامی بود. صدها زندانی را قربانی کردند. من برای فضولی رفتم و دیدم از پشت بند ۲۱۶ تا محل زغال پختن به سمت گلخانه، خون راه افتاده بود تا درب انتظامات. روز بعد با سرلک هماهنگ کردند و به آهنگری زندان دستور داده شده که چهارپایه برای دار زدن تولید کند. ساعت ۵ به بعد پارکینگ دفتر مرکزی زندان، خالی میشد. طنابها وصل میگردید و همه چیز برای دار زدن آماده میشد. ما هم حق نداشتیم بیرون برویم. دربها بسته میشد.»
در مردادماه ۱۳۶۷ رئیسی که مسئولیت پروندههای سیاسی در دادستانی انقلاب با او بود، به عنوان یکی از اعضای هیأت کشتار زندانیان سیاسی انتخاب شد و نقش فعالی را در این کشتارها به عهده گرفت. او همراه با دیگر اعضای هیأت مرگ و مسئولین زندان و بازجویان و دادیاران و نگهبانان پس از به دار آویختن زندانیان سیاسی جشن گرفته و دهانشان را شیرین میکردند. او در دیدار اعضای هیأت مرگ با آیتالله منتظری هم حضور داشت، اما اعضای این هیأت وقعی به توصیههای ایشان نگذاشتند و همچنان به کشتار زندانیان سیاسی ادامه دادند.
در زمستان ۱۳۶۷ خمینی که از بیرحمی و شقاوت رئیسی خشنود به نظر میرسید، او را مأمور کرد تا همراه با حسینعلی نیری، رئیس هیأت کشتار ۶۷، با دور زدن شورای عالی قضایی و کنار گذاشتن قوانین دستوپا گیر پروندههای ویژهرا در شهرهای مختلف کشور پیگیری کند. این دو در پی مأموریتی که خمینی به آنها محول کرده بود، احکام بیرحمانه و وحشیانهای را در شهرستانها به مورد اجرا گذاشتند.
رئیسی از زمانی که بازجو و شکنجهگر دادستانی کرج بود تا پایان کشتار ۶۷ و دورانی که معاونت دادستان انقلاب اسلامی مرکز را داشت، با لباس شخصی در زندان و شکنجهگاهها و محاکم حضور مییافت و لباس روحانیت به تن نمیکرد. در واقع او همچون پورمحمدی و اژهای مدتها بود که از طلبگی کنارهگیری کرده بودند، اما پس از مرگ خمینی و به قدرت رسیدن خامنهای و تحولاتی که در درون رژیم صورت گرفت، این سه دوباره لباس روحانیت به تن کردند تا قشر جدیدی از روحانیت را سازمان دهند.
رئیسی در سال ۱۳۶۸ و پس از انتخاب شیخ محمد یزدی به ریاست قوه قضاییه، به دادستانی انقلاب اسلامی مرکز ارتقای مقام یافت.
وی در طول نزدیک به چهار دهه مدارج ترقی در دستگاه قضایی را طی کرد تا به ریاست این قوه رسید. او که به "آیتالله اعدام" معروف بود، به حکم خامنهای به تولیت "آستان قدس" هم رسید و متولی بارگاه کسی شد که در تبلیغات شیعی "ضامن آهو" خوانده میشود.
اگرچه رئیسی یکی از تدارکاتچیهای نظام اسلامی بود، اما کشته شدن او نظام را با چالشی جدی روبهرو میکند. انتخاب رئیس جمهوری جدید به رودرویی جدید باندهای درونی نظام اسلامی منجر میشود. تکلیف ریاست مجلس خبرگان رهبری مشخص نیست. جنتی در انتخابات شرکت نکرده بود تا راه برای انتخاب رئیسی باز شود. از سوی دیگر راه برای انتخاب مجتبی خامنهای در مقام جانشینی پدرش بازتر شده است.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.
ابراهیم رئیسی و اعدامهای سال ۶۷ به روایت تصویر
ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران شده است. وظیفه او اما در ۲۷ سالگی بعنوان معاون دادستان عضویت در هیئتی بود که حکم اعدام هزاران زندانی سیاسی را بدون محاکمه صادر کرد. گزارش تصویری زیر مروری است بر آن جنایت و دستاندرکارانش.
عکس: IHR
دادستان در ۲۰ سالگی؟
ابراهیم رئیسی که رئیس جمهور ایران شده، مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت قضایی خود را در ۲۰ سالگی به عنوان دادستان کرج و سپس همدان آغاز کرد. او در سال ۱۳۶۴ به تهران منتقل شد و جانشین دادستان این شهر شد. رئیسی در این سمت عضو "هیئت مرگ" شد و احکام اعدام هزاران نفر را امضا کرد. (عکس در کنار اسدالله لاجوردی، رئیس پیشین زندان اوین و دادستان انقلاب تهران و اسدالله جولایی)
عکس: Keyhan
جنایتی بزرگ در تاریخ نوین ایران
طی دوماه مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷ هزاران زندانی سیاسی که حتی بعضی از آنها مدت محکومیت خود را به اتمام رسانده بودند ولی همچنان زندانی بودند و به اصطلاح "ملی کشی" میکردند، اعدام شدند. تعداد دقیق اعدامها هرگز فاش نشد. تعداد قربانیان این واقعه نزد مراجع مختلف متفاوت و تا ۴۴۸۴ نفر تخمین زده میشود. گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل تعداد زندانیان سیاسی اعدامشده را دستکم ۱۸۷۹نفر اعلام کردهاست.
عکس: IHR
پیشزمینه تاریخی
در مورد علل اعدامهای دستهجمعی در تابستان سال ۶۷ نظرات مختلفی وجود دارد: برخی معتقدند این اعدامها نتیجه جدال جمهوری اسلامی با سازمان مجاهدین ومشخصا واکنش به عملیات "فروغ جاویدان" بوده است. روایت قویتر اما این است که کشتار زندانیان سیاسی از قبل برنامهریزی شده بود، به خصوص که زندانیان اعدام شده فقط اعضای مجاهدین نبودند، بلکه از اعضای گروههای چپ همچون راهکارگر، فدائیان و حزب توده نیز بودهاند.
عکس: Akhbar-rooz
حکم آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی
پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل و متعاقب آن حمله سازمان مجاهدین و عملیات "مرصاد" ، روح الله خمینی در حکمی افرادی را مامور بررسی مجدد وضعیت زندانیان کرد و نوشت:« کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجتالاسلام نیری و جناب آقای اشراقی و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد».
عکس: Eghtesadnews.ir
نقش سید احمد خمینی در صدور حکم قتلعام
آیتالله منتظری که در آن زمان جانشین آیتالله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی بود در خاطرات خود که سالها بعد منتشر کرد مینویسد که "در آن زمان گفته میشد که نامه اول به خط سید احمد خمینی نوشته شدهاست و در مورد نامه دوم هم آشکارا دستخطِ سؤالکننده و پاسخ دهنده نامه یکسان است". آیتالله منتظری به علت انتقادهایش از سمت خود غزل شد و در حصر خانگی درگذشت.
عکس: jamaran.ir
اعضای هیئت مرگ
گرچه در حکم خمینی از اسامی مرتضی اشراقی (سمت راست- دادستان تهران)، حسینعلی نیری (رئیس هیئت – نفر وسط) و مصطفی پور محمدی (نماینده سازمان اطلاعات- سمت چپ) یاد شده، اما ابراهیم رئیسی (معاون دادستان- پائین سمت راست) و اسماعیل شوشتری (رئیس سازمان زندانها – پائین سمت چپ) نیز در جلسات و صدور احکام حضور داشتند. ابراهیم رئیسی در آن زمان ۲۷ ساله بود.
عکس: Iranhr
آغاز اعدامها
یرواند آبراهامیان تاریخنگار ایرانی مینویسد: «روز جمعه ۲۸ تیرماه ۱۳۶۷ درهای زندانها بسته و تلفنها قطع شد. تلویزیونها را از برق کشیدند و از توزیع نامهها، روزنامهها و بستههای دارویی خودداری ورزیدند. ساعات ملاقات حذف شد و بستگان زندانیان را از حول و حوش زندانها پراکنده ساختند. رفتوآمد زندانیان به مکانهای عمومی مانند درمانگاهها، کارگاهها، قرائت خانهها، تالارهای تدریس و حیاطها ممنوع شد.»
عکس: Private
سئوالات مرگ و زندگی
به گفته آبراهامیان، هیئت اعدام در تهران به زندانیان اطمینان میدادند که چند سؤال برای "اعطای عفو عمومی" میپرسند. در مورد مجاهدین میپرسیدند "آیا حاضر به معرفی یاران سابق خود در برابر دوربین هستید؟"، "آیا حاضر هستید به خط مقدم رفته و از روی مینهای دشمن عبور کنید؟" و در مورد چپ گرایان، "آیا حاضرید علنی ماتریالیسم تاریخی را نفی کنید؟"، "آیا حاضر به نفی اعتقاد گذشتهتان در مقابل دوربین هستید؟"
عکس: Iran-emrooz.net
اعدام با طناب دار
به گزارش شاهدان عینی "هیئت اعدام" در صورت عدم رضایت از پاسخها، فوراً دستور انتقال به اتاقی برای نوشتن وصیتنامه را میداد و سپس زندانیان در دستههای شش نفری و با چشمان بسته به دار آویخته میشدند.
عکس: picture-alliance/NurPhoto/S. Hosseini
دفن در گورهای دستهجمعی
اعدام شدگان بدون اطلاع به خانوادهها، در گورهای دستهجمعی به خاک سپرده میشدند. بیشتر خانوادهها نیز پس از چند ماه خبردار شدند که فرزندانشان اعدام شدهاند.
عکس: DW/S. Montazari
اعتراض آیتالله منتظری
آیتالله احمد عابدینی در خاطراتش میگوید: «بنا شد نزد آیتالله منتظری برویم و بخواهیم موقتاً سکوت کند. او جواب داد: افرادی که محاکمه شدهاند و در زندانند و دوران محکومیت خود را به سر میبرند و جرم جدیدی مرتکب نشدند، به چه دلیل باید دوباره سوال و جواب کرد و سپس اعدام؟ گروهی از منافقان به ایران حمله کردهاند، این چه ربطی به زندانیان دارد؟ میگویید در این امور من سکوت کنم؟».
عکس: DW/A. Amini
"شما را در آینده جزء جنایتکاران درتاریخ مینویسند"
براساس فایل صوتی منتشر شده، آیتالله حسینعلی منتظری در یک جلسه حضوری در مرداد ۱۳۶۷ با حضور اعضای هیئت اعدامها، یعنی حسینعلی نیری (حاکم شرع وقت)، مرتضی اشراقی (دادستان وقت)، ابراهیم رئیسی (معاون وقت دادستان) و مصطفی پورمحمدی (نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان اوین) به آنها میگوید که "شما را در آینده جزء جنایتکاران در تاریخ مینویسند".
عکس: Getty Images
حمید نوری، در زندان سوئد
از جمله کسانی که در زمان اعدامهای مخالفین سیاسی دهه شصت نقش موثری داشت، میتوان به حمید نوری اشاره کرد که دادیار وقت زندان گوهردشت کرج بود. او که در آن زمان با نام مستعار "عباسی" احکام ناعادلانهای را علیه بسیاری صادر کرده، مدتی پیش در سوئد شناسایی، بازداشت و در یک روند قضایی تفهیم اتهام شده است.
عکس: Iraj Mesdaghi
سایه جنایت بر ریاست جمهوری
سازمان عفو بینالملل پس از انتخاب ابراهیم رئیسی به ریاست جمهوری اسلامی با اشاره به اعدام هزاران زندانی سیاسی در تابستان ۶۷ خواستار آن شد که رئيسی، "به خاطر جرائم بینالمللی" تحت تعقیب کیفری قرار گیرد.
رئیسی؛ مدافع حقوق بشر؟
خبرنگار شبکه تلویزیونی الجزیره در اولین نشست خبری پس از انتخابات از ابراهیم رئیسی در مورد نقش او در اعدامهای ۶۷، قرار گرفتن در لیست تحریمهای حقوق بشری و درخواست محاکمه او از سوی نهادهای فعال حقوق بشر پرسید. مترجم این نشست از ترجمه کامل این سوال خودداری کرد. رئیسی بدون اشاره به نقشاش در اعدامها گفت: « تمام اقداماتی که من در مدت مسئولیتم انجام دادم همواره در جهت دفاع از حقوق بشر بوده است.»