اتحادیهی اروپا در بحران
۱۳۸۷ خرداد ۲۵, شنبه«نه» اکثریت سه میلیون رایدهندهی ایرلندی به قرارداد اصلاحی اتحادیهی اروپا، زمینلرزهای سیاسی ایجاد کرد که تاثیرات آن تا مدتها محسوس خواهد بود. بنیاد حقوقی آیندهی اتحادیهی اروپا که با پیمان لیسبون به زحمت به دست آمده بود، با این رای منفی برباد رفت و اکنون در یک بحران ژرف فرومیغلتد. برای رهبران اتحادیهی اروپا، این بزرگترین خسارت وارده است، یک فاجعه.
خوزه مانوئل باروسو، رییس کمیسیون اتحادیهی اروپا، از هم اکنون پایان این اتحاد را پیشبینی میکند. پس از آن که در سال ۲۰۰۵ «نه» مردم فرانسه و هلند به قانون اساسی بسیار بلندپروازانهتر اتحادیهی اروپا آن را ناکام گذاشت، اکنون تیر خلاص به شقیقهی قرارداد اصلاحی تازهی اتحادیهی اروپای گسترش یافته نیز شلیک میشود. چه باید کرد؟
آیا باید رای منفی ایرلندیها را جدی گرفت و به آنان پیشنهاد خروج از اتحادیهی اروپا را داد؟ با اینکه ایرلندیها بیش از سی سال از عضویت و کمکهای مالی آن سود بردهاند، اکنون چنین خردگریزانه به آن پاسخ منفی میدهند. همه حق دارند این را قدرنشناسی بدانند. خروج از اتحادیهی اروپا ـ که البته ایرلند را نمیتوان به آن مجبور ساخت ـ پیامد منطقی چنین گامی میبود. ولی کار به اینجا نخواهد کشید.
به ایرلندیها که اکنون کمی خشم خود را فرونشاندهاند، نمیتوان بار دیگر همین متن را برای رایگیری ارائه داد. اینکه آنان چند تبصرهی تازه به این قرارداد بیفزایند هم عملی نیست. زیرا سپس باید چهارده کشور دیگر هم که پیمان لیسبون را تصویب کردهاند، دوباره آن را به تصویب برسانند. کسی چنین چیزی نمیخواهد.
تنها راهی که میماند این است که این پروژه فعلا مسکوت گذاشته و پس از چند سال دوباره برای آن تلاش شود. بحران و فلج در اتحادیهی اروپا به وضعیت دائمی تبدیل شده و چنین امری سیمای خوبی از آن در پهنهی جهانی ارائه نمیدهد. در انتخابات بعدی پارلمان اروپا، احتمالا مخالفان بیشتری علیه این اتحادیه، جزو نمایندگان مردم خواهند بود.
«نه» مردم ایرلند، پیامدهای تلخی هم برای کروواسی، دیگر کشورهای بالکان و ترکیه دربردارد که همگی میخواهند عضو اتحادیهی اروپا شوند. برپایهی قرارداد نیس که همچنان به قوت خود باقیست، اعضای جدیدی به اتحادیهی اروپا راه نخواهند یافت.
درام تصویب پیمان لیسبون نشان میدهد که اتحادیهی اروپا با ۲۷ کشور عضو ـ که همگی دارای حق وتو هستند ـ و تقریبا ۵۰۰ میلیون جمعیت، به مرزهای امکان عمل و سازمانبندی خود رسیده است. علیرغم این بحران سنگین، اتحادیهی اروپا نباید درهم بشکند. این پروژهی یگانهی صلح و همپیوندی و اقتصاد در جهان، نباید در درازمدت شکست بخورد، حتا اگر برای شهروندان، همواره بیشتر بیتفاوت به نظر آید.