اختلالهای روانی، دومین بیماری رایج در ایران
۱۳۸۶ شهریور ۷, چهارشنبهطبق دادههای آماری، دومین بیماری رایج در ایران پس از بیماریهای قلب و عروق، اختلالهای روانی هستند. دبیر انجمن روانپزشکان ایران در همایش سالانه این انجمن تاکید کرد که وضعیت اقتصادی و اجتماعی افراد، در بروز بیماریهای روانی بسیار موثرند. به نظر بیشتر جامعه شناسان در اغلب موارد رواج اضطراب، افسردگی، انزوا و بیعملی یا پرخاشگری و ستیزهجویی، ناشی از نارواییها و نابسامانیهای اجتماعی هستند.
انقلاب، جنگ و سوءمدیریت
دکتر فرامرز قرهباغی، جامعه شناس و استاد دانشگاه، با تایید اختلالهای روانی موجود، به عنوان دومین بیماری شایع در ایران میگوید:
«علت این است که وضعیت متعادل و متناسبی به لحاظ اجتماعی در ایران وجود ندارد. آسیبهای اجتماعی ناشی از انقلاب و جنگ و سوءمدیریت کلان، موجب شدهاند تا بسیاری افراد، احساس عدم امنیت فردی، اجتماعی و اقتصادی کنند. این در نهایت منجر به اختلالهایی چون افسردگی، ناآرامی و بیثباتی در فرد میشود».
مشکلات اجتماعی
سرپرست گروه کارشناسان ستاد ساماندهی بیماران روانی در گفتگو با خبرگزاری ایسنا میگوید که ۶۵ درصد علل افسردگیها در ایران ناشی از مسائل اجتماعی و نه جسمی ـ روانی و زیستشناختی هستند. فرید براتی میافزاید، بر این اساس برای سنجش و توجیه این عامل باید به سراغ مشکلات اجتماعی رفت. دکتر قرهباغی در مورد افسردگی بسیاری شهروندان ایرانی میگوید:
«این بیماری از کم تا شدید، در سطح گستردهای در جامعه رایج است. افسردگی موجب کاهش کارکرد و اختلال در رفتار شهروندان میشود. موجب کاهلی، سستی، اضطراب و عدم بازدهی فردی در سطح اجتماع میشود. خود این امر از نظر اقتصادی، آسیب کلی به جامعه میزند. از یکسو تنظیم روابط افراد در جامعه را مختل میکند و موجب افزایش جرم و جنحه در جامعه میشود. از دیگر سو، هزینه تنظیم روابط اجتماعی و برقراری امنیت اجتماعی و ایمنی فردی را افزایش میدهد. میتوان گفت در حال حاضر جامعه ایران، با بحران و نابسامانی روبروست».
الگوها و فشارهای ایدئولوژیک
تعیین الگوهای حکومتی و مذهبی برای حریم فردی یا اجتماعی افراد، از مهمترین دلایلی هستند که فرد خود را زیر فشار حس میکند. تبلیغ هنجارهای رفتاری و زیستی خاص از سوی مسئولان اداره کشور، شهروندان را از همان کودکی به انتخاب چند چهره و کنش وا میدارد. دکتر قرهباغی، اجبارهای اجتماعی و اقتصادی برای قرار دادن افراد در چارچوبی ایدئولوژیک و از پیش تعیینشده را یکی از مهمترین دلایل بههم خوردن تعادل روحی فرد می داند:
«بهطور طبیعی همه ایرانیها در قالب ایدئولوژیگ مورد نظر نظام نمیگنجند و اعتقادها و الگوهای حاکم را نمی پذیرند، اما برای اینکه بتوانند در جامعه زندگی کنند و معیشت خود را ادامه دهند، چارهای جز همزیستی و کنارآمدن ندارند. از روی مصلحت در بیرون از خانه خودشان با ایدئولوژی حاکم دست به سازش زده و تظاهر میکنند. مثال رعایت حجاب، عمومی ترین نمونه است که چون اجباری است همه از آن تبعیت میکنند، در حالیکه اصلا این تبعیت به معنای قبول آن نیست».
رفتارهای چندگانه
اما آیا دوگانگی و عوض کردن نقشها از روی مصلحت در پهنههای خصوصی، کاری یا تحصیلی این خطر را ندارد که نقش اولیه به تدریج تبدیل به طبیعت ثانوی فرد شود؟
دکتر قرهباغی میگوید: «این دوگانگی در بسیاری جهات ممکن است نوعی دوشخصیتی بودن، بهخصوص نزد جوانان را القاء کند. خطر دوشخصیتیشدن برای جوانان بیشتر است. زیرا بافت شخصیتی آنها کامل نشده است. ممکن است تاثیرات عمیق این دوشخصیتیشدن روی جوانان، سوءرفتارهایی چون تزلزل شخصیت یا فرصتطلبی باشد. در آینده جامعه ما، از این بابت دچار آسیبهای فراوانی خواهد شد».
قانون طلایی جوامع انسانی
آیا آسیبهای اجتماعی و روانی شرایط موجود، میتواند به گسست در ارزشها و رفتارهای عرفی منجر شود؟ دکتر قره باغی به قانون طلائی جوامع انسانی و تکامل اجتماعی اشاره میکند. به این که هیچ جامعهای هرگز به قهقرا بازنمیگردد: «چندگانگی ارزشها، روند پیشرفت جوامع را آهسته میکند، اما منجر به متوقف شدن فرآینده پیشرفت نخواهد شد. جامعه ایران در حال حاضر با این مشکل مواجه است. هرگز در هیچ جامعهای، سابقه نداشته که هنجاری به طریق دیکتهشدن از سوی نظام سیاسی جا بیفتد. در نظام شوروی سوسیالیستی سابق، طی هفتاد سال حکومت جبارانه حزب کمونیسم، چنین اتفاقی نیفتاد. جوامع از جمله جامعه ایران، در برخورد با هنجارهای دیکتهشده، آسیبهایی خواهند دید. از جمله همین اختلالهای رفتاری، شخصیتی یا روانی. اما بدون تردید، با سپری شدن دوران منع، مردم و جامعه به هنجارهای معمول و عرفی خود بازمیگردند.»