از آببازی در تهران تا مرگ ستار بهشتی؛ ایران از اینترنت میترسد
۱۳۹۱ آبان ۲۵, پنجشنبهتابستان گرم سال گذشته بود که تعدادی از جوانان با قراری که در فیسبوک تنظیم شده بود به پارکی در تهران رفتند تا آب به سر و روی هم بپاشند. تصاویر خوشیشان در کشوری که در آن به هر گردهمآییمشکوک نگاه میشود دست به دست چرخید، و در شبکههای اجتماعی آنلاین و رسانههای رسمی منتشر شد. اما زود خبر رسید که عدهای دستگیر شدهاند. برنامه خبری ۲۰:۳۰ صدا و سیما تعدادی از آنها را که ظاهرا در مقر پلیس رو به دیوار ایستاده بودند و ابراز ندامت میکردند نشان داد.
بیشتر بخوانید: از آببازی تا خزبازی در تهران؛ پای فیسبوک در میان است
پاییز امسال ستار بهشتی، وبلاگنویس، کشته شد. هوا برای وبلاگنویس کارگر سردتر از آن بود که تفریح کند. او که با نام "ستار ب" در وبلاگ خود مینوشت مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران بود و پستهایش خشم او از اوضاع را بازتاب میداد. او روز ۹ آبان (۳۰ اکتبر) در منزل خود در رباط کریم توسط پلیس فتا (پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات) به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و فیسبوک" بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد. هفت روز پس از بازداشت، به خانوادهاش اطلاع داده شد که فرزندشان فوت شده و باید جنازهاش را از سردخانه کهریزک تحویل بگیرند.
در این مدت با اطلاعرسانیای که عموما در عرصه اینترنت انجام شد کار به آنجا رسید که مسئولان نظام ایران مرگ ستار را پذیرفته و در پی پیگیری برآمدند. احمد توکلی، نماینده مردم تهران، یکشنبه ۲۱ آبان در نطق میان دستور خود خواستار برخورد قوه قضائیه با مقصران شد و گفت: «فراخوان یک وبلاگنویس چقدر میتواند تاثیر داشته باشد؟» اشاره او به دعوت وبلاگنویس کشته شده از مردم برای مبارزه با حکومت بود.
اگرچه او دعوت این وبلاگنویس را بیاثر دانسته و البته برخورد انجام شده با او را زیاد میدید تجربه برخورد با جوانانی که صرفا "فراخوان" برای آببازی منتشر کرده بودند و با برخورد پلیسی و دستگیری مواجه شدند روایت واقعیتری را از روند حاکم بر کشور در عرصه اینترنت بازگو میکند. نیما راشدان، کارشناس امنیت سایبری از موسسه توانا، از ممنوعیت بخش بزرگی از تعاملات اجتماعی در فضای مجازی ایران سخن میگوید. وی در گفتوگو با دویچه وله میگوید: «اکثر کارهایی که در فضای مجازی در کشورهای دیگر انجام میشود در ایران ممنوع است.»
به زعم راشدان آنچه که میشود از آن به عنوان رفتار ممنوع نام برد "هر نوع تلاش برای ایجاد تشکل واقعی حتی غیرسیاسی از طریق شبکههای مجازی است". او میگوید: «ظاهرا در دولت ایران این فهم وجود دارد که میتوانید ۲۰۰ هزار نفر را به عنوان طرفداران اتومبیلرانی یا مد در یک شبکه اجتماعی جمع کنید و یک روز برای همه آنها پیغام دهید که برای مثال بیایید رای دهید. این را سیستم ایران میفهمد و از این ناحیه هم از اینترنت و شبکههای اجتماعی احساس خطر میکنند.»
اگرچه از حکمی که جوانهای آبپاش پس از دستگیری دریافت کردند خبری منتشر نشد اما سرنوشت ستار ۳۵ ساله مشخص است، جنازهٔ او در بهشت زهرا غسل داده شد و در قبرستان رباط کریم دفن شد. پیش از او امیدرضا میرصیافی، وبلاگنویس، همین راه را رفته بود. در ۲۸ اسفندماه ۱۳۸۷، امیدرضا میرصیافی در زندان اوین درگذشت و نام او در جهان به عنوان اولین وبلاگنویسی که در زندانهای نظامهای سرکوبگر جان خود را از دست داد، به ثبت رسید. بنا به گفتهی خانوادهمیرصیافی او سابقهی هیچگونه بیماری یا اعتیادی نداشت و بر روی جسدش کبودیهای متعدد و شکستگی جمجمه مشاهده میشد. امیدرضا هنگام مرگ ۲۸ ساله بود.
"ممنوعیتهای چشمپوشی شده"
در یک سرککشی ساده در فیسبوک میتوان به صفحات دخترها و پسرهای جوان ایرانی رسید که عکسها و اطلاعاتشان یا اطلاعاتدوستانشان به روی همگان باز است(Public). این اطلاعات پیگرد شخص را راحتتر میکند. اگرچه تا کنون گزارشهایی بوده که برای مثال دخترها و زنان بخاطر نحوه پوشش خود در فیسبوک از سوی دانشگاه یا محل کارشان تذکر گرفتهاند اما شاید ماجرا وقتی جدیتر میشود که شخص در تظاهراتی یا در حرکتی عمومی دستگیر شود. در این حالت اطلاعات فرد دیگر نه تنها ضد خود که به راحتی میتواند برای رهگیری شبکهدوستاناش نیز استفاده شود.
راشدان میگوید: «ما دو تا بحث داریم، یک بحث رفتارهای ممنوع است که دولت از برخورد با آنها چشمپوشی میکند و فقط و فقط دستآویز قرار میدهد تا به یک رفتار دیگر سیاسی یا مذهبی رسیدگی کند. صدها هزار نفر عکسهایشان را میگذارند روی فیسبوک و با هیچ کدام از آنها برخورد نمیشود مگر اینکه سر یک ماجرای دیگر پرونده قضایی داشته باشند.»
او میگوید که بحث دوم مربوط به کسانیست که به اعتقاد وی در اینترنت به "رفتارهای کلاسیک ممنوع" مثل اظهارات تجزیهطلبانه، توهین به مقامات، توهین به باورهای مذهبی (مثل کمپین امام نقی) و ... دست میزنند. راشدان میگوید: «اما درصد کاربران ایرانی که با همچین محدودهای از رفتارها سر و کار دارند خیلی کم است.»
به گفته وی بیشتر کاربران ایرانی در دسته اول قرار میگیرند و رفتارهای روزمره آنهاست که شاید بیآنکه اکنون قصد اقدامی سیاسی داشته باشند روزی برایشان دردسرساز شود.
برای آموزش موثرتر: برنامهسازی شبکههای تلویزیونی
اما برای آموزش این گروه بزرگ که حتی اگر از سوی دولت تهدید نشوند باز دلایل منطقیای برای حفاظت از اطلاعاتشان وجود دارد چه کارهایی انجام شده یا باید انجام شود.
علیاکبر موسوی خوئینی، نماينده تهران و نايب رييس كميته مخابرات و ارتباطات مجلس ششم ایران که در حال حاضر پژوهشگر فناوری ارتباطات در مريلند آمريكاست، و خود سابقه بازداشت در ایران دارد در گفتوگو با دویچه وله مسئولیت را بر عهده رسانهها و افرادی که در خارج از کشور ساکناند و " آرامش و امنیت بیشتری دارند" میبیند:«از خود دولت ایران که در تلاش است تا با کاربران اینترنت برخورد کند که نمیشود توقع آموزش داشت.»
وی میگوید: «علاوه بر رسانههای اینترنتی و شبکههای اجتماعی رسانههای ماهوارهای نقش مهمی دارند. حتی شبکههایی که جنبه خبری ندارند و برنامههای سرگرمی پخش میکنند اگر در لابلای برنامههای خود پیامهای آگاهیبخش درباره اینکه کاربران چطور میتوانند امنیت خود را تامین کنند پخش کنند بسیار موثر است.»
موسوی استفاده از روشهای تبلیغاتی و زبان ساده را برای آموزش روشهای ارتقای امنیت دیجیتال را توصیه میکند: «خیلی از برنامههایی که در وبسایتها برای افزایش امنیت کاربران تولید میشود خارج از حوصله بسیاری از کاربران است. باید آمیخته باشد با فنهای تبلیغاتی که جلب نظر کند.»
راشدان نیز بسیاری از تلاشها را به علت سانسور گسترده، فیلترینگ، سرعت کم اینترنت و دلایلی از این دست کمتر موثر میداند: «پروژههایی هستند که باز هستند تا هر کس میخواهد بیاید و آموزش ببیند. وبسایت "درسنامه" برای مثال باز است و تنها کار این است که کاربر ایمیل خود را وارد کند و همه درسها برایش فرستاده میشوند. موسسه توانا هم آموزش میدهد. ولی وقتی داریم از کاربر ایرانی صحبت میکنیم کاربریست که پشت فیلترینگ است، و سرعت اینترنتاش کم است و دسترسیاش زمان محدودی دارد. این پروژهها وجود دارند ولی تا زمانی که یک راه حل قطعی و درستی برای عبور از سد فیلترهای جمهوری اسلامی در دسترس مردم -مثل اینترنت ماهوارهای- قرار نگرفته نمیشود توقع داشت که آدمی که در یک خانه محقر انتهای یک کوچه در یک شهرستان خیلی فقیر زندگی میکند زمان داشته باشد وقت بگذارد روزی چند ساعت اینها را یاد بگیرد.»
او نیز بهترین راهکار را آموزش از طریق رسانههای جمعی بزرگ نظیر شبکههای تلویزیونی خارج از کشور که حتی غیرسیاسی یا غیرخبری و صرفا سرگرمکننده هستند و اقبال عمومی زیادی در میان مردم دارند میداند. وی البته میگوید که در عین حال باید در شبکههای اجتماعی هم سرمایهگذاری کرد: «برای مثال باید کاربران شاخص را که در توییتر یا صفحات فیسبوک که چند ده هزار نفر در لیست شان قرار دارند شناخت و از آنها برای آموزش به کاربران استفاد کرد.»
تلاش برای متقاعد کردن شرکتهای بزرگ
فیسبوک و دیگر شبکههای اجتماعی آنلاین به نهادهای بینالمللی حامی حقوق کاربر متعهد هستند که هر تغییری را به اطلاع کاربر برسانند. با اینهمه سرعت زیاد تغییرات، و زبان پیچیده یا بیتوجهی کاربر از مواردیست که گاه کاربر را نسبت به امکاناتی که برای حفاظت از خود در دست دارد بیخبر نگاه میدارد. موسوی خوئینی از مسئولیت کمپانیها برای حمایت از کاربران میگوید.
او میگوید: «شرکتها مسئولیت دارند ولی شبکههای اجتماعی به هر حال اجتماعی هستند. قاعدتا به طرق مختلف قابل ردیابی هستند و اول از همه کاربر باید بداند همه چیز را ،خصوصا چیزهایی که ضروری نیست و انتشارش ملاحظاتی میطلبد، بر شبکههای اجتماعی منتشر نکند.»
وی اما به پیگیریهای مجزای فعالان ایرانی خارج از ایران در رابطه با شرکتهای بزرگ اینترنتی اشاره میکند: «نوع کاربران همه جا یکسان نیست. رده امنیتی که کاربران در اروپا و آمریکا با آن احساس آرامش دارند با جایی مثل ایران و سوریه یکی نیست. برای همین برخی از این شرکتها با توجه به هزینه بالای تغییرات و احتمال کاهش سرعت بر اساس حساسیتهای جوامع اروپایی و آمریکایی رفتار میکنند. در صورتی که میتواند بر اساس موقعیت جغرافیایی عمل کنند (IP base).»
کمپانی یاهو مدتهاست که تحت فشار است تا از https برای همه سرویسهای خود از جمله جستجو و ایمیل استفاده کند. با اینهمه این کمپانی هنوز اقدامی نکرده است. به گفته موسوی یکی از آخرین اقدامات فعالان ایرانی خارج از کشور این است که به مناسبت انتخاب مدیر عامل جدید یاهو نامهای آماده کردهاند و بار دیگر در حال تلاش برای متقاعد کردن یاهو به استفاده از پروتکل SSL و https هستند.
پروتکل SSL و HTTPS امکان دسترسی امن کاربر به اینترنت را فراهم میکند. فعالیتهای کاربر بر این اساس کدبندی شده و دسترسی شخص ثالث به اطلاعات رد و بدل شده تقریباً غیرممکن است.