از قاهره تا لندن، تاثیر شبکههایی مشابه و نتایجی متفاوت
۱۳۹۰ مرداد ۱۸, سهشنبه خانههای به آتش کشیده شده، اتوبوسهای سوخته، ویترینهای شکستهی فروشگاهها و جوانانی در حال چپاول. جهان چند روزی است که نظارهگر تصاویری است که از لندن کمتر دیده بودیم. لندن سومین شب ناآرام خود را پشت سر گذاشته است. بازداشتگاههای پلیس پر است از جوانان آشوبگر. از آغاز ناآرامیها در یکشنبه شب گذشته تا کنون بیش از ۴۵۰ تن دستگیر شدهاند.
حالا همه به دنبال مقصر میگردند و میخواهند بدانند چه شد که لندن این روزها اغتشاشاتی این چنینی را تجربه میکند؟ بهانهی آغاز این آشوبها مرگ جوانی ۲۹ ساله از منطقهی تاتنهام لندن بود که شامگاه پنجشنبه به دست یک افسر پلیس کشته شد. آیا تنها مرگ "مارک دوگان" میتوانست چنین مصیبتی برای لندن به بار بیاورد؟ این جوانان انتقام چه چیز را با شکستن شیشهها و سوزاندن خانهها میگیرند؟ جوانانی که به گفتهی یکی از شاهدان عینی «جوری غارت و چپاول میکنند که انگار بویی از انسانیت نبردهاند» را چه کسی به خیابانها کشانده است؟
میگویند سال ۲۰۱۱ سال شبکههای اجتماعی است؛ مردم تونس و مصر با بهرهگیری از قدرت سازماندهی شبکههای اجتماعی برای اعتراضهای خیابانی موفق شدند در همین سال، دو دیکتاتوری را سرنگون کنند. در لندن هم میتوان ردپای فیسبوک و همدستانش را پیدا کرد. حالا پلیس متهم اصلی به خیابان کشاندن جوانان لندن را فیسبوک و توییتر و گوشیهای هوشمند بلکبری با قابلیت ارسال پیامهای فوری و کوتاه میداند.
مقصر اصلی، بلکبری و شبکههای اجتماعی؟
گاردین در گزارشی که در این باره منتشر کرده، آورده است که خرابکاران در لندن از طریق بلکبری با هم در تماساند و قرار تجمعات خود را میگذارند. در میان جوانان بریتانیایی تلفن هوشمند بلکبری بیش از هر گوشی دیگری محبوب است. بر پایهی تحقیقات "آف کام" یک سوم از جوانان و نوجوانان لندن از بلکبری استفاده میکنند. به نوشتهی گاردین پیامهای کوتاه فرستاده شده از این طریق، مستقیما در شبکههای اجتماعی مانند توییتر منتشر میشوند و مزیتی که این دستگاه نسبت به فیس بوک و توییتر دارد این است که سرویسهای امنیتی قادر به ردگیری پیامهای ارسالشده با سرویس چت بلکبری نیستند. این پیامها همگی به صورت رمزگذاری شده ارسال میشوند.
حالا اسکاتلندیارد (پلیس بریتانیا) معتقد است که هر چند در گسترش آشوبها فیسبوک و توییتر نقش داشتهاند اما سرویس مسنجر بلکبری نقش کلیدی را در آغاز آشوبها داشته و در به در دنبال ردپای کسانی است که پیغامهای really inflamatory inaccurate را از طریق سرویس بلکبری یا در شبکههای اجتماعی مانند توییتر و فیس بوک پست کردهاند. به گزارش "پید کانتنت" بررسی برخی پیامهای کوتاه که در آخر هفتهی گذشته و با آغاز آشوبهای لندن از طریق بلکبری فرستاده شدهاند، نشان میدهد که اشوبگران به طور هدفمند یارگیری کردهاند. پیامهایی از این دست گواه این مدعا هستند:
«اگر میخواهید پول دربیاورید، میخواهیم امشب برویم شرق لندن. آره امشب.»
«ما دست کم به ۲۰۰ تا آدم گرسنه احتیاج داریم... قرار ما ساعت ۷ کنار پارک استندفورد. بیایید پولدار بشیم.»
"ریسرچ این موشن" (RIM) سازندهی این گوشیها به پلیس لندن قول همکاری داده است. البته هنوز مشخص نیست که این شرکت تا چه اندازه بتواند یا بخواهد به پلیس یاری برساند. این که پیامها رمزگذاری شدهاند هم خود قصهی دیگری است.
ابعاد ناآرامیهای لندن چنان وسیع بود که شاید گردانندگان صفحهی فیسبوکی که به یاد دوگان راه افتاده است فکرش را هم نمیکردند. گردانندگان این صفحه که بیش از ۱۰ هزار عضو دارد، روز دوشنبه تلاش کردند، نشان دهند که بیارتباط با حوادث لندناند و بیزار از آنچه اتفاق افتاده. در این صفحه از کاربران خواسته شده که به آشوبو غارت پایان دهند و نوشته شده: «خانواده مارک احتیاجی به این اقدامات ندارند.»
تشابه اعتراضهای خیابانی در مصر و در لندن
حالا با حوادث لندن بازهم بحث بر سر چگونگی استفاده از شبکههای اجتماعی و این بار با این مثال ملموس، بحث بر سر نقش آنها در سازماندهی نیروهای "خیر یا شر" بالا گرفته است.
سایت GIGAOM در مقالهای به مقایسهی تشابه استفاده از این ابزارها در انقلاب یاس و در جنبش جوانان انقلابی مصر از یک سو و آشوبهای لندن از سوی دیگر دست زده است. در هر دو مورد، مرگ یک انسان باعث آغاز ناآرامی ها شد، انسانی که هموطنانش معتقد بودند بیگناه کشته شده. در بریتانیا این مارک دوگان ۲۹ ساله بود که توسط یک افسر پلیس کشته شد و در مصر خالد سعید ۲۸ ساله که از نت کافی نت بیرون کشیده شد و توسط نیروهای امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفت تا جان سپرد. در هر دو مورد ایجاد صفحههای فیسبوکی به یاد فرد کشته شده و تمرکز فعالیتهای کاربران در شبکههای مجازی بر روی این موضوع، کلید آغاز تظاهراتهای خیابانی شد.
برخی از صاحبنظران و کاربران اینترنت میگویند که چه در ناآرامیهای لندن و چه در انقلابهای "بهار عربی"، فیس بوک و توییتر به کمک سازماندهی و برنامهریزی برای اعتراضات آمدند. به عقیدهی این دسته، شبکههای اجتماعی در این میان تسریعکنندهاند و نه آغازگر حرکت. یوگنی موروزوف، از پژوهشگران دانشگاه استنفورد و نویسنده مجله "فارین پالسی" در بزرگنمایی نقش تکنولوژی و شبکههای اجتماعی در تغییرات سیاسی، خطر تحریف بحثهای سیاسی را میبیند و معتقد است: اینکه برخی سیاستمداران گمان کنند هرآنچه که مردم برای سرنگونی دولتها به آن احتیاج دارند دسترسی به اینترنت است و یک اکانت توییتر و چند فالوئر، از واقعیت به دور است.
در مصر شبکههای اجتماعی سهم بزرگی در سازماندهی و تشویق معترضان بازی کردند که با بهانهی سلطهی مستبدانهی چهلسالهی مبارک، که تجسم فساد و بیکاری و فقر بود، به خیابانها آمدند. شبکههای اجتماعی در این کشور سقوط یک دیکتاتوری را در کارنامهی خود ثبت کردند. در بریتانیا شبکههای اجتماعی و تکنولوژیهای نوین باعث هماهنگی جوانان یا به عبارت دیگر "اراذل و اوباش جوان" شد که به خیابان بریزند و به آتش بکشند و چپاول کنند.
در جریان انقلاب مصر شبکههای اجتماعی به نوعی روح جمعی را در مردم تقویت کردند و "باهم بودنها در دنیای مجازی" باعث "تنها نماندن" در میدان تحریر شد. همان نقشی که این روزها این شبکهها در لندن به عهده گرفتهاند. حالا "غارتگران و آشوبگران" با پیامهای بلکبری یا توییتها، احساس "تنها نبودن" میکنند و دوش به دوش هم، دست به غارت میزنند.
شاید بتوان گفت رسانههای اصلی هم با انتشار اخبار این گونه اجتماعات، همین تاثیر را بر مخاطب میگذارند. اما قدرت خبررسانی در "ریل تایم" و ارتباطات شبکهای که به مبادلهی سریع خبر و به هم پیوستن کسانی که همدیگر را هم نمیشناسند میانجامد، دو نقطهی قوت شبکههای اجتماعیاست.
صرفنظر از دلایل و پسزمینهها و نتایج این خیزشها در پایان، شاید بتوان گفت، بدبینان به نقش شبکههای اجتماعی در تغییرات، این نقش را کمی کمرنگ ترسیم کردهاند حالا نتیجه هر چه باشد، مثبت یا منفی. رسانههای اجتماعی و فعالیتهای مجازی در این شبکهها که میتوانند روند یک تغییر را تسریع کنند تا جایی که به نقطهی اوج و انفجار برسد. آگاهی به همین قدرت و تلاش برای جلوگیری از رسیدن به نقطهی اوج توسط همین گردش آزاد اطلاعات است که دیکتاتورها را وا میدارد مانند مبارک تماس اینترنتی مصر با جهان را قطع کند.
فعالان مصری دربارهی حوادث لندن چه میگویند؟
بلاگرها و فعالان مصری هم این روزها حوادث لندن را با دقت دنبال میکنند. جوانانی که شاید خیلیهاشان چند ماه پیش در میدان تحریر مصر از نبرد تن به تن با نیروهای امنیتی جان سالم به در بردند. نویسنده وبلاگ "زنوبیه" اخبار سیانان را میبیند و به گزارشی در مورد نقش شبکههای اجتماعی در به وجود آوردن این حرکتها از مصر تا لندن گوش میدهد.
گزارشگر سیانان که پشت ماشین پلیس پناه گرفته تا از اصابت بطریایی که به سویش پرتاب میشود، در امان بماند، حرف خود را تصحیح میکند و میگوید: ناآرامیهای لندن بیشتر غارت و چپاول است تا اعتراض. نویسنده وبلاگ "زنوبیه" مینویسد: «من متاسفم اما شما به بهانهی قتل یک مرد جوان غارت نمیکنید. شما از مرگ او استفاده میکنید.»
مصعب الشامی، بلاگر و فعال دیگر مصری در توییتر مینویسد: «ساختمانها درآتش میسوزند، مغازهها غارت میشوند. در حالی که بسیاری از "اکتیویست"ها در توییتر مرا تشویق میکنند که این را انقلاب بنامیم.» او ادامه میدهد، مصریها و تونسیها انتقام خالد سعید و بوعزیزی را با سرنگونی رژیم های قاتل گرفتند. آنها برای دزدی "دیویدیپلیر" به خیابان نیامدند.
با تمام نارضایتی کاربران مصری از کنارهم قراردادن انقلاب مصر با آشوبهای لندن، تنها به صرف استفاده از ابزار مشابه، شاید بتوان گفت هیچگاه مثالی به این روشنی برای مقایسهی قدرت تخریبی و سازندهی شبکههای اجتماعی در دست نبوده. شبکههای اجتماعی ابزاری هستند در دست شهروندان که با آن میتوان یک دیکتاتوری را سرنگون کرد یا مانند اراذل و اوباش به خیابان ریخت و ایجاد اختلال و وحشت کرد. «انتخاب با ماست».
یلدا کیانی
تحریریه: علی امینی