«اسطوره انقلاب دیگر کارآیی ندارد»
۱۳۸۸ خرداد ۲۹, جمعهجنبش اعتراضی در ایران سرانجام به کجا خواهد کشید؟ خیزش ایرانیان برای احقاق حقوق خود با چه مشکلات درونی و بیرونی روبرو است؟ واکنش پسندیده غرب در برابر جنبش واقعاً موجود ایران چیست؟ پرسشهای مهمی از این دست، مضمون گفتوگویی است، که روزنامه فرانکفورتر روندشاو با کلاوس شلیشته، پژوهشگر مسایل سیاسی و منازعات بینالمللی، در دانشگاه ماگدبورگ آلمان داشته است.
تجربه اروپای شرقی
شلیشته در پاسخ به شانس موفقیت جنبش کنونی در ایران، به تجربه خود ایرانیان در سی سال پیش اشاره میکند. به نظر وی، برغم پیشزمینههای متفاوت بینالمللی، جنبش کنونی ایران را میتوان با جنبش اعتراضی مردم در اروپای شرقی مقایسه کرد.
به گفتهی وی، در حالیکه قیامهای متعدد در کشورهای اروپای شرقی، به خاطر زمینههای مشابه اجتماعی- سیاسی، بر هم تاثیری مستقیم داشتند، جنبش کنونی ایران در انزوای سیاسی درحال تکوین است. از سوی دیگر غرب در تحولات اروپای شرقی نقشی آشکار داشت، اما به خاطر مناقشات اتمی با جمهوری اسلامی ممکن است که مداخله کشورهای غربی در مسایل ایران نتیجهای منفی به بار آورد.
سیاست غرب در قبال حوادث ایران
به نظر این کارشناس مسایل سیاسی، موضعگیری اخیر اوباما در قبال وقایع ایران کاملاً هوشمندانه بوده است. وی حتا پا را فراتر نهاده و میگوید: «بدون سیاست تنشزادیی و به کنار نهادن گزینه نظامی از سوی آمریکا، جنبش اعتراضی کنونی در ایران غیرقابل تصور بود.»
به گفته وی در کشورهای اوکرائین و گرجستان نیز مداخله غرب سبب مقاومت شدید کمونیستهای محافظهکار شد و سرانجام مواضع آنان را در سطح داخلی تحکیم کرد.
عدم تثبیت نظام سیاسی در ایران
شلیشته در تحلیل خود به این نکته اشاره میکند که اکثریت بازاریان، بر خلاف انقلاب ۵۷، از جنبش اعتراضی حمایت نمیکنند، و جنبش در روند تحولاتی بسیار کند قرار دارد. اما این مسئله به معنای ناتوانی جنبش مدنی در ایران نیست. شلیشته میگوید: «نظامی سیاسی ایران قادر به حفظ و تثبیت خود نخواهد بود. اسطوره انقلاب دیگر کارآیی ندارد.»
به نظر این پژوهشگر، مردم دیگر به شعارهای انقلاب باور ندارند. سپاه پاسداران بدل به نهادی انگلی شده است. جوانان ایرانی خواهان واقعیتی دیگر هستند. آنها به دنبال آزادی، ترقی اجتماعی و زندگی بهتر هستند.
ویژگی نیروهای اجتماعی و رهبری جنبش
به گفته شلیشته در الجزایر نیز پس از گذشت ۳۰ سال، ارزشهای انقلابی رنگ باختند و به عنوان اسطورههای ملی در هم شکستند. جنبش ایران نیاز به رهبرانی دارد، که به روند مدرنیزاسیون عمیقاً اعتقاد داشته باشند. در صورت مداخله آشکار نظامیان و نیروهای امنیتی این جنبش میتواند به سرعت به خشونت بگراید. بدین لحاظ ایران در شرایط بسیار حساسی به سر میبرد.
ارگانهای نظامی در جامعه ایران، همانند یوگسلاوی سابق، عمیقاً در بافت اجتماعی کشور گسترش یافتهاند. مردم این کشورها کارشناس خشونت و قهر هستند، آنچنانکه در جنگ بالکان نیز دیده شد. به نظر شلیشته، جنبش دمکراسیخواهانه بدون مشارکت فعال اقشار تهیدست نیز شانس موفقیت دارد. نمونههای گرجستان و اوکرائین شاهدی هستند بر این مدعا. نخبگان جامعه میتواند نقش محرک جنبش را ایفا کنند.
سناریوی سرکوب خونین جنبش اعتراضی
در تحلیل شلیشته، حضور و رهبری جنبش از سوی موسوی به عنوان یک نکته مثبت ارزیابی میشود. زیرا موسوی از نهادهای حکومتی برخاسته و با نخبگان دولتی هنوز رابطه وسیع دارد. شانس «اپوزیسیون کاملاً مخالف» در ایران بسیار کمتر است.
به نظر این کارشناس سیاسی، حتا سرکوب قهرآمیز جنبش اعتراضی ایران، به معنای پایان آن نیست. شلیشته به نمونه چین و سرکوب جنبش جوانان در میدان صلح آسمانی در ۲۰ سال پیش اشاره میکند. رژیم چین با سرکوب جنبش دانشجویان، آسیبهای جدی به خود وارد ساخت. بدون این سرکوبی، بحث و اعتراض به نقض حقوق بشر در چین موضوعیتی نداشت.
گناه و سرکوب رژیمها در ذهن مردم برای همیشه ثبت خواهد شد.
SE/KG