اسلکتیویستها: آنها که میخواهند با "کلیک" جهان را تغییر دهند
۱۳۹۱ خرداد ۳۱, چهارشنبه
هر روز که میلباکس خود را باز میکنید، چندتایی ایمیل در انتظارتان است که این نامهی اینترنتی را امضا کنید، آن صفحهی فیسبوکی را که خواهان آزادی یک زندانی سیاسی یا تعلیق حکم اعدام یک متهم است لایک بزنید، این ویدیو از تجمع در اعتراض به تخریب محیط زیست را با دوستانتان به اشتراک بگذارید، به قوه قضائیه نامه بفرستید و به حکم زندان یک فعال اجتماعی اعتراض کنید و …
گاهی یکی از این صفحات را لایک میزنید یا ویدیویی را با دوستانتان به اشتراک میگذارید؛ خیلی مواقع اما کلافه از حجم ایمیلها و پیغامهایی که در شبکههای اجتماعی به سویتان سرازیر میشود پیغام یا ایمیل را حذف میکنید یا نشانی فرستنده را به ستون اسپمها میفرستید.
"اسلکتیویستها" همه جای فضای مجازی هستند، معمولا کاربران فضای مجازی آنها را به آسانی شناسایی میکنند، خیلیها حواسشان هست که کار کدام کاربر در شبکههای اجتماعی مصداق "اسلکتیویسم" است، اما تقریبا محال است کاربری را بتوان پیدا کرد که قبول کند فعالیتهایش نمونهای از "اسلکتیویسم" هستند.
اسلکتیویستها چه کسانی هستند؟
اسلکتیویسم (slacktivism) که به "مبارزه از زیر لحاف" هم معروف است، به فعالیتهای مجازیای اطلاق میشود که در کاربر احساس رضایت کاذب از انجام عملی مثبت را برمیانگیزاند.
کارشناسان رسانه در توصیف فعالیتهای اسلکتیویستی میگویند که کاربران با "حداقل تلاش" که معمولا محدود به یک کلیک و فشردن دکمهی ارسال است، احساس میکنند در راستای یک هدف اجتماعی یا سیاسی، کنش داشته و سهمی ادا کردهاند.
فرد کلارک و دوایت اوزارد، اولین کسانی بودند که در سال ۱۹۹۵ دو واژهی (slacker) به معنی فرد تنبل و سست و بیحال و Activism)) به معنی فعالیت را با هم تلفیق کرده و اسلکتیویسم را در وصف جوانانی بهکار بردند که میخواستند با اقدامات کوچکی مثل کاشت یک درخت به تخریب محیط زیست اعتراض کنند.
کلارک و اوزارد در مقالهی معروف خود این واژه را به معنای مثبتی به کار بردند. اما خیلی زود اینترنت فراگیر شد. فضای مجازی پر از فورومها، سایتهای وب.۲، وبلاگها و بعدتر شبکههای مجازی شد و کاربران در گوشه و کنار دنیا به فکر استفاده از قابلیتهای اینترنت برای بلند کردن صدای اعتراض خود و آرمانخواهی افتادند. تا جایی که در جنبش سبز ایران و کمی بعدتر در موج بهار عربی، اینترنت ابزار اصلی بسیاری از معترضانی شد که خود کاربران فضای مجازی هم بودند.
فعالیتهای مجازی در بسیاری از مواقع، تاثیری در جهان واقعی ندارند. ویدیویی صدها هزار بار دیده میشود، صفحهای اعتراضی بارها به اشتراک گذاشته میشود، توئیتی بارها همخوان میشود ولی در واقعیت نه زندانی سیاسی آزاد میشود، نه حق مظلومی بازستانده میشود و نه خشونتی متوقف. از سوی دیگر هر روز تعداد فعالان مجازی که برای هدفی سیاسی یا اجتماعی در شبکههای اجتماعی کلیک میکنند و مطلب به اشتراک میگذارند، بیشتر میشود.
کارشناسان رسانههای دیجیتال در دانشگاه سن لوئیز امریکا، از فعالیتهای زیر به عنوان نمونههایی از فعالیتهای اسلکتیویستی نام میبرند:
- تغییر دادن عکس پروفایل فیسبوک به عکس یک زندانی یا عکسی اعتراضی
- بایکوت موقت محصولات یا شرکتهای تجاری و به راه انداختن صفحههای اعتراض
- خاموش کردن چراغهای محل مسکونی برای مدتی مشخص
- امضای نامههای اعتراضی آنلاین
- کمک به خیریهها از طریق ارسال پیامهای کوتاه تلفنی
فعالیت در فضای مجازی در تقابل با حضور واقعی
هرچقدر استفاده از اینترنت برای فعالیتهای اعتراضی بیشتر شد، منتقدان و موافقان بیشتری نیز در مدح و ذم فعالیتهای مجازی نوشتند.
منتقدان میگویند وقتی کاربری در فضای مجازی با چند کلیک ساده از ایده و آرمان و هدفی اعلام حمایت میکند، به کمهزینهترین شیوهی ممکن حس میکند وظیفهی اجتماعی خود را انجام داده و دیگر در فضای حقیقی میل و انگیزهای برای اعتراض منسجم ندارد.
آنها معمولا به تعریفهای سنتیتری از "فعال سیاسی" یا "فعال اجتماعی" تاکید دارند و اطلاق این عنوان را مستلزم حضور در عرصهی واقعی و عضویت در نهادها و سازمانهای غیردولتی میدانند.
جیسون استرن، حقوقدان متخصص کامپیوتر که چندسالی است در نقد اسلکتیویسم و خیل فعالان مجازی مینویسد، در مطلبی در "نیویورک تایمز" با بیهوده خواندن بیشتر فعالیتهای آنلاین گفته است:« دنیا پر از شبه فعالانی شده که حاضر نیستند از پشت کامپیوتر خود تکان بخورند و با چند کلیک و امضای بیانیههای آنلاین احساس میکنند فعالیتی کردهاند. حمایتهای این چنین معمولا در درازمدت هیچ سودی برای ایدهها و اهداف در پی ندارد.»
علی عبدی، یکی از کاربران پرکار "فیسبوک" که دانشجوی دکترای انسانشناسی است و در ایران به عنوان فعال حقوق زنان فعالیت داشت، در مخالفت با این نگاه منتقدان به دویچهوله میگوید:« در پی گستردهتر شدنِ اینترنت و به ویژه رشد کمی و کیفیِ و محبوبیتِ شبکههای اجتماعیِ مجازی،. اکتیویسم دیگر فعالیتی که مختصِ حرفهایها و افرادِ معمولا جوان و درسخواندهای که در سازمانهای غیردولتی کار میکنند یا در خیابان تظاهرات و تحصن میکنند نیست. افراد پیر و جوان با پیشزمینههای اجتماعی و طبقاتی متفاوت و سطح آموزشی گوناگون با عضو شدن در یک صفحهی فیسبوک و یا لایک کردنِ یک لینک نیز میتوانند این تصور را داشته باشند که از طریق فعالیتی که در شبکههای مجازی انجام میدهند، نقش مثبتی در جهت ایجاد تغییراتی که در پیِ آن هستند، بازی میکنند.»
علی عبدی، که هم سابقهی فعالیت اجتماعی در جهان واقع و هم فضای مجازی را دارد، معتقد است که فعالیتهای مجازی در بسیاری موارد ما به ازای بیرونی هم دارند. او از فعالیت آنلاین صلیب سرخ جهانی بعد از زلزلهی ویرانگر هائیتی به عنوان یکی از نمونههای موفق فعالیتهای مجازی نام میبرد که تاثیر چشمگیری در جهان واقعی داشت.
از نمونههای چشمگیری که فعالیتهای مجازی تاثیر ملموسی در تصمیمگیریهای سیاسی داشت، میتوان از اعتراضهای گستردهی آنلاین به دو لایحهی "سوپا" و "پیپا" در آمریکا و اتحادیه اروپا نیز نام برد که موجب شد سیاستمداران در اثر حجم اعتراضهای آنلاین و تظاهرات در فضای واقعی، یک گام جدی پس بکشند.
نغمه، یکی از کاربران ایرانی شبکههای مجازی است که خود را از فعالیتهای مجازی خسته معرفی میکند. او میگوید:«فکر میکنم مثل خیلی موارد دیگر مورد ایران را نمیتوان با موارد مشابه جهانی مقایسه کرد. در اکثر کشورهای دنیا شما وقتی برای هدفی در فضای مجازی کمپین به راه میاندازی و اعتراضی منسجم را کلید میزنی، خیلی زود نتیجهای ملموس را شاهد خواهی بود. در ایران سالها و سالها به تبعیض یا بیعدالتی اعتراض میکنی و بر سر خواستهی کوچکی مثل رسیدگی به وضع محیط زیست اعتراض میکنی و اوضاع هر روز فقط بدتر و بدتر میشود. وقتی هیچ نتیجهی عملی کوچک و ملموسی نباشد، افراد فقط انگیزهی خود را از دست میدهند و این حجم اعتراضهای آنلاین دیگر فقط خستهکننده میشود.»
نتیجهی یک تحقیق دانشگاه جورج تاون آمریکا در سال ۲۰۱۰ نشان داد که علیرغم بدبینیها به فعالیتهای اسلکتیویستی، افرادی که در فضای مجازی در اعتراض و امضای بیانیهها و پخش فراخوانها فعالاند، در فضای واقعی نیز وقتی که امکانش فراهم باشد، مشارکت و فعالیت بیشتر و چشمگیرتری دارند.
انگشت اتهام شبکههای مجازی را نشانه میگیرد
مارشال مک لوهان در تئوری معروف خود میگوید "رسانه، پیام است." طرفداران نظریهی معروف او در دنیای رسانه معتقدند رسانه میتواند با خط مشی خود پیام را کاملا دستخوش تغییر و تحول کند و انتخاب رسانه از سوی هر فعال رسانهای، خود معنا و مفهوم سیاسی مشخصی دارد.
منتقدان فعالیتهای اسلکتیویستها با توسل به این نظریهی مک لوهان، انگشت اتهام را به سوی شبکههای اجتماعی هم میبرند و میگویند این شبکهها با قابلیتهای خود و امکاناتی که در خدمت کاربر قرار دادند، به توهم مبارزه و فعالیت دامن زدند. نقد آنها متوجه برنامههای سایتهایی مثل فیسبوک نیز میشود که امکان اهدای پول یا افتتاح صفحههای اعتراضی را به کاربر میدهد.
علی عبدی با تاکید بر اینکه در دنیای واقعی هم افراد با فعالیتهایی مثل بر تن کردن بلوزهایی با شعارهای اعتراضی، عملا فعالیتی کمهزینه با تاثیر اندک انجام میدهند، میگوید:«اسلکتیویسم تنها در محیط آنلاین اتفاق نمیافتد. همهی فعالیتهای فضای آنلاین نیز مصداق اسلکتیویسم نیست. هر فعالیتی که برای ایجاد تغییراتِ اجتماعی در جامعه صورت میگیرد، همواره با تلاش برای تغییر یک مفهوم یا یک نرمِ اجتماعی نیز همراه است. هیچ فعالیتِ اجتماعی را نمیتوان سراغ گرفت که وجهِ نمادین نداشته باشد. در نتیجه وقتی گفته میشود که فردی دچار توهم مبارزه در اینترنت شدهست، به این نکته شاید توجهِ کمتری شود که فعالیتِ نمادینِ اتفاقِ افتاده که دارای قدرتِ نمادین است میتواند در آینده پایههای کنشِ دیگری خارج از فضای آنلاین باشد یا روی تصمیمگیریهای عاملانِ اجتماعی اثر بگذارد.»
اما نغمه که معتقد است امکانات بالقوهی فضای اجتماعی در دامن زدن به "توهم مبارزه" تاثیر دارد، میگوید:« من فکر میکنم در تجربهی جنبش سبز ایران عده زیادی درگیر این توهم شدند که اطلاعرسانیها در فضای شبکههای مجازی مبارزه است؛ درگیر حواشی شده و از اصل موضوع که اعتراض در عالم واقعیت بود کنار کشیدند. درست است که هزینههای حضور خیابانی بالا بود، اما میشد در فضای واقعی کارهای به مراتب تاثیرگذارتری از راهاندازی صدها صفحهی اعتراض به نظام موجود در فیسبوک انجام داد. مبارزه به نظر من وقتی شروع میشود که انگشتانت را از روی صفحهی کلید کامپیوتر برداری، از صندلیات بلند شوی و حرکت کنی.»
اما تنها نقطهای که منتقدان و موافقان فعالیتهای اسلکتیویستی بر سر آن توافق دارند، نقش غیرقابل انکار فعالان مجازی در اطلاعرسانی است. بررسیها تایید میکند که سهم اسلکتیویستها در انتشار و آگاهیرسانی دربارهی اخبار مربوط به هدفشان در فضای مجازی بسیار بالا است.
نتایج تحقیق وبسایت تخصصی فنآوری "سورتبل" که اینفوگرافیکهای مربوط به فنآوری نیز تولید میکند، نشان میدهد که اسلکتیویستها به طور متوسط ۴ برابر بیش از سایر کاربران دیگران را تشویق به امضای بیانیهها کرده و ۲ برابر بیشتر ممکن است برای جمعآوری اعانه و کمکهای مالی داوطلب شده و فعالیت کنند.
بررسیها نشان میدهد به طور کلی امکان اینکه اسلکتیویستها در دنیای واقعی فعالیت داوطلبانه انجام دهند، ۲ برابر بیشتر از سایر افراد است. بنابراین هرچند هنوز هم بهترین راه برای ایجاد تغییر مثبت در جهان، بلند شدن از پشت میز و انجام کاری عملی در راستای هدف باشد، اما به نظر میرسد کلیک کردن و لایک زدن و به اشتراک گذاشتن، میتواند لااقل انگیزهی بلند شدن و اقدام عملی را در بسیاری دوبرابر کند.