اعتراض به توقیف شرق و دستگیری روزنامهنگاران
۱۳۸۶ مرداد ۱۶, سهشنبه"شرق" توقیف شد. سازمان گزارشگران بدون مرز که انجمنی بینالمللی برای دفاع از آزادی بیان و مطبوعات است، توقیف روزنامه شرق را محکوم کرد. این سازمان همچنین خواستار آزادی روزنامهنگاران ایرانی در بند، از جمله سهیل آصفی و فرشاد قربانپور شد.
“وقتی خبر توقیف روزنامه شرق را شنیدم ناخودآگاه این شعر به زبانم آمد که
هر دم از این باغ بری میرسد
تازهتر از تازهتری میرسد.“
بیژن صف سری، روزنامهنگار پرسابقه ایران بارها و بارها شاهد توقیف روزنامهها در ایران بوده است. روزنامه خود او “آزاد“ ۵ سال پیش متوقف شد. و اینک بار دیگر نوبت به روزنامه “شرق“ رسیده که مدیر مسؤول آن مهدی رحمانیان است. “بار دیگر“ میگوییم، چون “شرق“ را سال پیش نیز (۲۰ شهریور ۱۳۸۵) به خاطر انتشار یک کاریکاتور توقیف کردند. این روزنامه تا اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۶ توقیف بود و پس از آن اجازه انتشار دوباره یافت. این بار دلیل توقیف را انتشار مصاحبهای عنوان کردهاند که “شرق“ با خانم ساقی قهرمان، شاعر و سردبیر نشریه اینترنتی “چراغ“ انجام داده است. هیات نظارت بر مطبوعات وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ساقی قهرمان را ضدانقلاب و مروج همجنسبازی خوانده است.
در پی اعلام خبر توقیف روزنامه “شرق“ که از روزنامههای اصلاحطلب ایران به شمار میآید، سازمان گزارشگران بدون مرز طی اطلاعیهای مطبوعاتی توقیف “شرق“ را محکوم کرد. این سازمان جهانی مدافع حق آزادی بیان و مطبوعات توقیف “شرق“ را در متن روند جاری سرکوب آزادی بیان و مطبوعات در ایران میبیند و آن را محکوم میکند. محمدرضا معینی، مسؤول بخش ایران این سازمان، در این رابطه به دویچه وله گفت:
“واقعیت این است که سرکوب مطبوعات و تلاش برای به سکوت وادار کردن روزنامهنگاران تلاش تازهای نیست. این توقیف هم در ادامه این مجموعه سرکوبها بوده، اما واقعیت این است که بهانه بیشتر برای تعطیلی روزنامه دیگر بود. این اطلاع را ما داشتیم که روزنامه “شرق“ طی ماههای گذشته تحت فشار بوده برای عدم انعکاس برخی اخبار. از جمله من میتوانم بگویم که مصاحبه یا گفتگوهایی از آقای کدیور، آقای سروش، اقای رییس دانا، آقای تقی رحمانی و آقای رضا علیجانی و دیگر روشنفکران این گونه را تلفنی اطلاع داده بودند، نه تنها به “شرق“، بلکه به برخی دیگر از روزنامهها، و عملا این بهانههایی شد که بتوانند روزنامه را توقیف کنند، وگرنه در آن بحث ادبی هیچ موضوع خاصی طرح نشده بود که منجر به تعطیلی روزنامه شرق شود.“
بسته شدن شرق در حالی صورت میگیرد که فشار بر روزنامهنگاران به صورت تفتیش منزل آنان، احضار و دستگیری و حبس کردنشان ادامه دارد. طی هفته گذشته سه روزنامهنگار را بازداشت کردند. مسعود باستانی و فرشاد قربانپور به دستور دادستان عمومی و انقلاب تهران بازداشت شدند. مسعود باستانی آزاد شده، اما هنوز زیر بازجویی است. فرشاد قربانپور به زندان اوین منتقل شده است. سهیل آصفی از روز شنبه گذشته (۱۳ مرداد ماه) در بازداشت به سر میبرد. در اطلاعیه سازمان گزارشگران بدون مرز آمده است که “در روز ۹ مرداد ماه ماموران دادستانی به منزل سهیل آصفی مراجعه و پس از تفتیش منزل همه دستنوشتهها، کتابها، سی دی و کامپیوتر و لوازم شخصی وی را ضبط کردند. محل و علت بازداشت این روزنامهنگار از سوی مقامات قضایی به خانواده و وکلای وی که به دادسرای انقلاب اسلامی مراجعه کردهاند، اعلام نشده است.“
محمدرضا معینی در مورد بازداشتهای هفته اخیر روزنامهنگاران در ایران گفت: “در مجموع روند دستگیریها رو به افزایش است و عملا تعداد بیشتری را احضار کردند و تعداد بیشتری را آماده میکنند برای دستگیری. ما به این دستگیریها اعتراض کردیم. امروز ایران با یازده روزنامهنگار زندانی بزرگترین زندان روزنامهنگاران در خاورمیانه است. اما در حال تبدیل شدن به بزرگترین زندان برای روزنامهنگاران در سراسر جهان است.“
برای بیژن صفسری روزنامهنگار دستگیری فزاینده روزنامهنگاران و توقیف مداوم روزنامهها تداعیکننده دورههایی از تاریخ ایران است، دورههایی که روزنامهنگاران ترجیح میدادند در خانه بنشینند، قلم بر زمین بگذارند و سکوت کنند. مهدی رحمانیان، مدیر مسؤول روزنامه “شرق“ در مصاحبه با خبرنگاران در ایران گفت که حتی اگر باز “شرق“ منتشر شود، او دیگر از این کار کناره خواهد گرفت.
و بیژن صف سری در مقاله خود با عنوان “توقیف “شرق“ پیام تاریخی “سکوت“ برای قبیله مطبوعات است“ نوشت: “دنیای غریبی است، باز هم دور تسلسل تاریخ در حال تکرار است و باز هم بر قبیله قلم غصب روا میدارند، با این تفاوت که امروز نه یک “دهخدا“ که صدها “دهخدا“ خانهنشینند و در بیم و امیدهای خود همان سروشی را میشنوند که آن مونس و همراه میرزا جهانگیرخان صدراسرافیل وقتی از ناروا شنیدنها به بستر افتاد و آتش تب زد به جانش، مشفقانه شنیده بود: دم درکش و قلم غلاف ساز که در این ملک، کسی را گوش شنوا نیست.“