جمهوری اسلامی ۴۲ سال پیش نخستین وزیر زن تاریخ ایران را اعدام کرد. فرخرو پارسا پیش از اعدام آرزوی "آتیه بهتری برای زنان" کرد. به باور ایرج مصداقی، تحلیلگر سیاسی، اعدام او خصلتی "ایدئولوژیک و زنستیزانه" داشته است.
تبلیغات
اگر اعدامهای مقامات لشکری و کشوری نظام پادشاهی در ماههای اول انقلاب را "اعدامهای کور" و با هدف انتقامگیری از رژيم محمدرضا شاه تلقی کنیم، و یا چنين تفسير کنيم که هدف تازهبهقدرترسيدگان از اين اعدامها جلوگیری از سازماندهی مجدد نیروهای مدافع سلطنت بوده، اعدام خانم فرخرو پارسا به هيچ رو در چنين تفاسيری نمیگنجد. او تنها وزیری است که سالها پس از برکناریاش از مقام وزارت اعدام شده است.
حکم قتل فرخرو پارسا (نام اصلی: اسفند فرخروی پارسای) در اواخر شب ۱۷ اردیبهشت ۵۹ به اصرار اسدالله لاجوردی، نماینده دادستان و هاشم رخفر معاون کچویی، رئیس زندان اوین، که به منزل محمدی گیلانی رفته بودند، صادر میشود و در ساعت یک و ۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۸ اردیبهشت به اجرا در میآيد.
اين همه شتاب در حالی است که خمینی اعلام کرده، چنانچه متهمی شخصاً کسی را نکشته باشد، مشمول یک درجه تخفیف گردد. از سوی ديگر ابوالحسن بنیصدر در حال اقدام است تا حکم اعدام به حبس ابد تغيير يابد، اما با دستور مستقيم بهشتی و قدوسی، فرخرو پارسا را به قتل میرسانند. چرا؟ چه دلايلی انگيزه چنين جنايتی را توضيح میدهد؟
پاسخ من اين است که اعدام فرخرو پارسا خصیصه ایدئولوژیک و "زنستیزانه" داشت و آگاهانه و با "آیندهنگری" صورت گرفت. برای روشن شدن اين واقعيت نگاهی به موارد اتهام او و چگونگی قتلاش میاندازم. ارجاعاتی که درباره کيفرخواست اين دادگاه میآورم، برگرفته از گزارشهای مشروح چاپشده در روزنامههای اطلاعات و کيهان و انقلاب اسلامی در تاريخهای سه، هفت، هشت، نُه، پانزده و هیجده ارديبهشت ۱۳۵۹ است.
در اين گزارشها میخوانيم که طبق رای نهایی دادگاه انقلاب اسلامی مرکز، فرخرو پارسا «به جرم حیف و میل و غارت بیتالمال و اشاعه فساد و فحشاء در فرهنگ مملکت با به کار گماردن افراد هرزه در سمتهای مهم وزارتی و ترتیب دادن اردوگاههای اختلاطی و زیر پا گذاشتن اخلاق اسلامی، از ائمه کفر و ضلال و از مصادیق روشن مفسدین فیالارض تشخیص داده و مطابق نص صریح قرآن محکوم به اعدام و استرداد کلیه اموال منقول و غیرمنقول شد».
اتهام "کفر و ضلال" و "زير پا گذاشتن اخلاق اسلامی" در حالی عنوان شده که محمد حسینی بهشتی و محمدجواد باهنر، دو تن از اعضای ذینفوذ شورای انقلاب و حزب حاکم جمهوری اسلامی، که از جمله کارشناسان و مشاوران فرخرو پارسا در تهیه کتابهای دینی مدارس در دوران پهلوی بودند و نیز مرکز اسلامی هامبورگ که زیر نظر بهشتی و سپس سیدمحمد خاتمی اداره میشد، از وزارت آموزش و پرورش تحت ریاست خانم پارسا بودجه دریافت میکردند. صد البته تلاش برای خاک پاشيدن بر اين واقعيت يکی از دلايل اعدام خانم پارسا بوده است. چنانچه تیمسار مقدم و تیمسار پاکروان رؤسای ساواک و منوچهر آزمون رئیس اوقاف برای به محاق بردن رابطهروحانیت با دربار و ساواک و اوقاف، به جوخه اعدام سپرده شدند. اما اين قطعا تنها دليل و مهمترين سبب اين جنايت نيست. اتهام "کفر و ضلال" به خانم پارسا از يکسو به کارنامه درخشان او در جهت توسعه آموزش زنان بر میگردد و از سوی ديگر به اقدامات داهيانه او درجهت سکولاريسم.
درباره انتقامکشی حاکمان از تلاشهای فرخرو پارسا در زمينه سکولاريسم، مهم است از اقدام او در لغو اعطای "ارزش تحصیلی" به طلاب ياد کنیم. خانم پارسا که به خوبی آگاه بود آنچه در حوزههای علمیه تدریس میشود علم نیست، به درستی مانع ارزشیابی آن بر اساس معیارهای علمی شد. طبق گزارش ساواک: «خانم دکتر پارسای از روزی که وزیر آموزش و پرورش شد، کمیسیون رسیدگی به ارزش تحصیلی طلاب و کسانی را که با دریافت گواهی اجتهاد از مراجع بزرگ، جهت تعیین ارزش آن را به دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش، تقدیم میکردهاند، منحل کرده است و در اثر انحلال این کمیسیون دیگر طلبهها و افرادی نظیر آنان به استناد در دست داشتن گواهی اجتهاد از علمای مذهبی [نمیتوانند] برای خود ارزش تحصیلی به دست آورند».
جالب است توجه کنيم که به اصطلاح نماینده دادستان جمهوری اسلامی بسياری از اتهامات وارده به خانم پارسا و از آنجمله ادعای بیپايه بهائی بودنش را (که در هر حال جرم نيست) بر پايه گزارشهای منفی ساواک تنظيم کرده و در همان حال يکی از اتهامات او را همکاری با ساواک عنوان مینمايد. اينهمه درحالی است که حتی انتخاب وی به معاونت پارلمانی وزارت آموزش و پرورش با مخالفت ساواک روبرو شده بود و اين امر در گزارشهای موجود بود.
در زمينه خدمات فرخرو پارسا به آموزش زنان که جمهوری اسلامی را به مجازات او برمیانگيزد، تنها به اين مثال بسنده میکنم که او برای دسترسی هر چه بيشتر زنان ايرانی به مدرسه، برای اولین بار دستور داد تا در نقاط روستایی کشور به منظور برخورداری دختران از تحصیلات عالی، دبیرستانهای مختلط پسرانه و دخترانه تشکیل شود. فرخرو پارسا در جريان محاکمه بس ناعادلانهاش حتی نپذيرفت چادر بر سر کند و در موقعيتی که برخی مقامات لشکری و کشوری دوران پهلوی با ریش و "محاسن اسلامی" در دادگاه حاضر میشدند، از سر کردن چادر در دادگاه و نزد محمدی گیلانی خودداری کرد و بر آنچه در دوران صدراتش صادقانه و از روی اعتقاد در مورد چادر سر کردن زنان بر زبان آورده بود پای فشرد.
جالب است بدانيم که نماینده به اصطلاح دادستان جمهوری اسلامی برای اثبات ضديت خانم پارسا با اسلام، در کیفرخواست، گزارشی از ساواک پيرامون ملاقات او با مدیران مدرسه جامعه اسلامی در روز ۴۷/۱۱/۲۱ در تالار آيينه را قرائت کرد که در آن چنين نوشته شده بود: «تعداد مدعوین ۱۵٠ نفر بود که ۸٠ نفر آنان را زنان چادری، ۲٠ نفر را مردان معمم و بقیه همه مردانی بودند که بدون کراوات و با ریش آمده بودند. وزیر آموزش و پرورش بمحض آمدن به سالن با عصبانیت گفت خانمها چکارهاند. یکی از مسئولان پاسخ داد اینها مدیران مدارس دینی هستند. خانم وزیر گفته است مدرک تحصیلی اینها چیست؟ و بلافاصله گفته است در میان اینها چند نفر لیسانسه هستند که دو نفر از خانمها دستشان را بعلامت لیسانسه بودن بالا میبرند. در این موقع خانم وزیر با عصبانیت میگوید: اسلام هرگز نگفته است که زنان چادر سر کنند، فرخ رو پارسا در ادامه صحبتهایش در پایان مجلس مزبور گفته است: باید خرافات ریشهکن شود». و در پایان این گزارش نیز ساواک نظر داده بود که وزیر در مورد زنان چادری تندروی کرده، حال آنکه باید آنها را با لحن ملایمتری به رفع حجاب دعوت میکرد.
این مثالهای پرمعنا بهروشنی نشان میدهند که عملکرد فرخرو پارسا برای به صحنه آوردن زنان پس از واقعه شوم ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ یکی از دلایل کینهورزی حاکمان جدید با وی بود. چرا که به تعبیر خمینی، نطفه "نهضت" و "انقلاب اسلامی" در آن واقعه بسته شده بود و روحانیت به اتفاق بازار و عقبماندهترین اقشار جامعه، هویت سیاسی و ایدئولوژیک "نهضت" خود را از آنمیگرفتند؛ نهضتی که بر پایه مخالفت با رفرم ارضی شاه و حق رأی به زنان و شرکت آنان در حیات سیاسی و اجتماعی کشور شکل گرفته بود.
پس به هيچ روی تصادفی نيست که فرخرو پارسا نماد تحولات صورتگرفته در وضعیت زنان پس از "اصلاحات" شاه، میبایستی مقارن با روز تولد فاطمه زهرا که در جمهوری اسلامی "روز زن" ناميده شده، به قربانگاه برده شود. بيدادگاه جمهوری اسلامی برای تحقير خانم پارسا، دو نفر ديگر را همراه او در برابر جوخه اعدام قرار داد: فاطمه صادقی که بنا به رأی دادگاه انقلاب اسلامی مرکز جرمش "فریب دختران بیگناه و فروختن نوامیس جامعه" و علی شجاعی که جرمش "اختفا و پخش هروئین و تریاک" اعلام شده بود. در اطلاعیهشریرانه دادگاه انقلاب اسلامی مرکز تأکید شده بود که این افراد «برای حفظ جامعه اسلامی از گزند اینگونه مفسدین و برای عبرت گرفتن دیگران و نجات جامعه اسلامی به اعدام محکوم شدند».
فرخرو پارسا که به خوبی معنای جنايتی که در حقش روا شد را میدانست و متوجه سمت و سوی رويدادهایی که در کشور رخ میداد بود، در وصیتنامه کوتاهش نوشت: «دادگاه بین زنان و مردان تفاوت زیادی میگذارد و امیدوارم آتیه برای زنان بهتر از این باشد».
دريغ و صد دريغ که به هنگام رخ دادن اين جنايت، نه از سازمانهای سياسی مخالف جمهوری اسلامی صدای اعتراضی برخاست و نه چهرههای روشنفکری اين اقدام را محکوم کردند. این سکوت راه را برای اعدام هزاران دختر نوجوان و زن مبارز در نظام اسلامی در دههی ۶۰ باز کرد. اميد که بتوان در روزی نه چندان دور در ایران از فرخرو پارسا چنانکه بايد و شايد تجليل کرد.
مطالب منتشر شده در صفحه "دیدگاه" الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.
نگاهی به تاریخچه جنبش زنان ایران؛ از کنج اندرونی تا صندلی وزارت
جنبش زنان ایران عمری دستکم صدساله دارد و به عنوان جنبشی درونزا دستاوردهایی داشته است که به نظر بازگشتناپذیر میرسد. زمانی زنان در انزوا میزیستند، اما سختکوشیها و مبارزاتشان آنان را به بالاترین مقامهای کشور رساند.
عکس: Sanati/Najmabadi
"آغاز جنبش مستقل زنان در ایران"
برخی از تاریخدانان انتشار نخستین مجله زنان در سال ۱۲۸۹ در تهران را تاریخ آغاز جنبش مستقل زنان در ایران دانستهاند. "دانش" هفتهنامهای بود که توسط "خانم دکتر کحال" منتشر میشد. او همسر دکتر حسین کحالزاده چشمپزشک و دختر محمد حکیمباشی از اقلیتهای مذهبی همدان بود. پس از تحصیل در مدرسههای میسیونری طبابت را نزد پدر و همسرش آموخته بود. "دانش" هدف اصلیاش را تشویق زنان به علمآموزی قرار داده بود.
عکس: donya-e-eqtesad
محرومیت زنان از آموزش
در دوره قاجار تحصیل علم برای دختران بیهوده و حتی خطرناک دانسته میشد و شرکت در زندگی سیاسی و اجتماعی از امتیازهای مردان بود. همچون بسیاری از جوامع دیگر خانه و آشپزخانه مکان "طبیعی" برای زن شمرده میشد.
عکس: Farhangnews
جدایی فضای زن و مرد
درحالیکه حجاب کامل مانع کار زنان کارگر و فروشنده بود، روبنده و چادر سیاه یا سرمهای زنان طبقه مرفه را از دیگران متمایز میساخت. اندرونی و بیرونی در خانههای شهری دنیای زن و مرد را از هم جدا میکرد. حتی در تهران زنان از یک سو و مردان از سوی دیگر پیادهرو حرکت میکردند.
عکس: asrpress
دو کودک با سرنوشتهای متفاوت
رهبران مذهبی با غیراسلامی دانستن آموزش دختران محرومیت زنان از آموزش را تقویت میکردند. با این همه برخی خانوادهها در خانه یا مکتب اقدام به آموزش دخترانشان میکردند. با این حال چه بسا نوشتن را به دختران نمیآموختند. مردان حق چندهمسری و طلاق داشتند و با این حال بسیاری از آنان به دلیل معذورات اجتماعی تکهمسر میماندند. دختران در ۹ سالگی و پسران در ۱۵ سالگی میتوانستند ازدواج کنند.
عکس: psri.ir
قرة العین؛ "پیشاهنگ مبارزه با حجاب"
آغاز جنبش زنان ایران متأثر از جنبشهای نوین اجتماعی، سیاسی و مذهبی عصر خود بود. فاطمه زرینتاج برغانی قزوینی مشهور به طاهره قرةالعین شاعر و عالم مذهبی و از نخستین پیروان آیین باب بود که در سال ۱۲۳۱ در تهران اعدام شد. او حجاب را باعث نادانی و نماد سرکوب زنان میدانست. روایت شده که او با کنار زدن روبندهاش باعث غوغا در میان پیروان باب شد. او را نخستین زنی میدانند که به حجاب اعتراض کرد.
عکس: parvizeftekhari.ir
میرزا آقا خان کرمانی
میرزا آقا خان کرمانی از روشنفکران عصر مشروطیت و متاثر از جنبش باب بود که در نوشتههای خود به موضوع زنان هم میپرداخت. او در "صد خطابه" از چندهمسری، صیغه و بدرفتاری با زنان و حجاب و انزوای آنان به عنوان دلایل رواج فساد در جامعه نام برده است. او مینویسد که زنان وقت و نیرویشان را به جای آموختن علوم و ترقی اجتماعی صرف حسادت و رقابت با زنان دیگر میکنند و از تربیت فرزندانشان هم باز میمانند.
عکس: shahrvand
میرزا فتحعلی آخوندزاده
میرزا فتحعلی آخوندزاده آشنا با افکار روشنفکران اروپا و روسیه بود. او اعتقاد داشت که ترقی شرق تنها در صورت تربیت ملت امکانپذیر است. اندیشههای او درباره زنان در نمایشنامههایش و نیز در "مکتوبات کمالالدوله" بیان شده است. او بیش از هر چیز بر لزوم آموزش اجباری برای همه تاکید میکرد. درباره حجاب مینویسد: «با نزول آیه حجاب نصف بنی نوع بشر را، که طایفه اناث است، الی مرور دهور به حبس ابدی انداخت.»
عکس: donya-e-eqtesad
بی بی خانم استرآبادی
"معایب الرجال" کتابی طنزآمیز در پاسخ به اندرزنامههایی به اسم "تادیب النسوان" بود که مردان برای "آموزش زنان" مینوشتند. در این نوشتهها که منعکسکننده دید جامعه مردسالار نسبت به زنان بود زنان ضعیف و توطئهگر توصیف میشدند. به آنان گفته میشد چگونه رفتار کنند. به عقیده بی بی خانم هدف مردان از تالیف اندرزنامه تقویت جایگاه خودشان است وگرنه به نظر او اگر آموزش لازم است، برای همه لازم است.
عکس: nosakh.sellfile.ir
نقش روزنامهها
روزنامهها نقش مهمی در تنویر افکار عمومی داشتند چون بیشتر پخش میشدند، دست به دست میگشتند و آگاهی میدادند. روزنامههایی چون اختر، قانون، حبل المتین، حکمت، ثریا، عدالت، صور اسرافیل و ایران نو درباره وضعیت زنان کشورهای دیگر و تاثیر تعلیم و تربیت بر آنان و بر جامعه مینوشتند. در این روزنامهها بیش از هر چیز بر حق آموزش زنان تاکید میشد. تصویر میرزا ملکم خان، ناشر "قانون" در لندن را نشان میدهد.
عکس: tarikhirani.ir
تاج السلطنه
عدهای از دختران و همسران فعالان انقلاب مشروطیت با این جنبش همراهی کردند. اما قانون زنان را در کنار دیوانگان و کودکان از حق رای محروم کرد. تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه، در خاطراتش پس از انقلاب نوشت: «افسوس که زنان ایرانی از نوع انسان مجزا شده و جزو بهایم و وحوش هستند… زندگی زنهای ایرانی از دو چیز ترکیب شده: در موقع بیرون آمدن و گردش کردن: هیاکل موحش سیاه عزا، و در موقع مرگ: کفنهای سفید.»
عکس: jamejamonline
علی اکبر دهخدا
پس از اعلام فرمان مشروطه و محدود شدن قدرت شاه با آن هم بیشتر روشنفکران بیسوادی زنان را از دلایل مهم مشکلات ایران میدانستند. علی اکبر دهخدا، مؤلف شهیر لغتنامه دهخدا، از جمله نویسندگان آن دوره بود که بر لزوم آموزش زنان تاکید میکرد و میگفت که زنان نادان کودکان نادان به بار میآورند. بیشترین تلاش انجمنهای زنان که پس از مشروطیت به پا شدند هم مصروف به درخواست حق تحصیل برای دختران بود.
عکس: jamejam
مریم عمید مزین السلطنه
در بررسی سیر آگاهی و فعالیتهای زنان ایران تاسیس مدارس دخترانه و نشریات زنان دو نقطه عطف مهم هستند. مریم عمید سمنانی مزین السلطنه از پیشگامان هر دو عرصه محسوب میشود. او "شکوفه" را در سال ۱۲۹۲ منتشر کرد و مؤسس دو مدرسه بود. او همچنین عضو "انجمن همت خواتین" بود. بیشتر منابع از طوبی آزموده به عنوان مؤسس ناموس، نخستین مدرسه برای دختران مسلمان، نام میبرند.
عکس: hamshahrionline.ir
اعتراض به محرومیت زنان از حق رای
آموزش دختران تا سالها پس از مشروطه و جنگ جهانی اول مسئله اصلی جنبش زنان بود. صدیقه دولتآبادی در سال ۱۲۹۸ "زبان زنان" را در اصفهان منتشر کرد و در آن بخصوص به دفاع از آموزش و حق رای زنان پرداخت. در سال ۱۲۹۹ "نامه بانوان" در تهران توسط شهناز آزاد و "جهان زنان" توسط فخرآفاق پارسا در مشهد منتشر شدند. فخرآفاق پارسا بخاطر انتشار مطالب انتقادی درباره نابرابری زنان و مردان از مشهد تبعید شد.
عکس: Sanati/Najmabadi
محترم اسکندری
جنبش زنان ایران متاثر از ایدههای سوسیالیستی هم بود. از جمله "جمعیت پیک سعادت نسوان" (از ۱۳۰۰ در رشت) سازمانی با گرایش چپ بود که روز جهانی زن را در ۸ مارس جشن میگرفت. "جمعیت نسوان وطنخواه" (۱۳۰۱ تا ۱۳۱۲) نیز به اهتمام محترم اسکندری در تهران تشکیل شد. با سرکوب احزاب و نشریات در دوره رضا شاه این سازمان نیز نتوانست به کارش ادامه دهد. اتمام کار این سازمان را نقطه پایان جنبش مستقل زنان میدانند.
عکس: tavana
قمرالملوک وزیری
قمر خانم سید حسین خان نخستین خواننده زن ایران در دوران معاصر بود که در اولین کنسرت خود در تهران در سال ۱۳۰۳ بدون حجاب به روی صحنه رفت. حضور او فضای مردانه موسیقی آن دوران را دگرگون کرد و دیوار ترس را از پیش پای زنان هنرمند دیگر برداشت. شاعران تصنیفهای قمر شعرای منتقد و سیاسیای چون شیدا، عشقی، عارف، ایرج میرزا و بهار بودند.
عکس: learn-music.ir
پروین اعتصامی
در دوره پهلوی جنبش مستقل زنان به چند علت افول کرد. نخست اینکه بسیاری از نوگرایان ناسیونالیست از سیاستگذاران دوره پهلوی بودند. دوم اینکه پهلوی فعالیت مستقل گروهها را تحمل نمیکرد. "کانون بانوان ایران" در سال ۱۳۱۴ به دستور و با کمک مالی دولت تشکیل شد و صدیقه دولتآبادی از ۱۳۱۶ مدیر آن و پروین اعتصامی، شاعر معروف، عضو کمیته اجرایی آن بود. بیشتر جلسات در حضور شمس و اشرف دختران رضا شاه برگزار میشد.
عکس: public domain
کشف حجاب
رضا شاه متاثر از تغییراتی که در کشورهای همسایه ایران چون افغانستان و ترکیه صورت گرفته بود در ۱۷ دی ۱۳۱۴ زنان ایران را از داشتن حجاب منع کرد. در این روز همسر رضا شاه و دخترانشان شمس و اشرف با کلاه به دانشسرای مقدماتی رفتند. پس از آن این دستور با اجبار و خشونت پلیس اجرا شد و باعث گشت که زنان خانوادههای سنتی تا سالها از خانه خارج نشوند.
عکس: irooni
گسترش امکانات اجتماعی
در دوره رضا شاه با وجود محدود شدن قدرت علما اصلاحات قانونی زیادی در رابطه با زنان انجام نگرفت. تنها سن قانونی ازدواج برای زنان ۱۵ و برای مردان ۱۸ سال شد و در ضمن هر ازدواجی باید رسما ثبت میشد. با این همه امکانات آموزشی، اشتغال و حضور در جامعه برای زنان گسترش یافت.
عکس: ISNA
نخستین فارغالتحصیلان زن دانشگاه تهران
در سال ۱۲۸۹ شمار دانشآموزان دختر ۲۱۶۷ نفر بود. این تعداد در فاصله ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۵ به ۴۹ هزار نفر رسید. در سال ۱۹۳۶ دانشگاه تهران هم تاسیس شد و زنان نیز توانستند به تحصیلات عالی بپردازند.
عکس: badr ol-Moluk Bamdad
مریم فیروز؛ فعالیت در چارچوب احزاب سیاسی
سازمانهای زنانی که پس از برکناری رضا شاه از قدرت شکل گرفتند بیشتر تشکیلاتی درون احزاب سیاسی بودند. برنامههای احزاب سمت و سوی فعالیتهای زنان را هم تعیین میکرد. تشکیلات زنان حزب توده تا کودتای مرداد ۱۳۳۲ از فعالترین آنان بود که پایهگذار آن مریم فیروز فرمانفرما بود. حزب توده در سال ۱۳۲۶ طرح اعطای حق رای زنان را در مجلس ارائه کرد، اما درخواستش بیپاسخ ماند.
عکس: rahetudeh
مبارزات گسترده برای حق رای
ایران در دهه ۱۳۳۰ شاهد فعالیتهای گسترده و پرشور زنان برای کسب حق رای و شرکت در انتخابات بود. روحانیت و در رأس آن روح الله خمینی از زنان خواسته بود که در انتخابات شرکت نکنند.
عکس: Kayhan
اعطای حق رای به زنان
با وجود مخالفت مراجع و روحانیون دینی چون آیتالله خمینی و آیتالله فلسفی حق رای زنان یکی از اصول "انقلاب سفید" محمدرضا شاه پهلوی برای مدرنیزه کردن کشور بود. محمدرضا پهلوی در هشتم اسفند ۱۳۴۱ در سخنرانی خود اعلام کرد که زنان باید حق رای داشته باشند و این ننگ که زنان نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند از جامعه پاک شود. در روز ۱۲ اسفند ۱۳۴۱ طبق مصوبه دولت حق رای زنان به رسمیت شناخته شد.
حقوقدان تنظیمکننده قانون حمایت از خانواده
مهرانگیز منوچهریان یکی از نخستین فارغالتحصیلان زن در رشته حقوق دانشگاه تهران، نخستین زن وکیل و سناتور ایرانی بود. او در تنظیم قانون حمایت از خانواده که در سال ۱۳۴۶ تصویب شد نقش مهمی داشت. این قانون از جمله طلاق و چندهمسری را منوط به اجازه دادگاه کرد.
عکس: 30 sale
فروغ فرخزاد
فروغ شاعر و فیلمساز در طول ۳۲ سال عمر کوتاهش تاثیری بیمانند بر ادبیات ایران و نگاه به زن به عنوان موجودی دارای احساسات گذاشت. تا امروز هم برای جامعه سنتی ایران که زنان را خاموش میخواهد، پذیرش صداقت و جسارت او در بیان فردیت و احساسات عشقی دشوار است. از فروغ نقل شده که در نامهای گفته است: «به رنجهایی که زنان در این مملکت میبرند واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردهای آنان به کار میبرم.»
عکس: abanpress
نخستین وزیر زن در ایران
فرخ رو پارسا، دختر فخرآفاق پارسا فعال حقوق زنان، نخستین زنی بود که در دوران حکومت پهلوی به مقام وزارت رسید. او وزیر آموزش و پرورش در دو کابینه امیرعباس هویدا بود. او را پس از انقلاب ۵۷ به حکم دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست صادق خلخالی به عنوان "مفسد فی الارض" اعدام کردند.
عکس: 7tir.ir
دومین وزیر زن در تاریخ ایران
مهناز افخمی دومین زن در تاریخ معاصر ایران است که به مقام وزارت رسیده است. او در سال ۱۳۵۵ وزیر مشاور در امور زنان شد. او به مدت پنج سال دبیرکل "سازمان زنان ایران" در دوره محمدرضا شاه پهلوی بود. این سازمان در سال ۱۳۳۸ با هدف اصلی دستیابی به حق رای برای زنان تشکیل شده بود.
عکس: Arsehsevom
انقلاب ۱۳۵۷
بسیاری از زنان و مردانی که در انقلاب بهمن ۵۷ شرکت کردند خواستار عدالت اجتماعی و آزادیهای سیاسی بیشتر بودند. اینکه چه سرنوشتی در انتظار مملکت است برای کسی روشن نبود. ضعف حافظه تاریخی و زندگی در جامعهای بدون آزادیهای سیاسی و تمرینهای دمکراتیک زمینهساز ورود به دورهای شد که در آن دستاوردهای جنبش زنان ایران را به شدت به زیر سوال بردند.