1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اعلمی: چرا تنها سوگلی‌های قدرت استحقاق نامزدی دارند

۱۳۸۸ خرداد ۱۳, چهارشنبه

اکبر اعلمی، نماینده‌ی سابق تبریز در مجلس، در نامه‌‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای، نسبت به عدم تایید نامزدی خود از سوی شورای نگهبان به شدت اعتراض کرده است. او شورای نگهبان را متهم کرده که «تنها سوگلی‌های قدرت» را تایید می‌کند.

آیت‌الله خامنه‌ای
آیت‌الله خامنه‌ایعکس: AP

عنوان نامه‌ی اعلمی «نامه‌ سرگشاده یک بنده‌ خدا، به بنده‌ دیگر خدا، مقام محترم رهبری» است و نوشته است «بدین سبب در مطلع نامه‌ام شما و خود را بنده‌ خدا خطاب کردم تا در نگارش این نامه مشفقانه دچار لکنت زبان و لغزش قلم نگردم».

اکبر اعلمی، دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته‌های اقتصاد و حقوق است. وی از اعضای تحریریه‌ی روزنامه‌ی "سلام" و سپس در دوره‌های ششم و هفتم مجلس، نماینده‌ی تبریز بود. در انتخابات مجلس هشتم نامزدی او برای نمایندگی تایید نشد و امسال نیز شورای نگهبان صلاحیت وی برای نامزدی ریاست جمهوری را رد کرد.

اعلمی در نامه‌ی خود نوشته است «قصد من از نگارش این نامه نه استیضاح، که تلاش هرچند کم‌ثمر برای استیفای حقوق مخدوش شده یک ملت و نجات جمهوریت و ارزش‌های آن است».

انقلاب برای "آزادی و جمهوریت" بود

اعلمی خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای نوشته است: «مقام محترم رهبری واقفند، آنچه مبدأ انقلاب ما گردید، معطوف به آزادی و جمهوریت بود تا مردم ایران در پرتو آن آگاهانه زندگی خود را رنگ و جلای اسلامی داده و از این طریق کرامت انسانی خود را بازیابند نه آنکه بنام اسلام، آزادی و جمهوریت و کرامت خویش را به پای قرائت خاصی از دین قربانی کنند.»

اعلمی سپس به اصول ۹ و ۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی اشاره می‌کند که مطابق مفاد آن‌ها «هیچکس مطلقا نمی‌تواند آزادی‌های مشروع و مصرّح در قانون اساسی و حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خود را از انسان سلب کرده و یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.»

به گفته‌ی نماینده‌ی سابق تبریز، «عملی شدن اصول مذکور و تحقق جمهوریت و بویژه مفاد آمرانه و راهبردی دو اصل ۶ و ۵۶ قانون مزبور، در گرو تن دادن به لوازم و مقدمات جمهوریت و ارزش‌های پذیرفته شده دموکراسی در قانون اساسی است».

اعلمی سپس در نامه‌ی خود سخنان آیت‌الله خمینی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ را آورده که به اعتقاد وی «بیانگر احترام به اوج آزادی اراده‌ی یک ملت در تعیین سرنوشت خود و تغییرات دلخواهش می‌باشد».

آیت‌الله خمینی در نخستین روز ورود به کشور در بهشت زهرا گفت: «... فرض می‌کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود...، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند...، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می‌توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟... این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان می‌گوید که ما نمی‌خواهیم این سلطان را...»

۱۲ نفر برای ۷۰ میلیون تصمیم می‌گیرند

اعلمی در نامه‌ی خود می‌افزاید: «بدون شک تغییر وضع موجود با هدف دستیابی به وضعیت مطلوب و دلخواه مردم، در بدو امر مستلزم این است که در یک انتخابات و یا همه‌پرسی امکان مستولی شدن اراده جمعی ملت ایران بر اراده قدرت قاهره و فائقه‌ای که بر کشور حکومت می‌کند مهیا شود و ملت ایران عملا بتوانند تغییرات و اصلاحات دلخواه خود را کم و بیش به منصه ظهور برسانند، این وضعیت زمانی رخ خواهد داد که مردم بجای ناگزیر شدن به انتخاب کاملا محدود و معطوف به سوگلی‌های حکومتی و عناصر دستچین شده موجود در سبد کوچک حاکمیت، آزادانه قادر به استفاده از حق انتخاب کردن و حق انتخاب شدن در یک انتخابات کاملا آزاد و مدنی... باشند.»

اکبر اعلمی سپس می‌نویسد، «مسئولیت اداره کشور و اعمال حق حاکمیت مردم بر سرنوشتشان» از طریق قوای مجریه و مقننه و خبرگان رهبری امکان‌پذیر است که باید «منتخب مردم» باشد. لیکن به گفته‌ی اعلمی، انتخاب و گزینش اعضای این سه قوه و نهاد، به اراده و خواست یک شورای ۱۲ عضوی (شورای نگهبان) صورت می‌گیرد که بطور مستقیم و غیرمستقیم منصوب آیت‌الله خامنه‌ای هستند.

اعلمی از آقای خامنه‌ای می‌پرسد: «غالب شدن تصمیم این اقلیت بر اراده و تصمیم هفتاد میلیون نفر ملت ایران چه نسبتی با آزادی، جمهوریت، حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و اداره‌ی کشور به اتکای آرای عمومی به شرح مذکور در اصول بیان شده دارد!؟»

نماینده‌ی سابق مردم تبریز در ادامه‌ی نامه‌ی خود به آیت‌الله خامنه‌ای نوشته است: «شورای نگهبان منصوب شما به کمک ابزار ضد جمهوریت نظارت استصوابی، حتی افرادی را هم که از ۳۰ سال تجربه و سابقه‌ی درخشان برخوردارند و واجد شرایط و صلاحیت‌های مذکور در قانون خود تصویب کرده هستند، از امکان کاندیداتوری برای سمت‌های انتخابی محروم می‌کند!... به همین دلیل انتخابات ریاست جمهوری در ایران نه تنها در حد استانداردهای بین‌المللی نیست بلکه حتی با استانداردهای انتخاباتی کشورهایی‌ نظیر پاکستان، زیمباوه و افغانستان هم قابل مقایسه نمی‌باشد!»

باید به حال این ملت گریست

اعلمی نوشته است: «اگر واقعا سرنوشت محتوم ملت ایران این است که همواره آزموده‌ها را بیازمایند و از میان یک ملت بزرگ ۷۰ میلیون نفری، تنها سوگلی‌های دائمی قدرت که کارنامه درخشانی هم از خود برجای نگذاشته‌اند، استحقاق نامزدی ریاست جمهوری را دارا شوند باید به حال این ملت گریست!»

در ادامه‌ی نامه‌ی اعلمی آمده است: «جناب آقای خامنه‌ای!... فیلتری که شورای نگهبان منصوب شما ایجاد کرده است، چنان تنگ است که حتی جانبازانی مانند دکتر رضا جلالی با ۷۰ ماه حضور در جبهه و جانبازی بالای ۷۰ درصد هم تنها بدلیل زبان سرخشان قادر به ورود به خانه‌ی ملت نمی‌شوند و چنان گشاد است که حتی بعضی از افراد زن‌باره و کسانی که آشکارا متصل به مافیای ثروت و قدرت نامشروع‌اند براحتی از آن عبور می‌کنند!»

اکبر اعلمی در پایان نامه‌ی خود از علت رد صلاحیت خود پرسیده و نوشته است: «مایلم بدانم که بجز ویژگی‌هایی نظیر انقیاد و اطاعت محض در برابر حضرتعالی و اتصال به دو منبع ثروت و قدرت، کاندیداهای تائید صلاحیت شده این دوره و دوره‌های پیشین چه برتری و امتیازی نسبت به داوطلبانی نظیر بنده داشته‌اند که آنها از سوی شورای نگهبان منصوب شما واجد شرایط تشخیص داده می‌شوند اما برخلاف قانون به دیگران حتی رد صلاحیت و دلایل آن هم ابلاغ نمی‌شود!؟»

«شاید تنها جرم امثال بنده این است که در دوران خدمت و خصوصا هشت سال نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، بجای سرسپردگی در برابر ارکان قدرت، تنها سخنگوی مردم بوده‌ایم و سخنان فروخورده آنان را بر زبان جاری ساخته‌ایم و فقط برای آنان گریبان چاک داده‌ایم و اگر این است، یقین بدانید تا زنده‌ام هرگز خفت سرفرود آوردن در برابر قدرت‌های زیاده‌خواه را بجان نخواهم خرید!»

تندترین انتقاد از آیت‌الله خامنه‌ای

نامه‌ی اکبر اعلمی یکی از تندترین انتقادها از آیت‌الله خامنه‌ای از هنگام حضور وی در عالی‌ترین جایگاه قدرت در جمهوری اسلامی از جانب یکی از همکاران نظام است.

نهادهای انتخابی در ایران اختیارات ناچیزی دارند و افرادی هم که امکان حضور در این نهادها می‌یابند دستچین‌شده و مورد اعتماد کانون اصلی قدرت‌اند. با توجه به همین واقعیت است که اکبر اعلمی در نامه‌ی خود نوشته است: «این پرسش برای امثال حقیر مطرح می‌شود که این روند چه نسبتی با جمهوریت و آزادی و اصول مورد اشاره قانون اساسی دارد و اساسا چه تفاوتی میان این شیوه از اداره کشور با حکومت‌هایی است که به صورت ملوک الطوایفی و یا الیگارشی اداره می‌شوند.»

نویسنده: مصطفی ملکان

تحریریه: کیواندخت قهاری

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه