انتخابات پارلمانی ایران و متولیان آن!
۱۳۸۶ بهمن ۲۰, شنبهدویچهوله: به عقیده شما، آستانه تفاهم و مصلحت اندیشی میان گروههای اصولگرا در انتخابات مجلس هشتم تا کجا خواهد بود؟ بخصوص که این گروه را به کنایه، یک اقلیم و چند پادشاه میخوانند...
عیسی سحرخیز: ما نباید فقط نگاهمان به انتخابات اخیر باشد. باید فضای وسیعتر و روندی را نگاه کنیم که نشان میدهد این بازیها، حرکتی هستند در چارچوب تحول جمهوری اسلامی به یک حکومت ولایی. حکومتی که در آن احزاب و گروههای سیاسی شناخته شده جایگاهی ندارند، بلکه محفلهای سیاسی تحت حاکمیت رهبری و ذوب شده در ولایت، دو جناح اصلی را شکل میدهند. با رد صلاحیت گستردهای که در هر دو مرحله پیش آمد و مشخص شد، موضوع از ستاد فرماندهی واحدی هدایت میشود، دیگر روشن است که مملکت به سمت انتصابات پیش میرود. جمهوریت بیمعنا شده و رای ملت ارزش ندارد. دو جریان و محفل سیاسی با یکدیگر رقابت خواهند کرد که در نهایت نیز تفاوت چندانی با هم ندارند. یک جریان کمی تندروتر و حریان دیگر، کمی معتدلتر است اما همه گوش به فرمان رهبری هستند.
دخالت گسترده سپاه پاسداران در انتخابات چه سمت و سویی دارد؟ پنجاه نفر از فرماندهان و افراد رده بالای سپاه در ماههای گذشته، برای رفتن به مجلس از این نهاد بیرون آمدهاند ...
این سمت وسو همان چیزی است که پیش از این شاهد بودیم. نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به صورت ناشناس و شناخته شده، الان هم در مجلس هفتم حضور دارند. در دولت هم روز به روز جای پای خود را محکمتر میکنند. آنها اینک خیز برداشتهاند که جایگاه خود را در مجلس هشتم از آنچه در مجلس هفتم بوده، قویتر کنند. قبلا هم روشنفکران و فعالان سیاسی هشدار داده بودند که حزب پادگانی، طراح و مجری برنامههای انتخاباتی در ایران است، و جریانهای اطلاعاتی امنیتی و نظامی هستند که به صورت یک شبه کودتا، دارند قدرت سیاسی را قبضه میکنند.
مگر چه دگرگونی خاصی در مناسبات سیاسی و فضای کشور روی داده که الان این نیروها به شکلی علنیتر نسبت به گذشته فعالیت میکنند؟
نیروهای پشت پرده، وقتی نارضایتی مردم را میبینند و با ریزش نیرو مواجه هستند، وقتی فضای تحمیل محدودیتها را سختتر میبینند، مجبورند خود وارد میدان شوند و آشکارترعمل کنند. این همان چیزی است که ما در وزارت کشور میبینیم و اینکه تمام مسائل انتخاباتی را از طریق این وزارتخانه عمل کردند. الان در استانها و شهرهای دور از مرکز نیز ما شاهدیم که این افراد، به صورت فرماندار، استاندار یا معاونین آنها دارند کار خود را میکنند.
انصراف آقای عارف از کاندیداتوری مجلس هشتم را میتوان بهعنوان خاتمه کار ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان تلقی کرد؟ به معنای واگذار کردن عرصه به نامزدهای دیگر؟
آقای عارف بهعنوان یک فرد عمل نکرد. ایشان را باید نماینده یک جریان دانست که از ابتدا قید کرده بود تنها در شرایط رقابتی در انتخابات شرکت میکند. شرایط رقابتی نیز به این معناست که در کل ایران، اصلاح طلبان دستکم ۲۹۰ نامزد داشته باشند. این مسئله نیز مورد تاکید بود که در هر حوزه، تعدادی نامزد تایید شده باشد. چنین نشده و با تعداد اندک باقیمانده، داشتن اقلیتی صاحب نفوذ و توانا در مجلس هشتم وجود ندارد. آقای عارف به یک معنا پیشدستی کرد که خود و آبروی خود را در این مسیر از دست ندهد. ایشان میخواست سرلیست تهران باشد و هدایت نیروها را داشته باشد. طبیعی است که با یک لشکر شکست خورده، از یک فرمانده قوی و محکم نیز کاری بر نمیآید.
آیا شرکت ندادن اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هشتم و کنار کشیدن برخی از آنها مثل آقای عارف، به معنای عدم حضور آنها در رای دادن هم خواهد بود؟
ستادهای انتخاباتی دیگر موضوعیت ندارند. در خیلی شهرستانها و استانها که چیزی نمانده و در تهران هم باید یک لیست ناقص ضعیف بدهند. احتمالا ما شاهد خواهیم بود آن بخشی که مربوط به اصلاح طلبان است را به صورت فردی واگذار کنند. تصمیم جمعی نگیرند. اگر کسی خواست، بماند و ادامه بدهد. اصلاح طلبان به نظر من در روز انتخابات در صورتی که تحولی پیش نیاید، در سه گروه خواهند بود. جریان اعتماد ملی و آقای کروبی از اول تکلیف خود را روشن کرد و گفت بدون قید و شرط شرکت میکند. من فکر میکنم این مسیر را با تعداد اندکی که تایید شدهاند، دنبال میکنند. جریانی سعی میکند سکوت کند و اعلام مواضع نکند. احتمال میرود جریان دیگراعلام کند که ما چون نامزد نداریم و رقابتی وجود ندارد، در رای دادن هم شرکت نمیکنیم.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح