انتخاب رفسنجانی کمتأثیر و تشریفاتی است
۱۳۸۶ شهریور ۱۳, سهشنبهرفسنجانی رئیس مجلس خبرگان شد. رضا علیجانی، روزنامهنگار و فعال سیاسی جریان "ملی-مذهبی" معتقد است که به این موضوع نباید چندان بها داد. مصاحبهای با وی:
دویچهوله: آقای علیجانی، ارزیابی شما از انتخاب آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست مجلس خبرگان رهبری چیست؟
رضا علیجانی: به نظر میرسد که انتخاب آقای هاشمی در رابطه با ریاست مجلس خبرگان که رقیبشان آقای جنتی بود و ایشان ظاهرا ۴۱ رای و آقای جنتی ۳۴ رای آورد و اختلافشان زیاد هم البته نبود، بیشتر بایستی یک ارزیابی نمادین و سمبولیک و تاثیرش را غیرمستقیم دانست. چون اساسا مجلس خبرگان در ایران به نظر من یک مجلس کاملا تشریفاتی و سمبولیک است.
مجلس خبرگان دو وظیفهی مهم دارد. یکی نظارت بر رهبری و مراکز و نهادهایی که زیر نظر رهبری است و یکی هم انتخاب رهبر جدید است پس از عزل یا فوت رهبر قبلی. اما این امر نظارتی اصلا انجام نمیشود، یعنی مجلسی که سالی یک یا دوبار اجلاس دارد و کاملا هم بهاصطلاح راکد هست و حتا یکیـ دو دورهی پیش یک کمیتهی فعالسازی میخواستند در آن تشکیل بدهند و اکثر هم مسناند و هم بهگفتهی خبرنگارها گاهی اوقات در کنار اجلاس امکانات پزشکی و آمبولانس و اینها آماده است که بهعلت کهولت برای بعضیهاشان مشکلی پیش نیاید و دیدن بیانیههای دورههای قبلشان هم که عمدتا مسایل کلی کشور، مسایل فرهنگی با همان ادبیات جریان راست توی ایران معمولا نوشته میشود، مسئلهی انقلاب فرهنگی، شبیخون انقلاب فرهنگی و از این مسایل یا حمله به اصلاحطلبان در آن هست و مثلا چه میدانم، باید این مداحین سازماندهی بشوند، این مداحینی که نوحه میخوانند و اینها، در این حدود برخورد میکنند.
بنابراین مجلس خبرگان خیلی نقش تاثیرگذاری توی ایران ندارد. البته روی کاغذ مجلس خبرگان مهم هست، یعنی میتواند نظارت بکند بر رهبری، اما این کار را نمیکند. یک اینکه خب فضای سیاسی ایران بهگونهایست که اساسا رهبری قابل نقد نیست، بعلاوه اینکه اکثر قریب بهاتفاق اعضای مجلس خبرگان روحانیون هستند، یعنی همهشان که روحانی هستند، ولی اکثر قریببهاتفاقشان منصوبین رهبری هستند در سمتهای مختلف که رهبری اینها را منصوب کرده است، حالا به امامت جمعه، پستهای قضایی، به پستهای نهادها و شوراهای مختلف و اینها که طبیعتا انگیزهای برای نقد و نظارت ندارند و تا حالا هم این کار را نکردند. حتا، نهادهای تحت نظر رهبری هم خیلی [بر] این مجلس نظارت نکرده است. یکیـ دوبار مجلس شورا این کار را کرد که آن هم به جایی نرسید. مجلس پنجم نظارت کرد بر بنیاد مستضعفین و مسایل و سوالهای مالی خیلی جدیای هم مطرح شد، ولی خیلی بهجایی نرسید. مجلس ششم هم بعد از کشمکش فراوانی که ابتدا نمیپذیرفتند و بعد با توصیه پذیرفتند که نظارت بر آنها بشود و کارشکنی کردند، کارشکنیهای مختلف بر این نظارت، بازهم گزارشی که مجلس ششم تهیه کرد و بسیار بازهم مسایل میلیاردی، در واقع پرسشهای میلیاردی مالی در آن مطرح بود، بهجایی نرسید. این نشان میدهد که آن جنبهی نظارتی اساسا در مجلس خبرگان اتفاق نمیافتد، در مجالس دیگر هم، در مجلس شورا هم اگر صورت بگیرد بیفرجام خواهد بود.
دویچهوله: بنابراین، شما نظرتان این است که انتخاب آقای رفسنجانی با نقشی که تا حالا مجلس خبرگان ایفا کرده است در سیاست ایران باز تغییری در این سیاست به وجود نمیآورد؟
رضا علیجانی: بله، بله. ببینید، نقش مجلس خبرگان انتخاب رهبر جدید است. و اگر یک رهبری فوت بکند یا عزل بشود، که خب مجلس خبرگان این کار را نخواهد کرد، در آنجا در انتخاب رهبری مجلس خبرگان نقش دارد. یعنی رایگیریی که آنجا میشود مهم است. ولی در اینجا هم فضاهای بیرون ازمجلس خبرگان تاثیرگذارتر است، تا آنچه درون مجلس میگذرد. این نکتهی اول. نکتهی دوم هم اینکه ریاست این مجلس تشریفاتی خودش دیگر خیلی تشریفاتیست. یعنی آقای هاشمی یک رای در بین رایهای دیگر بیشتر نیست و این فاصلهی کماش هم با آقای جنتی نشان میدهد که بهرحال روحانیون جوانتر و میانسال تندرو بهرحال اقلیت قابل توجهی در مجلس هستند.
اما از طرف دیگر این انتخاب جنبهی نمادین و غیرمستقیم دارد. جنبهی سمبولیکاش این است که بهرحال هاشمی در بین روحانیون سنتی و طیفهای میانهرو روحانیت نارضایتی روشنی دارد ابراز میکند نسبت به جریانات تندروتری که الان در دولت متجسم و متعین هست و آنها بتدریج دارند صدای خودشان را بلندتر میکنند و نقدشان را روشنتر میگویند. هاشمی امروز در نطقاش هم هرچند اشارهای کرد به فعالکردن وظایف نظارتی مجلس خبرگان، ولی در طول چند هفتهی اخیر هم بهرحال اشاراتی به نقد دولت و اینکه چشمانداز بیستساله را انجام نداده داشته است و این هم انتخاب هاشمی با یک اختلاف سطح زیاد البته نسبت به مصباح و بعضی از رقبای دیگرش که رفت توی مجلس خبرگان، و هم انتخابش به ریاست مجلس خبرگان نشانگر این است که بهرحال روحانیون میانهرو که یک دورهای مرعوب و تحتتاثیر جریانات تندروتر بودند صدایشان را دارند بلندتر میکنند. این جنبهی نمادیناش هست. هاشمی البته میتواند در ایران سخنگوی روحانیون میانهرو باشد، حالا چه شاغل در آن نظام، چه بیرون نظام مثل قوه قضاییه یا ائمه جمعه و جماعت. اما هاشمی خودش نمیخواهد مثل کروبی باشد، یعنی بیاید حزب تشکیل بدهد، برخورد فعال بکند.
شاید سه ويژگی در هاشمی مهم باشد. یک اینکه نمیخواهد یک طرفی بایستد. میخواهد بیطرفی و بهاصطلاح آن حالت بالانسر و بینجناحیاش را حفظ بکند و اینکه نمیخواهد فعال باشد و حزب تشکیل بدهد. نهایتا طیفها و باندهایی دارد. و سوم اینکه هاشمی بیشتر دوست دارد پشت صحنه ایفای نقش بکند تا روی صحنه. یعنی این برخوردهایش هم خیلی نقطهچینی و با فاصله است. اما این انتخاب میتواند وزنهی پشت صحنهی هاشمی را تقویت بکند و همچنین میتواند تاثیر غیرمستقیمی داشته باشد و یک پشتیبانی روانی باشد برای روحانیون میانهرو و طیف منتسب به هاشمی که در انتخابات مجلس بعدی در واقع با یک پشتوانهی قویتری عمل بکنند. اما اینکه بهرحال این مجلس بتواند اکتیو بشود و برخوردهای فعالی بکند، این خیلی... اصلا متصور نیست. یعنی مجلس خبرگان یک اجلاسیست که از دودکشهایش همیشه دود سفید بلند است.
دویچهوله: وقتی شما میگویید که بهرحال مجلس خبرگان وزنی ندارد در سیاست ایران، چطور ممکن است انتخاب آقای رفسنجانی نقش ایشان را در پشت صحنه تقویت کند؟
رضا علیجانی: ببینید، این رایی که هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری، همانطور که در مجلس ششم بهنوعی رای نیاورد و حالا نفر سیام اعلام شد، این ضربهی حیثیتی و سیاسی به هاشمی بود. در انتخابات رقابتی هم با احمدینژاد داشت در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری دورهی قبل، با اختلاف زیادی خب رای نیاورد. اینها ضربههای حیثیتی به او میزد و هم وزن سیاسیاش را کم میکرد. چون باید با دید دموکراتیک به مسئله نگاه نکنیم، با دید شیخوخیت و بهاصطلاح قدرتهای سنتی به مسئله نگاه بکنیم. این وزن هاشمی را کم کرد، اما در انتخابات مجلس خبرگان خب هاشمی از مصباح خیلی بیشتر رای آورد. اینها مستقیم در صحنهی سیاست تاثیری ندارد، ولی غیرمستقیم نشان میدهد که هاشمی بازسازی شده است بتدریج. البته یا یک موقعی از خارج از کشور نگاه میشود، یا یک مقدار از داخل گاهی اوقات تحلیلهایی میشود که هاشمی را خیلی بیشتر از آن وزنی که دارد میبیند.
اما باید توجه بکنیم که خانواده هاشمی اولا، و ثانیا عملکرد اقتصادی خود دولت هشتسالهی هاشمی همیشه توی ایران در هالهای از شک، تردید و ظنوگمان قرار گرفته است، اگر نگوییم بدبینی، هم در بین مردم و هم در بین جریانهای راست. این است که هاشمی دیگر آن هاشمی گذشته نیست.
اگر هاشمی میخواست عین کروبی و در واقع آن کاراکتر کروبی را داشت، شاید موثرتر بود. اما هاشمی توی همین کاراکتری که هست، یعنی یک فعال پشت صحنه و اینکه رابطهاش با بیت معمولا تعیینکننده است و نه رابطهاش با مردم یا رابطهاش با یک جریان... تشکیلات منسجم و یا بهرحال یک تشکیلاتی مثل چیزی که آقای کروبی درست کرده است، این بازسازیها میتواند حرف هاشمی را یک کم برندگی و برشاش را بیشتر بکند. البته اگر مجلس خبرگان مثلا در یک سرفصلی قرار بگیرد که باید یک رهبر جدید انتخاب بکند، دیپلماسی هاشمی گاهی اوقات پشت صحنه میتواند موثر باشد. اما درعینحال در این دیپلماسی هم نباید اغراق کرد. بنابراین من جمعبندیام این است که انتخاب هاشمی به ریاست مجلس خبرگان بیشتر یک جنبهی نمادین سیاسی دارد و تاثیر غیرمستقیم دارد، تا تاثیر مستقیم.
دویچهوله: تاثیر غیرمستقیماش بر وضعیت ایران در عرصهی بینالمللی چه میتواند باشد، میتواند تاثیری داشته باشد؟
رضا علیجانی: بله. هاشمی تا حالا بهعنوان رییس مجلس تشخیص مصلحت موضعگیری میکرد. در واقع یک پست انتصابی بود. حالا بهعنوان مجلس خبرگان هم میتواند اعلام مواضع بکند و در واقع بهصورت غیرمستقیم نظارتش را... یعنی تاثیر غیرمستقیم دارد. تاثیر قانونی مستقیمی که اجبارا باید آن موضع عملی بشود، این تاثیر را مجلس خبرگان ندارد. ولی وقتی وزن سیاسی آن کسی که این حرف را میزند، این تاثیر را دارد. همچنین آن انتخابات بعدی که انتخابات مجلس بعدی هست، این افزایش وزن سیاسی هاشمی میتواند باز بهصورت غیرمستقیم تاثیرگذار باشد. یعنی هاشمی الان میتواند برخورد و رابطهاش را با بیت رهبری فعالتر بکند، بیتی که در آن چندصدایی وجود دارد و صدای شاید غالبش خیلی موافق هاشمی نیست، در رابطه با اینکه که مثلا رد صلاحیتها و آن نظارت استصوابی مطلقهای را که شورای نگهبان دارد کمی تلطیفاش بکند. این تاثیرها غیرمستقیم است و این تفاوت دارد مثلا با رییس مجلس شورا که مرتب و روزمره دارد با قوانین برخورد میکند، با کمیسیونهای مختلف، با اجلاسیههای علنی و غیرعلنی و این دو اصلا قابل مقایسه با هم نیستند. ولی مهمتر از اینها به نظر من کاراکتر خاص و شخصی خود هاشمی است که خیلی نمیخواهد روی صحنه فعال باشد، نمیخواهد برخورد مستقیم و تیز و تندی داشته باشد و نمیخواهد یک برخورد بهاصطلاح با یک صفبندی روشن داشته باشد. این گنگی و ابهام را هاشمی همیشه در طول دوران سیاسی فعالیتاش بويژه پس از انقلاب داشته است و فکر میکنم تغییری در آن بهوجود نخواهد آمد.