1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

انتشار اولين آلبوم گروه راك «فانوس» در ايران • گپى با رامين آزادمهر

۱۳۸۵ مرداد ۱۵, یکشنبه

گروه راك «فانوس» كه سا‌ل‌های زیادی است که در سوئد فعاليت دارد، بعد از تلاش و دوندگی‌هاى بسيار آلبومى با قطعات راك بر اساس شعر «صداى پاى آب» سهراب سپهرى در ايران با همكارى شركت ارغنون منتشر كند.

بهزاد راشدى (راست) و رامين آزادمهر دو گرداننده گروه راك فانوس
بهزاد راشدى (راست) و رامين آزادمهر دو گرداننده گروه راك فانوسعکس: DW

رامين آزادمهر يكى از دو گرداننده «فانوس» در گپى با «عصر شنبه» از مشكلات تهيه و انتشار اين آلبوم مى‌گويد.

مصاحبه‌گر: شهرام احدى

(براى شنيدن گپ «عصر شنبه» با رامين آزادمهر درباره انتشار آلبوم گروه راك فانوس، فايل صوتى پايان صفحه را كليك كنيد!)

****************

دويچه‌وله: رامين جان ممنون که دعوت «عصر شنبه» را پذيرفتى و ميهمان ما هستى. الان چندين سال است که از تشکيل گروه «فانوس» و شکل‌گيرى و ضبط قطعات آلبوم گروه مى‌گذرد. به گذشته که نگاه مى‌کنى و تمام مشکلات و معضلات را در نظر مى‌گيرى، آيا بازهم حاضرى چنين قدمى بردارى؟

رامين: سوال خوبى‌ست. فکر مى‌کنم که آره اينکار را بکنيم، منتها ممکن است راه ديگرى را انتخاب بکنيم، راهى که هزينه کمترى داشته باشد و يک کم ساده‌تر باشد. اين آلبوم خيلى طول کشيد، منتها مسايل مختلفى باعث اين قضيه شد. ما خودمان مشکل داشتيم، مشغول درس خواندن بوديم، مشکل بى‌پولى داشتيم. چون هزينه ضبط و اينها خيلى گران است. شايد سعى کنيم که يک کم کار را ساده‌تر کنيم و از آن گذشته اميدوارم شرايط هم کمى تغيير بکند.

دويچه‌وله: شما خودتان تمام کارهاى آلبوم را انجام داديد، قطعات را با نوازنده‌هاى مختلف اجرا و ضبط کرديد و در واقع همه هزينه‌ها را خودتان متحمل شديد. آيا آماده بودن کار و همچنين کم دردسر بودن شعرها باعث شد که بتوانيد در ايران راحت شرکتى را پيدا بکنيد که کارتان را دنبال بکند؟

رامين: شرکتها راغب نيستند سرمايه‌گذارى کنند و مى‌گويند که فروش ندارند. اين خودش مسئله بزرگى هست. ولى از لحاظ شعر مشكل نداشتيم. خوشبختانه ما اجازه شعر را گرفتيم از خانواده سپهرى و ارشاد هم موسيقى را قبول کرد. منتها همه اينها يک مرحله‌اى داشت که دو سال طول کشيد.

دويچه‌وله: چطور شد که بالاخره شما توانستيد يک شرکتى را پيدا کنيد كه بگويد، خوب! اينکار آماده هست، حاضرم دنبال کارتان را هم بگيرم و اين آلبوم را منتشر کنم؟

رامين: شرکت ارغنون حاضر شد اينکار را بکند، ولى گفت تمام هزينه‌ها را بايد خودتان پرداخت کنيد. هزينه تکثير، تبليغ و همه‌چيز. يعنى شرکت هيچ پولى خرج نکرد و فقط گفت، من از رابطه‌ها و تماس‌هايم استفاده مى‌کنم و کمک‌تان مى‌کنم. حالا کمک کرد و ما از اين بابت متشکريم.

دويچه‌وله: يعنى فقط به اسم اين شرکت بيايد بيرون؟

رامين: بله، فقط به اسم اين شرکت مى‌آيد بيرون، ولى صاحب اثر خود گروه «فانوس» هست. يعنى فروش‌اش هرچقدر که بشود، يک درصدى را شرکت برمى‌دارد. يعنى بسته به تفاهمى‌ست که ما با شرکت داريم. مثلا در مورد اين تعداد يک قراردادى نوشته شده، فرضا ۱۰۰۰تا سى. دى، که يک درصدى را قرار است شرکت بردارد. تازه اگر اينها فروش برود و اگر فروش نرود که هيچى.

دويچه‌وله: در ايران آلبومها هم بصورت کاست منتشر می‌شود و هم بصورت سى. دى. آلبوم شما چه جور است، قرار است فقط بصورت سى. دى بيايد بيرون؟

رامين: آلبوم اول قرار بود هم نوار باشد هم سى. دى. بعد شرکت تصميم‌اش را عوض کرد و گفت فقط سى. دى باشد، بخاطر اينکه اين کار کيفيت‌اش خيلى خوب است و يک موسيقى‌اى هست که موسيقى پاپ نيست، موسيقى راک هست. و اين موسيقى طرفدارهاى خودش را دارد که طرفدارش هم زياد نيست. و کسانى هم که اين موسيقى را گوش مى‌دهند طالب کيفيت خوب است و بخاطر اين سى. دى مى‌خرند.

دويچه‌وله: اصلا چطور شد که اين کار را در خارج از کشور منتشر نکرديد، بهرحال شرکتهايى هم هستند که در عرصه توليد و عرضه موسيقى ايرانى فعاليت دارند، مثلا در آمريکا؟

رامين: اين کار را ما ۸ـ۷ سال پيش شروع کرديم. تازه در ايران، آنموقعى که ما شروع به اين کار کرديم، موسيقى پاپ آزاد شده بود و احساس مى‌کرديم که اين آلبوم حال و هواى ايران را بيشتر دارد تا حال و حواى موسيقى لس‌آنجلسى. اگر الان اينکار را شروع مى‌کرديم، ممکن بود که اينجورى فکر نمى‌کرديم. شايد براى موسيقى بعدى، شايد براى سى. دى بعدى به اين شکل عمل نکنيم.

دويچه‌وله: خيلى از بچه‌هايى که در ايران کار مى‌کنند و کارشان را نمى‌توانند منتشر کنند، مى‌گويند ما چندين سال، يک چيزى را توليد مى کنيم، يک چيزى را مى‌سازيم، ولى تا واقعا به گوش بقيه برسد مثلا ۵ سال طول مى‌کشد. و از اين لحاظ خودشان ناراضى‌اند، چون مى‌گويند موسيقى ما ديگر به روز نيست. فکر مى‌کنى اين مسئله تا چه اندازه‌اى شامل حال کار «فانوس» مى‌شود؟

رامين: اين مسئله طول کشيدن مسئله خوبى نيست. همه را خسته مى‌کند. در واقع صاحب اثر را خيلى خسته مى‌کند. ولى موسيقى ما به آن شکل هم موسيقى روز نبود، يک موسيقى هست که شايد زمان رويش تاثيرى نگذارد. چون ما نگاه نکرديم ببنيم جو بازار طالب چى هست که ما طبق آن جو موسيقى بسازيم. چون يک موقع‌هايى هست که يک سبکى مد مى‌شود، بعد همان موقع، همان زمان، شما بايد همان سبک را بدهيد بيرون. ولى ما اينجورى به قضيه نگاه نکرديم. ما روى اين شعر موسيقى گذاشتيم و سعى کرديم حال و هواى شعر را دنبال بکنيم. حالا ممکن است جو موسيقى الان همين باشد، و ممکن هم هست که ۷ سال پيش حتا هم نبود و ممکن است چندسال پيش هم جو اين موسيقى نباشد، ولى ما در هرصورت اينکار را کرديم.

دويچه‌وله: آلبوم «صداى پاى آب» بالاخره مجوز گرفت و منتشر شد. اما آيا آلبوم به همان شکلى که تهيه کرده بوديد ماند، يا اينکه مجبور شديد براى گرفتن مجوز يک تغييراتى هم بدهيد؟

رامين: يک تغييرى داديم. يک خواننده‌اى با ما همراه هست بنام «الهام قلعه‌ای» که کر خوانده و يک قسمت هم تنها خوانده در آهنگ «من به ميهمانى دنيا رفتم» كه اين را اشکال گرفتند. مى‌گفتند صداى اين خانم بالاست و تنهاست. اين را ما مجبور شديم درست کنيم، يعنى مجبور شديم خودمان، من و بهزاد، روى صداى اين خانم بخوانيم. يعنى توسط سه‌نفر خوانده بشود. که اينکار را کرديم و درستش کرديم و فرستاديم و قبول شد.

دويچه‌وله: اسم آلبوم هم همان «صداى پاى آب» ماند يا...

رامين: نه! اسم «صداى پاى آب» را قبول نکردند. اسم شعر سهراب «صداى پاى آب» است و ما هم چون همين شعر را که قاعدتا اسمش صداى پاى آب است موسيقى کرديم. منتها ارشاد قبول نکرد و گفت که اين اسم قبلا بوده. حالا ما مجبور شديم که اسم را از «صداى پاى آب» به «آب روان» تغيير بدهيم که زياد هم از اسم اصلى شعر سهراب دور نباشد.

دويچه‌وله: يعنى آلبوم منتشر شد، ولى هنوز توى بازار نيست. چه مشکلى وجود دارد که اين آلبوم را بدست علاقمندان برسانيد؟

رامين: حقيقت‌اش شرکت مى‌خواهد، طبق گفته‌ خودش، يک کم بازاريابى کند. قيمت‌هاى سى. دى توى بازار ايران متفاوت هست. بعضى سى. دى‌ها خيلى ارزانند و بعضى سى. دى‌ها ۳۰۰۰تومان است، بالاتر يا پايين‌ترند. بعدش هم چون کپى زياد شده و اينها براى اينکه بتوانند رقابت کنند با اين مسئله قيمت‌هاى سى. دى را مى‌آورند پايين. چون طرف مى‌رود و ۳۰۰۰ تومان سى. دى را نمى‌خرد، ولى همانجا به فروشنده مى‌گويد آقا اين را براى من يک کپى کن. آن فروشنده هم کم لطفى مى کند و کپى مى‌کند، قيمت ۳۰۰۰ تومانى را ۱۰۰۰ تومان مى‌دهد دست مشترى که بخاطر اينکه اين اتفاقها نيفتد، قيمت‌ها را مى‌آورند پايين. ولى قيمت‌ها بقدرى مى‌آيد پايين که در واقع اصلا ضرر را بيشتر مى‌کند. حالا اين شرکت نمى‌خواهد قيمت را بياورد پايين و براى اينکه با مغازه‌دارهايى که مى‌خرند يا مسئولين پخش به تفاهم برسد، بايد چانه بزنند و با هم کنار بيايند. اين مسايل است که يکخرده ممکن است از نظر شرکت طول بکشد.

دويچه‌وله: يعنى زمان خاصى را به شما گفته‌اند، اينکه مثلا اين آلبوم احتمالا تا آخر تابستان به بازار مى‌آيد؟

رامين: زمان خاص كه نه، معمولا مى‌گويند هفته‌ ديگر. ولى اين «هفته ديگر»شان خيلى طول مى‌کشد.

دويچه‌وله: الان شما پشيمان‌ايد که اينکار را توى ايران داده‌ايد بيرون؟

رامين: نمى‌دانم! چون اگر جاى ديگرى مى‌داديم، شايد بهتر از اين هم نمى‌شد. حقيقتا اين را نمى‌توانم بگويم. من دقيقا نمى‌دانم بازار لس‌آنجلس چطور هست، ولى کلا جو موسيقى ايرانى جو خوبى نيست. يک پولى خرج مى‌شود، ولى اين پول برنمى‌گردد و بخاطر همين هزينه‌ها را مدام مى‌آورند پايين و کارها را بى‌کيفيت‌تر مى‌کنند و قيمت‌ها را مى‌آورند پايين. کى مى‌خواهد اين وضع درست بشود، نمى‌دانم!

پرش از قسمت گزارش روز

گزارش روز

پرش از قسمت تازه‌ترین گزارش‌های دویچه وله