انتظارات رئيس جمهور آلمان از نخبگان آفريقا
۱۳۸۵ فروردین ۲۵, جمعهرئيس جمهور آلمان، از جمله معدود سياستمدارانى است كه معتقد است مسائل آفريقا مىبايست با راه حلهاى آفريقائى حل شوند. وى كه در دوران رياست صندوق بينالمللى پول شش بار به آفريقا سفر كرده بود، در دوران رياست جمهورى، كمك به اين قاره را وجهه همت خود قرار داده است. در سفر اخير، هورست كوهلر سه كشورى را مورد بازديد قرار داد كه در زمينه اصلاحات اقتصادى، سياسى و اجتماعى مى توانند الگوى ساير كشورهاى قاره سياه قرار گيرند.
موزامبيك توانسته است جنگهاى خانگى را پشت سر نهد و با فقر و بىسوادى مبارزه كند. در ماداگاسكار، اصلاحات اقتصادى، ايجاد زيرساختهاى بنيادى، تامين نيازهاى مناطق روستائى و حفظ محيط زيست در دستور كار دولت قرار گرفته است. در بوتسوانا نيز، رهبرى كشور مىكوشد با ثروت طبيعى مسئولانه برخورد كند. در اينجا، سيستم آموزشى رايگان، خدمات بهداشتى و سيستم خدمات اجتماعى ايجاد شده است. ميزان فساد مالى در بوتسوانا كمتر از همه كشورهاى آفريقائى و حتى ايتاليا، يونان و پرتغال است. علاوه بر اين، ظرف ۴۰ سال پس از استقلال، بوتسوانا همواره از يك دموكراسى پايدار برخوردار بوده است. اگر چنين اصلاحاتى در سراسر آفريقا اعمال مىشد، امروز، اين قاره، نه تنها با جنگها و فاجعههاى كمترى مواجه بود، بلكه در برخى زمينهها مىتوانست قاره همسايه خود اروپا را نيز پشت سر نهد. اما اروپائىها درك ديگرى از آفريقا دارند كه ناشى از تيترهاى منفى خبرى است.
”اوته شفر” ، مفسر دويچه وله، در تحليل نتايج سفر هورست كهلر مى نويسد: ”رئيس جمهور آلمان مىخواست حامل خبرهاى خوب از آفريقا باشد و با سفرش به اين امر كمك كند. او، در سه كشور، كوشيد نشان دهد كه رد پاى اصلاحات را همه جا مى توان يافت. در آفريقا، براى پشت سر نهادن عقب ماندگىها، سياست اغلب پراگماتيستتر و سريعتر عمل مى كند”.
در ادامه اين تحليل آمده است: ”رئيس جمهور آلمان، در آفريقا نقش ويژه خودش را دارد. او مىتواند بسيارى از گفت و گوها را در همان نقطهاى آغاز كند كه در پايان دوره خدمتش به عنوان رئيس صندوق بينالمللى پول، متوقف گذاشته بود. او مىتواند آزاد و مستقيم به بحث درباره نابسامانىهاى سياسى بپردازد و به اين خاطر مورد احترام مخاطبين خود است. اين در حالى است كه در خود آلمان، اظهارات سياسى وى، چه مربوط به سياست اشتغال باشد و چه مربوط به كنگو، اغلب با انتقاد روبرو مىشود”.
كوهلر، در طول سفر اخير خود به آفريقا اغلب اين نكته را شنيد كه آلمان در اين قاره از شهرتى خوب بهرهمند است. مثلا رئيس جمهور ماداگاسكار به وى گفت: ”آلمانىها قوى و مصمم هستند” تصوير مثبتى كه با آگاهى اندك و شهرت بد قاره آفريقا در آلمان تعارض شديد دارد.
اما به راستى چرا كشورى مثل بوتسوانا با منابع غنى به پيشرفت هائى رسيده است كه كشورهاى ديگرى مثل آنگولا و كونگو از آن محروماند؟ چرا كشورى مثل موزامبيك، كه همچنان يكى از ده كشور بسيار فقير جهان محسوب مىشود، توانسته است به ميانگين رشد اقتصادى هشت درصدى برسد؟ كليد موفقيت در دست نخبگان است. اگر آنها به مسئوليت سياسى خود عمل كنند، كشورشان از فقر و جنگ رهائى مىيابد. به اين دليل، از ديد رئيس جمهور آلمان، آموزش كليد توسعه است. اما، كوهلر در عين حال مطمئن است كه تا سياست كشورهاى صنعتى در برابر آفريقا تغيير نكند، چرخش اين قاره دوام نخواهد يافت. اين، هم به شرايط تجارت جهانى مربوط است و هم به غارت بىملاحظه مواد خام قاره آفريقا.
براى رئيس جمهور آلمان، توجه به آفريقا يك ضرورت سياسى و يك مسئوليت اخلاقى است. وى مىپرسد: ”در يك جهان گلوبال، اگر اروپا همچنان به آفريقا بىتوجه بماند، چه چيزى از ارزشهاى اروپائى پايدار خواهد ماند؟”