انحلال مرکز دولتی گفتوگوی تمدنها • مصاحبه
۱۳۸۶ دی ۱۲, چهارشنبه“گفت و گوی تمدنها“ که مرکزی دولتی بود بر پا شده در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، تعطیل شد. این مرکز که در سال ۱۳۷۷ تاسیس و با استقبال جهانی روبرو شده بود، در پایان ریاست جمهوری خاتمی تنها فعالیت کم رونقی داشت. سخنگوی دولت گفت که رییس جمهور محمود احمدینژاد “مرکز گفتوگوی تمدنها“ را برای هماهنگی بیشتر و تناسب کار و کاهش هزینهها در “مرکز مطالعات جهانی شدن“ ادغام کرده است.
در این باره با محمدعلی ابطحی، معاون حقوقی و پارلمانی رییس جمهور پیشین محمد خاتمی، مصاحبه کردهایم:
دویچهوله: آقای ابطحی، “مرکز گفتوگوی تمدنها“ در مرکز دیگری بهنام «مرکز مطالعات جهانیشدن» ادغام شده و ریاستاش هم به آقای مشایی، از معاونان آقای احمدینژاد رییس جمهور، واگذار شده است. برخی این را در عمل به معنای انحلال مرکز گفتوگوی تمدنها میدانند. شما این را چطور میبینید؟
محمدعلی ابطحی: من باید ابتدا کمی از تاریخچهی “مرکز گفتوگوی تمدنها“ بگویم که یک مقداری متفاوت است با آنچه شما میگویید. “مرکز گفتوگوی تمدنها“ وقتی آقای خاتمی این ایده را به سازمان ملل مطرح کرد و این ایده مورد قبول قرار گرفت و یک ایده جهانی شد و حتا فردی در سازمان ملل مسئول پیگیری موضوع گفتوگوی تمدنها شد، طبعا در ایران هم به عنوان مرکزیتی که طراح این ایده در ایران بود که آقای خاتمی رییس جمهور بود، پیگیری این مسئله و مسایلی که به این حوزه مربوط است یکی از ضرورتها تلقی میشد. در آن موقع یک مرکز دولتی بعنوان “مرکز گفتوگوی تمدنها“ آماده شد که زیرنظر رییس جمهور فعالیت میکرد و رییس جمهور مسئول آن بود و رییس مرکز را هم نصب میکرد. این مرکز بعنوان یک مرکز دولتی پیگیر پروندهی مسئلهی گفتوگوی تمدنها که در ابتدا آقای فریدزاده و بعد هم آقای دکتر مهاجرانی مسئولیت آن را داشتند، کار خودش را ادامه میداد تا اواخر دوران آقای خاتمی که آن موقع آقای خاتمی تصمیم گرفت این مرکز از زیر نظر رییس جمهور بیرون بیاید و به وزارت خارجه منتقل بشود، که البته بعدها وزارت خارجه آن را نپذیرفت و مرکز منتقل شد به “سازمان فرهنگ و ارتباطات“ و “سازمان فرهنگ و ارتباطات“ “مرکز گفتوگوی ادیان و تمدنها“ را یکی کرد. و عملا مرکز ”گفتوگوی تمدنها“ یک میز خالی بود که پیگیری نمیشد، که این حوادث مصادف شد با تغییر دولت و طبیعتا در دولت جدید هم این امر پیگیری نمیشد. این مرکز دولتی گفتوگوی تمدنها بود.
همزمان با این بعد از ریاست جمهوری، اواخر دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی، یک مرکز غیردولتی را به ثبت داد که این مرکز در تهران بود و یک مرکز در ژنو و آن ثبت بینالمللی شد و این ثبت داخلی. و آن دارد کارش را انجام میدهد. این اتفاقی که الان افتاده در مورد آن مرکزیست که عملا منحل شده بود و جزئی از دولت بود و در درون دولت جابجا شد و نه مرکز گفتوگوی تمدنها که آقای خاتمی مسئولیت آن را دارد و غیردولتی است.
دویچه وله: بااینحال از ضمیمهشدن یا ادغامشدن این مرکز در “مرکز مطالعات جهانیشدن“ الان این برداشت شده است که این برخوردی است که با آقای خاتمی و اصلاحطلبها میشود. نظر شما چیست؟
محمدعلی ابطحی: من با این توضیحی که دادم عملا این را برخوردی با آن قضیه نمیبینم. اما فکر میکنم مشکل اصلی این است که شاید ایدهی گفتوگوی تمدنها خیلی مورد پذیرش دولت فعلی نیست. یعنی نوع شعارها ودیدگاههایی که ارائه میکند، دیدگاههای خیلی متناسب با گفتوگو نیست، با همکاریها نیست در سطح بینالمللی. و طبیعی است که مسئلهی گفتوگوی تمدنها یکجوری فراموش شده باشد.
الان هم من احساسم این است که آن بخش دولتی “گفتوگوی تمدنها“ که در “سازمان جهانیشدن“ مطرح کردهاند، بیشتر برای یک نوع پوشش و ظرفیتسازی برای آن مرکز است که تناسبی با واقعیت کاری آن مرکز هم شاید نداشته باشد. ولی چارچوب انتقال بخشی از دولت به دولت را من دلیلی نمیبینم که به معنای مخالفتی با آقای خاتمی تلقی بشود.
دویچه وله: “مرکز مطالعات جهانیشدن“ چه مرکزی است؟
محمدعلی ابطحی: این “مرکز جهانیشدن“ هم سابقهای دارد از دوران آقای خاتمی، و این بحث تئوریک که جهانیشدن و هماهنگ شدن معیارهای موجود در کشور با معیارهای جهانی و مطالعه روی مبحث جهانیشدن سابقهای دارد که آقای دکتر نهاوندیان که در همان دوره ایشان مسئولیت این مرکز را توسط آقای خاتمی پیدا کردند. یعنی در حقیقت بحث جهانیشدن مسئولیت ایشان بود.
در این تحول جدید، مرکز جهانیشدن در ابتدا آقای نهاوندیان از آن پست استعفا دادند و بعد این مرکز بوجود آمد. در حقیقت به نوعی عزل آقای نهاوندیان از آن پست بود که برای بررسی جهانیشدن بود.
البته من تصورم این است که با نوع شعارهایی که دولت نهم میدهد و دیدگاههایی که بخصوص در مورد مسئلهی جهانیشدن دارد و ادعا میکند که برای دنیا حرف جدیدی دارد و از دنیا انتظار دارد که حرف جدید را از دولت جدید بشنود و یا از تفکر دولت جدید بشنود و اینکه تشنگی در دنیا برای این دیدگاهها وجود دارد، طبیعتا برای پوشش دادن به آن نیازها و تشنگیهای مورد ادعای دولت جدید است که معتقد است در دنیا چنین انتظاری وجود دارد. من بیشتر در این چارچوب فکر میکنم که این مرکز جهانیشدن بوجود آمده است.
دویچهوله: یعنی میتوانیم بگوییم که اگر “مرکز گفتوگوی تمدنها“ را بعنوان نمادی بگیریم برای دورهی ریاست جمهوری آقای خاتمی، میتوانیم “مرکز مطالعات جهانیشدن“ را نمادی برای دورهی ریاست جمهوری آقای احمدینژاد بگیریم؟
ابطحی: البته تفاوت اصلی دارد و آن اینکه آن نظریه و دیدگاه در جهان مورد پذیرش هم قرار گرفت، ولی این یک دیدگاه یکطرفه است. من ندیدم تا حالا در جایی از مسئولین رسمی دنیا یا سازمانهای بینالمللی و رسمی دنیا در ارتباط با این دیدگاه و تفکری که در دولت نهم ادعا میشود که منتظرند تا دولت نهم راهکارهای جدیدی برای ساختار جدید دنیا ایجاد بکند و ارائه بکند، چنین چیزی را شنیده یا دیده باشیم.
دویچهوله: اگر “مرکز گفتوگوی تمدنها“ با استقبال زیادی روبهرو شد و امیدواری زیادی برای ایجاد تفاهم ایجاد کرد، چه امیدی را این “مرکز مطالعات جهانیشدن“ ممکن است بوجود بیاورد؟
ابطحی: هنوز که طبیعتا چند روزی از شروع کار این مرکز جدید نگذشته است، نمیشود اظهارنظر کرد. ولی پیشبینی من این نیست که خیلی مورد توجه و استقبال جهانیان قرار بگیرد، چه در سطوح مردمی و چه در سطوح دولتی. مسئلهی جهانیشدن مسئلهای نیست که دولت ایران متولی آن باشد یا طراح آن باشد. این مسئلهای است که دنیا آن را بهعهده گرفته و سالهاست راجع به آن فکر میکند و بحث میکند. از لحاظ عملی اتفاقاتی در سطح بینالمللی افتاده است، مثل مسئلهی ارتباطات یا مسئلهی نزدیکشدن احزاب ودیدگاهها با همدیگر، توسط باز همان جامعهی ارتباطی دنیا. خب اینها، پیشبینی من این نیست که بتواند خیلی مورد استقبال جهانی قرار بگیرد.