«انسجام و روحیهی تیمی، برگ برندهی ملیپوشان ایران»
۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبهدویچهوله: تیم ملی فوتبال ایران در دومین دیدار خود نیز به پیروزی رسید و یک بر صفر کرهی شمالی را شکست داد. آیا این دو پیروزی متوالی ایران در جام ملتهای آسیا را میشود به عنوان رستاخیز کوچکی در وضعیت فعلی فوتبال ملی ایران توصیف کرد؟
محمد تقوی: من بعد از مدتها فوتبالی از ایران دیدم که یک تفکر تیمی پشت تیم ما بود. ممکن است این یک رستاخیر فوتبال ما باشد. صرف نظر از نتیجهی بازی که ما بازی را بردیم، حتی اگر بازی را هم میباختیم، من به عنوان یک فوتبالیست، واقعاً از بازی بچهها لذت بردم. میشود گفت که یک تیم بودیم؛ تیمی بودیم که بچهها واقعاً دستورات مربی را به نحو احسن، توی زمین پیاده کردند. من به ندرت، شاید حتی برای اولین بار بود که دیدم بچهها برای تیم بازی میکردند. همه با جان و دل، آنچه را مربی به آنها داده بود، توی زمین پیاده کردند و میتوان گفت یک تیم با کلاس بالا در فوتبال آسیا بودیم. برای اولین بار، بعد از مدتها، ما در فوتبال آسیا تیمی را دیدیم که هدفمند بازی میکرد. البته به غیر از تیمهای کره و ژاپن.
بشنوید: گفتوگو با محمد تقوی، ملیپوش سابق ایران درباره علل موفقیت تیم ملی در برابر کره شمالی
خصوصیات فنی این عملکرد تیمی را که به آن اشاره کردید، در چه میبینید؟
تیم کرهی شمالی تیمی است که همیشه در مقابل تیمهای دیگر، چه در جام جهانی، چه قبل از بازیهای مقدماتی که ما با آن همگروه بودیم، "پرسینگ" را خیلی خوب انجام میدهد. شما برای اینکه این پرسینگ را آزاد کنید، از این پرسینگ بیرون بیایید، دو راه دارید؛ یا باید با تکضرب، حداقل ضربه زدن به توپ، از این شرایط بیرون بیایید و شرایط بازی را عوض کنید، یا با توپهای بلند، به قول ما فوتبالیستها "آقا وسطشان کنیم". ما تاکتیک دومی را انتخاب کردیم. بهخاطر اینکه در تاکتیک اولی، بچههای ما مقداری در ضربه زدن کمتر مشکل دارند و به قول معروف، خیلی دوست دارند با توپ ور بروند. مربی این را به بچهها تمرین داد که باید با توپهای قطری، شرایط بازی را عوض کنیم. وقتی ما در نیمهی اول، شرایط بازی را عوض کردیم، کرهایها متوجه شدند که دیگر هیچ چیزی ندارند. چون ما مخصوصاً در نیمهی اول، بلایی سر کرهایها آوردیم که آنها قرار بود سر ما بیاورند؛ یعنی پرسینگ بسیار شدید. در نیمهی اول، بچههای ما، مخصوصاً در میانهی میدان، واقعاً عالی بودند، واقعاً پرسینگ به نحو احسن انجام دادند و کرهایها را تحت فشار گذاشتند. مربی تیم کرهی شمالی و خود تیم، یک تیم کاملاً حرفهای نیست که برنامههای مختلفی داشته باشند. آنها بعد از تمام شدن نیمهی اول، مانده بودند و به خاطر اینکه از این پرسینگ ایران خارج شوند، مجبور شدند باز شوند و این چیزی بود که بچههای ما میخواستند. باز شدن کره باعث شد که ما بتوانیم راحتتر حرکت کنیم. بچههای ما برای فوتبالشان فضا میخواهند. کره این فضا را به ما داد.
طبق ارزیابی شما، بهنظر میآید که افشین قطبی بالاخره توانسته به کارشناسان فوتبال ایران ثابت کند که قابلیت سرمربیگری تیم و هدایت فنی تیم ملی را دارد و بیشتر از یک آنالیزور و یک کمکمربی میتواند باشد؟
اینکه آقای قطبی در فوتبال ما، مخصوصاً در تیم ملی ما، ایدهای دارد را من منکر آن نیستم. ولی از همه مهمتر، بچهها هستند که این ایده را پیاده میکنند. آقای قطبی یک ایدهای به بچهها داده، مطمئناً مربیهای قبلی هم این ایدهها را به بچهها میدادند. برگ برندهی آقای قطبی، همان آنالیزور بودن ایشان است. ایشان تیمهای مقابل را خیلی خوب آنالیز کرده، نقطههای قوت آن تیمها را گرفته و از همه مهمتر، از همه مهمتر اینکه نقاط قوت تیم خودش را هم شناخته است. اینکه شما از نقاط قوت تیم خودت، به نحو احسن استفاده کنی، من فکر میکنم آقای قطبی، اینجا توانسته از این مسئله خوب استفاده کند. البته ما در ردهی آسیا، بهغیر از کره و ژاپن، جدیداً استرالیا را هم میتوانیم به آنها اضافه کنیم، حریف تیمهای دیگر هستیم. اگر درست فوتبال بازی کنیم.
به نقاط قوت تیم ملی ایران اشاره کردید. در مقطع فعلی، نقاط قوت تیم ملی، از دیدگاه فنی شما، کدامها هستند؟
در مقطع فعلی، نقاط قوت ما این است که ما یک تیم هستیم. همین! بچهها دارند به عنوان یک تیم بازی میکنند. نفر بازی نمیکند در تیم ما. تیم ما، یک تیم ۲۲ نفره است که دارد بازی میکند؛ چه آنهایی که روی نیمکت مینشینند، چه آنهایی که توی زمین هستند، همه دست به دست هم دادهاند و واقعاً دارند مکمل هم بازی میکنند. بچهها دارند بههم کمک میکنند توی زمین. این برگ برندهی تیم ماست.
با توجه به خصوصیات فرهنگی فوتبالیستهای ایرانی، این احتمال در گذشته همیشه دیده شده که به محض موفق بودن، بعضی اوقات بلندپروازی فوتبالیستها شروع میشود و پشت کارشان کمتر میشود. آیا این بار نیز، احتمال دارد این خطر وجود داشته باشد که بازیکنان تیم ملی، پس از دو پیروزی متوالی، دوباره به بلندپروازی بپردازند و پشت کارشان کمتر بشود؟
من در این مقطع بعید میدانم. بهخاطر اینکه بازی بعدی، به قول بچهها، بازی فرمالیتهای است. بازی سختی نیست و بیشتر بچههای ذخیره میتوانند بازی کنند. بازی بعدی ما، یعنی بعد از این بازی که بازی یکچهارم نهاییمان میشود، ما با دوتا تیم گردن کلفت قرار است بازی کنیم؛ یا استرالیا، یا کرهی جنوبی. البته من فکر میکنم به استرالیا میخوریم. استرالیا تیمی است که بچههای ما میدانند باید در مقابل او بازی کنند. تیمی نیست که بخواهند به او فخر بفروشند. در این مقطع، در این رده از بازیها فکر نمیکنم، ولی با عقیدهی شما صددرصد موافقام که بچهها نباید فکر کنند تمام شده، تازه شروع شده است. همانطور که گفتم، صرفنظر از نتیجهی بازی با کرهی شمالی، حتی اگر ما این بازی را میباختیم، من راضی بودم، فقط به خاطر اینکه ما تیم بودیم. اگر ما تیم نباشیم، نمیتوانیم نتیجه بگیریم. همانطوری که میگویید، اگر بچهها بخواهند دوباره به آن عقیده برگردند، ما ممکن است بقیهی بازیها را ببازیم. اما اگر همین روند را ادامه بدهند، فکر میکنم ما حتی میتوانیم جلوی تیمهای دیگر بایستیم. مخصوصاً کره و ژاپن.
کلاً دیگر چه چشماندازی را برای ادامهی بازیها دارید؟
همه چیز ممکن است. فقط ما باید یک ذره باهوش باشیم. ما نباید در این مقطع و در این شرایط، جلوی کره جنوبی بازی کنیم. اگر فینال به کره بخوریم، فکر میکنم خیلی بهتر است از اینکه در یکچهارم نهایی این اتفاق بیافتد. ما باید طوری بازی کنیم که احتمالاً به استرالیا بخوریم. استرالیا تیم مسن و پیری است، مخصوصاً در خط دفاعیاش. نمیگویم خیلی راحت است، میگویم تواناش را داریم که از سد استرالیا بگذریم. با کره جنوبی مشکل داریم، به دلایل مسائل فنی که الان وقت توضیح آن نیست. ولی اگر ما در فینال به کره بخوریم، میتوانیم با مسائل عاطفی و مسائل عقیدتی و تعصب، یکجوری کمبودهایمان را در فینال جبران کنیم؛ منظور من بیشتر این است.
فرید اشرفیان
تحریریه: شهرام احدی
برای شنیدن گفتوگو با با محمد تقوی بر لینک پایین کلیک کنید.