« انقلاب قرار بود دست سیاسیون و نظامیها را از ورزش کوتاه کند»<br> مروری بر ورزش ایران پس از انقلاب در گفتوگو با مهدی رستمپور
۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبهمهدی رستمپور، خبرنگار ورزشی در گفتوگویی با دویچه وله از سیر ورزش ایران پس از انقلاب اسلامی سخنمیگوید. به نظر او اگر شرایط کنونی ایران ادامه یابد، ورزش ایران در بازیهای آسیایی و المپیک با شکست سنگینی روبرو خواهد شد.
دویچه وله: ۳۱ سال از وقوع انقلاب در ایران میگذرد. شما فراز و نشیب، رشد، ترقی و تکامل ورزش کشتی را که همیشه یک ورزش سنتی و ملی برای ایرانیان بوده است، در ۳۱ سال اخیر در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
مهدی رستمپور: کشتی در کنار فوتبال تنها ورزشهایی در ایران هستند که در تمام استانها، شهرستانها و چه بسا حتی روستاها، در گوشه گوشهی ایران ریشه دارد. هم در قالب کشتیهای محلی که در هر استانی وجود دارد و حتی در برخی از استانها چند نوع کشتی محلی داریم که در آیینها، اعیاد مذهبی و عروسیها این کشتیها برگزار میشود. غیر از این هم کشتی آزاد و فرنگی نیز هرجا که تشکی پهن میشود و امکاناتی هست که باشگاهی وجود داشته باشد، با استقبال گستردهی جوانان و نوجوانان کم سن و سال مواجه میشود.
در دههی ۷۰ میلادی و سالهای آخر حکومت شاهنشاهی، کشتی ایران با اُفت مواجه شد، چرا که ستارههای دههی ۶۰ را دیگر نداشت. وقتی هم که انقلاب شد ما چند سالی در مسابقات مختلف بینالمللی به صورت یک خط در میان و با فاصله شرکت میکردیم . کشتی ایران بعد از این دوره غیبت، از نیمهی دوم دههی ۸۰ میلادی به طور جدی در مسابقات بینالمللی حضور پیدا کرد و با طلای علیرضا سلیمانی در سال ۱۹۸۹، اولین مدال طلای کشتی بعد از ۱۶ سال نصیب ایران شد. پیش از این، ایران آخرین مدال طلا را در کشتی در سال ۱۹۷۳در مسابقات قهرمانی جهان به دست آورده بود. دههی ۹۰ میلادی اوج حضور کشتی ایران بود و فوقالعاده خوب ظاهر شد. اما با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ۱۷ کشتیگیر روس در قالب جمهوریهای مختلف در مسابقات شرکت میکردند و کار نه فقط برای ایران، برای کشورهای دیگر نیز سخت شد. واقعیت این است که کشتی در ایران ریشه دارد و حتی زمانی که مدیریت خوبی هم اعمال نمیشود و کادر فنی خوبی بالای سر تیم نیست، باز هم کشتی تک مدالهای خود را کسب میکند.
در حال حاضر هم موقعیت بدی در کشتی فرنگی دنیا نداریم. در کشتی آزاد هم شرایط در سال ۲۰۰۹ خوب بود. در هرحال ورزش اول ایران است و غیر از این هم انتظاری از کشتی نمیرود.
دخالت سیاست در ورزش کشتی ایران تا به حال به چه صورت بوده است؟ به یاد داریم که حمید سوریان در تابستان ۲۰۰۹، پس از کسب مدال طلای کشتی فرنگی جهان در دانمارک − گفته میشود اجباراً− مدال طلای خود را به احمدینژاد اهدا کرد. ورزش فوتبال ایران که دیگر همه میدانند، فوقالعاده سیاسی شده است. اما میزان سیاست در کشتی به چه نحوی است؟
قرار بود انقلاب اسلامی دخالت سیاسیون و نظامیها در ورزش را قطع کند. اولین تصویری که بعد از انقلاب از ورزش در رسانهها منتشر شد، تصویر هجوم جوانان انقلابی به باشگاه تاج در خیابان نظامآباد کنونی است که اسلحه بهدست برخی از مسئولین باشگاه تاج را که در محل باشگاه بودند، سینهی دیوار ردیف کردهاند و اسلحهها را به سمتشان نشانه رفتهاند. تیتر کیهان ورزشی هم این بود که «باشگاه تاج به تصرف جوانان انقلابی درآمد»!
انقلاب قرار بود دست سیاسیون و نظامیها را از ورزش کوتاه کند؛ اما اگر مداخلهی نظامیان و همچنین سیاست در کشتی، فوتبال و به طور کلی در ورزش قبل و بعد از انقلاب را به لحاظ آماری با هم مقایسه کنیم، این مداخلات اصلا قابل قیاس نیست و پس از انقلاب خیلی بیشتر شده است. به گونهای که قبل از انقلاب قرار نبود از ورزش به عنوان دستآویز در میادین بینالمللی استفاده شود و چنین نیتی را در فعالیتهای ورزشی پیش از انقلاب به ندرت میبینیم. در این دوره خارج از ایران از ورزشکاران توقع تبلیغات ایدئولوژیک و مسایلی از این دست خیلی به ندرت اتفاق میافتاد. اما این دخالتها و توقعات بعد از انقلاب در ورزش بانوان، ورزش آقایان، فوتبال، کشتی و… آنقدر گسترده است که اگر بخواهیم مصادیق آن را بشماریم، ساعتها طول خواهد کشید. به نظر من، از این حیث در حال حاضر در ایران، سیاست کاملا با ورزش یکی شده است و تفکیک آن غیرممکن است.
حال نگاهی به دیگر ورزش ملی ایرانیان، وزنهبرداری، بیاندازیم که در حال حاضر با یک رسوایی پس از دیگری و با یک فساد و فاجعه پس از دیگری روبرو است. وزنهبرداری ایران در ۳۱ سال گذشته چه روندی را داشته؟
بعد از خداحافظی محمد نصیری و مدالی که او در المپیک مونترال گرفت، وزنهبرداری ایران چیزی نداشت. حتی در سطح آسیا نیز گاهی اوقات دست خالی میماندیم. تا این که گئورگی ایوانف و همسرش به ایران آمدند و خدمات زیادی را به وزنهبرداری ایران ارائه کردند. در این دوره نسل طلایی وزنهبرداری ایران با شاهین نصیری، میرحسین توکلی، کوروش باقری، حسین رضازاده، حسین برخواه، به دنیای وزنهبرداری معرفی شدند. تا این که بعد از ماجرای دوپینگ ۹ وزنهبردار، ایوانف همه چیز را به گردن گرفت. مسئولیت همهی آن اتفاقات را پذیرفت و از ایران رفت و دوران افول وزنهبرداری ایران نیز آغاز شد. بعد از خداحافظی حسین رضازاده نیز وقایع اخیر وزنهبرداری پیش آمد. بعد از سپردن کلیهی مسئولیتها در وزنهبرداری به رضازاده و دوپینگهای مکرر که برخلاف دوران ایوانف، این بار همه مقصرند، غیر از سرمربی و رییس فدراسیون (در حالی که آن زمان تمام تقصیرات به گردن ایوانف انداخته شد)، من چشمانداز مثبتی از آیندهی وزنهبرداری نمیبینم. خود مسئولین فدراسیون وزنهبرداری نیز قائدتا باید با من موافق باشند. در حال حاضر هم گفته شده که تیم وزنهبرداری فعلا به هیچ مسافرتی نرود، در هیچ مسابقهی برونمرزیای شرکت نکند تا پاکسازی در این رشتهی ورزشی انجام شود. در شرایطی که وزنهبرداران کنونی یکی پس از دیگری محروم میشوند، طبیعی است که خانوادهها از این که فرزندانشان را در رشتهای ثبتنام کنند که در آن فقط حرف از قرص و آمپول هست، استقبال نمیکنند. امروز مشخص شده که این وزنه برداران در حالی که با نمادهای مذهبی وزنه میزدند و روی لباسهایشان هم شعارهای مذهبی نوشته شده بود، از قرص و آمپول و مواد غیرمجاز استفاده میکردند که امر مذمومی در دنیای ورزش است و حرکتی غیرورزشی و ناجوانمردانه محسوب میشود. همهی اینها ذهنیت جامعه را نسبت به ورزش وزنهبرداری بههم ریخته است. البته ما وزنهبردارانی بسیار بااخلاق و پاک در این ورزش داریم که متاسفانه به آنها میدان داده نمیشود.
منوچهر برومند، پیشکسوت و اسطورهی وزنهبرداری ایران، در گفتوگویی که اخیرا با دویچه وله داشت، بسیار شفاف اشاره کرد که مسئولان وزنهبرداری ایران تنها راه قهرمانی را در دوپینگ میبینند. این استدلال آقای برومند را چگونه ارزیابی میکنید؟
نه فقط این مساله صحت دارد و من صحبتهای استاد برومند را تایید میکنم، بلکه میبینیم وزنهبردارهای فوق سنگین ایران؛ آقای رشید شریفی و سعید علی حسینی یکی پس از دیگری محروم میشوند و مشخصا معتقدند دستهایی در کار است تا رکوردهای حسین رضازاده جابهجا نشود. عجیب است که به صحبتهای آنها خیلی اهمیت داده نمیشود و همچنان مرد اول و آخر وزنهبرداری ایران رضازاده است. مادامی که این شرایط ادامه پیدا کند، نمیشود امیدوار بود که جهشی در ورزش وزنهبرداری دیده شود. مطمئن باشید اولین میدانی که ما متوجه میشویم چقدر از آلودگیهای ورزش وزنهبرداری لطمه خوردهایم، بازیهای آسیایی است. البته اگر فدراسیون جهانی اصلا اجازه بدهد تیم ما در این مسابقات شرکت کند. اگر سعید علی حسینی، تنها کسی که میتواند با ماتیاس اشتاینر آلمانی در المپیک لندن رقابت کند (امیدوارم آیندهی این جوان دستآویز مسایل پشت پرده قرار نگیرد و محروم نشود)، محروم شود، در بازیهای آسیایی گوانجو حتی کسب یک مدال برنز هم دور از دسترس وزنهبرداری ایران خواهد بود که میتواند برای ورزش افتخارآفرین و ریشهدار وزنهبرداری در ایران، یک فاجعه باشد.
برسیم به ورزشهای رزمی، مانند تکواندو و کاراته و از جمله رشتههای ورزشی توپی و تیمی مانند والیبال و بسکتبال که میتوان گفت ملیپوشان ایرانی در این رشتهها موفقیت بینظیری داشتهاند.
به طور کلی در تمام رشتههای ورزشی اگر بخواهیم قبل و بعد از انقلاب را از بعد نتیجهگیری مقایسه کنیم؛ ورزشهای رزمی مانند کاراته و تکواندو ورزشهای نوپایی در سطح جهان هستند و پیش از انقلاب فقط در سالهای آخر دههی ۷۰ میلادی بود که این رشتهها به تدریج داشت در ایران جا میافتاد و فعالیت در این رشته بیشتر به بعد از انقلاب برمیگردد. به همین دلیل نمیتوان وضعیت این رشتهها را پیش و پس از انقلاب با هم مقایسه کرد. اما در تمام رشتههای ورزشی، صرفنظر از ورزشهای رزمی، فکر میکنم فقط بسکتبال و والیبال هستند که نسبت به قبل از انقلاب پیشرفت کردهاند. به خصوص بسکتبال که نتایج این رشته واقعا حیرتانگیز بوده است و ورزشکارانی فوقالعاده حرفهای تربیت کرده است. ورزشکارانی با اخلاق، به دور از حاشیه، با شرایط استاندارد و در سطح حتی جهانی، به المپیک صعود میکنند، در ام.بی.ای نماینده داریم، یا صمد نیکخواه بهرامی که مدتی در فرانسه بازی کرد. وضعیت بسکتبال ایران واقعا فوقالعاده است که نتیجهی اعتماد به مدیریت محمود مشحون است که خود از خانوادهی بسکتبال بوده و در این رشته زحمت کشیده است و تیمی را از نوجوانان پرورش داد تا بزرگسالان. گرچه وقتی مصاحبههای بازیکنان این رشته را میخوانیم، معتقدند چون ورزش بسکتبال از ورزشهای پرطرفدار دنیا است، اگر این روند لحظهای قطع شود و اگر لحظهای غفلت کنیم، باز هم عقب میافتیم و تیمهای دیگر میآیند ما را میگیرند. که امیدوارم این اتفاق رخ ندهد. والیبال موقعیت بسکتبال را در سطح آسیا ندارد. بسکتبال ما الان حرف اول آسیا را میزند. اما در والیبال بیشتر در ردههای سنی نوجوانان و جوانان موفق بودهایم و جهش خوبی داشتهایم. استارت کار هم از دورانی زده شده که محمد رضا یزدانی خرم رییس فدراسیون والیبال شد و والیبالی که فدراسیون آن فقط یک اتاق زیرپله در پارک شهر بود، الان یکی از بهترین لیگهای ورزشی ایران را دارد برگزار میکند و همچنین از پرتماشاگرترین لیگهای ما نیز هست. در ردههای سنی نوجوانان و جوانان نیز والیبال نتایج فوقالعاده خوبی گرفته است. گرچه شاعبهی صغر سنی پیرامون موفقیتهایی که ما در ردههای سنی پایه در رشتههای مختلف به دست میآوریم، همواره وجود داشته است.
پرسش پایانیام از شما، در مورد چشمانداز رشتههای ورزشی ملی ایران در سالهای آینده است. ورزش از سوی سیاستمداران ایران، به قول معروف، به عنوان ابزار مورد استفاده یا شاید هم سوءاستفاده قرار گرفته شده و احتمالا همچنان هم خواهد گرفت. چه چشماندازی را برای ورزش ایران میبینید؟
وقتی کشوری در شرایط دمکراتیک و آزاد به سر میبرد، طبیعتا در عرصههای فرهنگ، هنر، اقتصاد و ورزش هم پیشرفت میکند و رو به رشد میرود و پیشرفت در این زمینهها نسبت مستقیمی با شرایط سیاسی جامعه دارد. زمانی در دههی ۹۰ ورزشکاران کرهی شمالی در مسابقات مختلف عالی ظاهر میشدند. اما الان ورزش کرهی شمالی در سطح دنیا دارد محو میشود و دیگر از جایگاهی که در ژیمناستیک، شنا و کشتی آزاد داشت، برخوردار نیست. در ورزش کوبا هم همینطور؛ دیگر کمتر نشانی از ستارههای دههی ۸۰ و دههی ۹۰ کوبا، میبینیم. یعنی متاثر از شرایط سیاسی آن مملکت، قاعدتا ورزش هم آسیب میبیند یا این که پیشرفت میکند. من فکر میکنم اگر شرایط کنونی ایران و التهابی که الان در سطح جامعه وجود دارد، ادامه داشته باشد، در بازیهای آسیایی گوانجو نمیتوانیم نتایج بازیهای آسیایی دوحه را تکرار کنیم و در المپیک لندن هم ورزش ایران شکست بسیار سنگینی را خواهد خورد. ولی امیدوارم که مردم به خواستهی خود برسند. ایران کشور آزادی بشود و به آن چیزی که استحقاقاش را دارد برسد. قاعدتا ورزش هم میتواند شرایط مطلوبی داشته باشد. به خاطر این که ما جامعهی جوانی داریم. علاقهمندی مردم به ورزش و رویکردی که جوانها به ورزش نشان دادهاند، حداقل در سطح آسیا ، فوقالعاده است و ایران میتواند یکی از قدرتهای برتر ورزش آسیا و یکی از کشورهای صاحب حرف در سطح ورزش دنیا، حداقل در رشتههای انفرادی باشد.
مصاحبهگر: فرید اشرفیان
تحریریه: شهرام احدی