داستانهای قاضی ربیحاوی روایت هستی اجتماعی مردمیست که در آرزوی زندگی بهتر، همچنان مرگ و نیستی را شاهدند. اسد سیف، منتقد ادبی، در ۴۵مین سالگرد انقلاب ۵۷ نگاهی دارد به داستانها و رمانهای این نویسنده.
تبلیغات
قاضی ربیحاوی زاده آبادان است. عامدانه آبادان را میگویم تا تأثیر این منطقه جغرافیایی را بر آثار او برجسته کنم. نخستین داستانهایش بیشتر زندگی کارگران شرکت نفت است. او میکوشد هستی آنان را دستمایه داستانهایش کند (مجموعه داستان حادثه در کارگاه مرکزی). در این داستانها اگرچه از فقر گفته میشود، امید به زندگی بهتر موج میزند.
در آستانه انقلاب او سربازیست که از پادگان فرار میکند تا به مردمی بپیوندد که در خیابانها آزادی را فریاد میزنند. آیا آزادی از راه خواهد رسید؟ مردم در خیابان در انتظار کسی هستند که بیاید و آنان را به ساحل خوشبختی برساند. قاضی جوان به این نگاه مشکوک است و این را توهمی بیش نمیداند. در داستان کوتاه "شب بدری" همین موضوع دستمایه کار است. زن جوانی که سالهاست شوهرش را گم کرده، سرانجام شبی قایقی را روان بر آب میبیند که همچون نوری به سوی ساحل روان است. زن میپندارد شوی گمشده اوست که سرانجام دارد به خانه بازمیگردد، غافل از اینکه این قایق هیچگاه به ساحل نخواهد رسید. آیا میتوان این داستان را بر شک نویسنده بر آنچه در جامعه جاریست تعمیم داد؟
حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران با خشونت ممکن شد. امید بسیار کسان که به جان، دل به دگرگونی سپرده بودند، با یورش نوحاکمان بر دگراندیشان و اعتراضکنندگان و در نهایت با آغاز بازداشتها و سرکوب، به ناامیدی بدل شد. رمان "چهار فصل ایرانی" بنیان در چنین موقعیتی دارد.
جنگ
در کشاکش اعتراضها که بر سراسر کشور دامن گسترانده بود، جنگ ایران و عراق آغاز شد. بسیار کسان را موضوع دفاع از میهن فریفت. برای قاضی اما جنگ ملموستر از شعار بود. او همشهریان خویش را آواره و رانده از خانه و زندگی میدید که در هراس از مرگ به دیگر نقاط کشور گریخته بودند. او مرگ را میدید که حاصل جنگ بود؛ برای دوستان و خانوادهاش. جنگ پیروزی نمیشناسد و این برای قاضی بیش از دیگر نویسندگان آشکار بود. او میدانست که "وقتی دود جنگ بر آسمان دهکده دیده شد"، پس از آن کشتار است و فقر است و آوارگی. کودک شخصیتِ این رمان در آتش و دود جنگ هیچگاه برادرش را نخواهد یافت، چنانکه دیگران نیز، پدر و مادر و دوستانشان را.
قاضی این نگاه ضدجنگ را در مجموعه داستان "خاطرات یک سرباز" ادامه میدهد و در داستان "حفره" که از ماندنیترین داستانهای ضدجنگ ایران است، پی میگیرد. رسم است که برای کشتن انسانی نخست انسانیت را از او میگیرند تا آسانتر به کشتن او اقدام کنند. جمهوری اسلامی بیش از چهار دهه با همین ترفند در زندان و جبهههای جنگ و یا هزاران ترور در داخل و خارج از کشور این کار را کرده است. در جنگ ایران و عراق نیز عراقی باید کشته شود، چون دشمن است. آنکه دشمن است، انسان نیست. با این شیوه، یعنی سلب انسان بودن از انسان، کشتن او دیگر مجاز میشود.
قاضی در موقعیتی که همه در ستایش جنگ میگویند، انسان ایرانی را در برابر انسان عراقی قرار میدهد تا فریاد برآورد که او نیز انسان است و تنها برای کشتن اوست که از او دشمن ساختهاند. و اینجاست که به عنوان ضدانقلاب بازداشت میشود و مدتی در زندان میماند.
جنگ پایان مییابد، اما جنگزدگان به موضوعی در جامعه بدل میشوند. با این آوارگان بیخانمان چه باید کرد؟ مجموعه داستان "از این مکان" و رمانهای "گیسو" و "لبخند مریم" که به دام سانسور گرفتار میآیند، به چنین موقعیتی نظر دارند. در این داستانها به زندگی کسانی توجه شده که در واقع تبعیدیان کشور خویش هستند.
رمان "گیسو" در همین راستا در شمار نخستین داستانهاییست که به زندان نیز نظر دارد. مرد جوانی که زمانی بازیگر تئاتر بود، در این رمان پس از هفت سال زندان، با تنی زخمی و روانی پریش به خانه بازمیگردد، دیگر آن انسان سابق نیست. به قول نویسنده: «رمان گیسو در پوسته اولیه، یک مجلس عزا برای محبوبی به نام تاتر در آن کشور است.»
در رمان "لبخند مریم" زوج جوانی به همراه فرزند بیمارشان آوارگی را در اردوگاه جنگزدگان تجربه میکنند.
آنگاه که وزارت ارشاد مجوز انتشار رمانهایش را صادر نمیکند، به فیلمنامهنویسی روی میآورد. "گلهای داوودی" و "سایههای غم" از جمله فیلمنامههایی هستند که او نوشته است. در همین راستا با همکاری کاوه گلستان مجموعهای فیلم کوتاه تهیه کردند و کوشیدند تا زمان را در موقعیتی که بدان گرفتار آمدهاند، بازیابند.
ربیحاوی در تبعید
قاضی ربیحاوی سرانجام در موقعیتی قرار گرفت که ترجیح داد از کشور بگریزد. زندگی در انگلستان با تمامی مشکلات تبعید، دریچهای بود نو به جهان. با بازداشت فرج سرکوهی در ایران، نمایشنامه "نگاه کن اروپا" را نوشت. هارولد پنتر، نمایشنامهنویس و برنده جایزه نوبل ادبیات، امکان اجرای این نمایشنامه را فراهم ساخت و خود نقشی در آن برعهده گرفت.
قاضی در سالهای تبعید کوشیده تا در آثار خویش به شکلی مشکلات مردم ایران را با مشکلات جهان معاصر در پیوند قرار دهد. آنگاه که بساط سنگسار رژیم در کار بود، در اعتراض به آن، نمایشنامه "سنگسار" را نوشت. در "چهار نمایشنامه" مشکلات پناهندگان را دستمایه کار قرار داد. در "قانون مردانه" به یاری زنانی شتافت که در ایران "کمپین یک میلیون امضا" را در اعتراض به قوانین ضدانسانی حاکم به راه انداخته بودند. اجرای این نمایشنامهها به زبانهای غیرفارسی باعث شد تا افکار جهانی متوجه اوضاع ایران گردند.
از میان دهها نمایشنامهای که او در این سالها نوشته، باید به "طاهره" نیز اشاره کرد که به زندگی یک خانواده بهایی در ایران میپردازد. با مرگ پدر، اعضای خانواده در برابر مشکلی قرار میگیرند که امام جمعه شهر با بستن قبرستان بهاییها فراهم آورده است. طاهره، دختر خانواده، در برابر این حکم میایستد و تصمیم دارد پدر را در همین قبرستان دفن کند.
آخرین نمایشنامه او با عنوان "تراژدی سلطنت" منتشر شده است. این نمایشنامه با دستمایه قرار دادن تاریخ، قصد آن ندارد تا مقالهای سیاسی باشد، میکوشد اما پرسشهایی را از رفتار اعضای یک خانوادهسلطنتی، که به نظر میرسد خانواده پهلوی باشد، با بیننده و یا خواننده در میان بگذارد.
پسران عشق
در پایان باید از رمان "پسران عشق" بگویم که به چند زبان نیز ترجمه شده و مورد استقبال قرار گرفته است. این رمان یکی از بهترین آثار ادبیات داستانی ماست در تبعید. این اثر مجموعهایست از "ممنوعهها": همجنسگرایی، انقلاب و ضدانقلاب، گریز از ایران، آوارگی، سقط جنین و... در کمتر داستانی از ادبیات تبعید این وسعت از "ممنوعهها" در کنار هم آمدهاند. پنداری نویسنده همه اینها را عامدانه بهسان زنجیری در کنار هم قرار داده تا نشان دهد که با هم در رابطهاند.
قاضی در این اثر عشقی بسیار ملموس را در بستری از تاریخ روایت میکند، تولد آن را با انقلاب درمیآمیزد و پیش از آنکه بشکفد، در محیط خفقانزده کشور بر دار آونگ میشود. نویسنده با مهارتی ستودنی خواننده را همراه شخصیتهای داستان از محیط سراسر فاسد جنسی به روزهای انقلابی میرساند که نطفه آن به "سقطجنین" میانجامد. در فرار از این محیط است که با فساد جنسی در جامعهای مردسالار آشنا میشویم؛ محیطی که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است. در فرهنگ ما تا کنون از تجاوز جنسی نسبت به پسران سخنی گفته نشده و ابعاد آن هنوز ناشناخته مانده است.
نویسنده بسیار آگاهانه رشد و بالش عشق دو همجنس را در کنار "بچهبازی"ها نشان میدهد تا در نفرت از تجاوز جنسی، جایگاه عشق برجسته گردد. انجام چنین عشقی همچون انقلاب آن جامعه از پیش معلوم است: تراژدی.
جمیل، رقاص همجنسگرای ایرانی، نشسته جلوی آینه تا خود را برای حضور در صحنه بیاراید، معشوقِ سالیان خویش، ناجی را در عمق آینه میبیند، فکر او را نمیتواند از سر به در کند، حتی در حال رقص بر صحنه و پیچ و تاب دادن بدن در برابر تماشاگران.
ناجی را در ایران کشتهاند. مرگ او دردی بیپایان در تار و پود هستی جمیل تنیده و یک دم رهایش نمیکند. جمیل خود را قاتل ناجی میداند و در برابر کسی که او را "بیش از هر کس و هر چیزی در این دنیا دوست میداشت" احساس گناه میکند. فکر میکند "نفرینشده" بودهاند. برای همین تصمیم میگیرد تا زندگی خویش را بنویسد و با روایت آن، "از این نفرین خلاص" شود. میخواهد با نوشتن، معشوق را زنده گردانده، از او بخشایش طلب کند. چون نمیتواند او را به زمان حال بیاورد، خود به گذشته، به آن "قفس تاریک" سفر میکند تا آنچه را که بر آنها و عشقشان گذشته، بازگوید.
* مطالب منتشر شده در صفحه "دیدگاه" الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.
عکس: رخدادهای دهه اول جمهوری اسلامی؛ از بهار ترور تا تابستان اعدام
حوادث دهه اول حکومت جمهوری اسلامی را نمیتوان در چند قاب عکس نشاند؛ سالهایی که با حوادثی خونین همراه بود. در این مجموعه عکس سعی شده است به رخدادهای سیاسی مهم و همچنین برخی موارد کمتر مطرح شده پرداخته شود.
عکس: Mehr
تشکیل دولت موقت
دولت موقت ایران ۱۶ بهمن ۵۷ به فرمان آیتالله خمینی توسط مهدی بازرگان و با حضور نیروهای ملی مذهبی و لیبرال تشکیل شد و تا ۱۳۵۸، به مدت ۲۷۵ روز بر سر کار بود. در این دولت احمدزاده، تاج، مبشری، اسلامی، میناچی، یزدی، یدالله سحابی، شریعتمداری، امیرانتظام، حاج سیدجوادی، فروهر، شکوهی، طاهری، اردلان، صباغیان، بنی اسدی ، محمدتقی ریاحی، حکیمی، ایزدی، رستگارپور ، معینفر و سامی حضور داشتند.
عکس: irdc.ir
رفراندوم تعیین نوع نظام
پس از پیروزی انقلاب، همهپرسی تعیین نوع حکومت در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ در سراسر ایران برگزار شد و بیش از ۹۸ درصد شرکت کنندگان در همهپرسی با دادن رای «آری»، با برقراری نظام جمهوری اسلامی موافقت کردند. تنها پرسش این رفراندوم "جمهوری اسلامی؛ آری یا نه بود". در آن زمان این شیوه رایگیری با انتقاداتی مواجه شد. برخی گروههای انقلابی این رفراندوم را تحریم کردند.
عکس: Kaleme.com
ترور هاشمی رفسنجانی
ترور نافرجام اکبر هاشمی رفسنجانی، ۴ خرداد ۵۸ روی داد. وی اگر چه از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفت اما با کمک عفت مرعشی همسرش، از مرگ نجات یافت. این ترور توسط گروه فرقان صورت گرفت. قبل از هاشمی، مرتضی مطهری و تیمسار قرنی در آغاز سال ۵۸ توسط فرقان ترور شدند. در پی این ترور رجائی، بازرگان، طالقانی، امیرانتظام، خامنهای، صباغیان از جمله کسانی بودند که به دیدن وی در بیمارستان رفتند.
عکس: hashemirafsanjani.ir
درگذشت محمود طالقانی
آیتالله محمود علائی معروف به طالقانی در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ درگذشت. وی از فعالان نهضت ملی شدن نفت و نهضت مقاومت ملی، از بنیادگذاران جبهه ملی دوم و نهضت آزادی ایران، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و نخستین امام جمعه تهران پس از انقلاب ۵۷ بود. مرگ وی بر شرایط نیروهای میانهرو مذهبی حامی انقلاب ۵۷ تاثیرات منفی گذاشت.
عکس: irdc.ir
تصویب قانون اساسی
قبل از پیروزی انقلاب ۵۷، پیش نویس اولیه قانون اساسی توسط انقلابیون نزدیک به آیتالله خمینی در پاریس تهیه شد. ۱۲ مرداد ۵۸ انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی برگزار شد و اعضای منتخب از ۲۸ مرداد شروع به تدوین قانون اساسی کردند. پیشنویس اولیه کنار گذاشته شد و پیشنویسی تازه با توجه و تاکید بیشتر به اصول اسلامی تهیه شد. همهپرسی قانون اساسی در ۱۱ آذر برگزار شد و با رای اکثریت به تصویب نهایی رسید.
عکس: irdc.ir
اشغال سفارت آمریکا در تهران
تصرف سفارت آمریکا و گروگان گرفتن دیپلماتهایاین کشور در ایران روز ۱۳ آبان ۵۸ توسط جمعی از دانشجویان پیرو خط امام صورت گرفت. گروگانگیری که ۴۴۴ روز ادامه داشت، ۳۰ دی ۱۳۵۹ با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولتهای ایران و آمریکا و آزادی گروگانها پایان یافت. آیتالله خمینی در ابتدا از تصرف سفارت چندان حمایت نکرد، اما به سرعت نظرش را تغییر داد و آن را «انقلاب دوم ایران» نامید.
عکس: AP
استعفای دولت بازرگان و محاکمه امیرانتظام
بازرگان اشغال سفارت آمریکا را نقض قوانین بینالمللی خواند و خواستار آزادی فوری گروگانها شد. ۱۵ آبان ۵۸، دو روز پس از گروگانگیری دولت موقت استعفا داد که مورد پذیرش آیتالله خمینی قرار گرفت. عباس امیر انتظام، معاون نخستوزیر وقت پس از تسخیر سفارت در ۲۸ آذر ۵۸ به اتهام همکاری با سازمان جاسوسی سیا بازداشت شد؛ اتهامی که هیچگاه ثابت نشد. ولی از نزدیک به سی سال را در زندان سپری کرد.
عکس: irdc.ir
کودتای نوژه
پس از پیروزی انقلاب ۵۷، کودتای نوژه، توسط تنی چند از افسران ارتش ایران طرحریزی شد. این کودتا ۱۸ تیر ماه ۱۳۵۹ فاش شد. فرماندهی کل کودتا به دست سپهبد سعید مهدیون (فرمانده سابق نیروی هوایی) بود. از اهداف کودتاگران کشتن روحالله خمینی و حمله به برج مراقبت فرودگاه مهرآباد بودند. گفته میشود کادرهای نظامی حزب توده، در فاش شدن این کودتا نقش داشتهاند. دهها نفر در پی شکست این کودتا اعدام شدند.
عکس: rouydadnews.org
عملیات "پنجه عقاب" یا عملیات طبس
در پی ناکامی دولت ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگانهای آمریکایی در تهران، جیمی کارتر رئیسجمهور آمریکا دستور انجام یک عملیات نظامی را داد. عملیات نظامی نیروی دلتا برای آزادسازی آمریکاییهای گروگان گرفتهشده توسط دانشجویان پیرو خط امام در تهران بود. وقوع طوفان شن موجب برخورد هواپیمای سی۱۳۰ و یک بالگرد شد و ۸ تن از نظامیان آمریکایی در این حادثه کشته شدند.
عکس: artgame.ir
تهاجم نظامی عراق به ایران
جنگ عراق با ایران طولانیترین نبرد کلاسیک و دومین جنگ طولانی قرن بیستم پس از جنگ ویتنام بود. این جنگ ۳۱ شهریور ۵۹ با یورش نیروی هوایی عراق به ده فرودگاه نظامی و غیرنظامی ایران و تهاجم نیروی زمینی این کشور به خوزستان رسما آغاز شد. در مرداد ۶۷ با قبول آتشبس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات و بیش از ۱۱۰۰ میلیارد دلار خسارات به دو کشور، این جنگ ۸ ساله خاتمه یافت.
عکس: picture-alliance/Bildarchiv
انقلاب فرهنگی و تصفیه دانشگاهها
انقلاب فرهنگی به مجموعهای از رویدادهای سالهای ۵۹ تا ۶۲ در ایران گفته میشود که در نهایت منجر به پاکسازی استادان و دانشجویانی مخالف حکومت ایران شد. شروع این اقدام با سخنان روحالله خمینی، در پیام نوروزی خود، در فروردین۵۹ بود: «باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به وجود آید. اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرباند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی.»
عکس: shahrvand
بنیصدر؛ از ریاست جمهوری تا فرار
ابوالحسن بنیصدر یک سال پس از انقلاب ۵۷، به عنوان نخستین رئیس جمهور ایران انتخاب شد. وی که از حمایت روحالله خمینی برخوردار بود با حزب جمهوری اسلامی اختلاف نظر عمیق پیدا کرد. وی در خرداد ۶۰، توسط مجلس شورای اسلامی تحت کنترل اعضای حزب جمهوری از مقام خویش عزل شد. بنیصدر از ایران خارج شد و در فرانسه به مخالفت خود با حکومت وقت ایران ادامه داد.
عکس: tarikhirani.ir
آغاز مبارزه نظامی مجاهدین با حکومت
تظاهرات ۳۰ خرداد ۶۰ همزمان با عزل بنیصدر رئیسجمهور وقت، توسط سازمان مجاهدین خلق سازماندهی شد. چند روز پیش از ۳۰ خرداد، اسدالله لاجوردی دستور بازداشت مسعود رجوی و موسی خیابانی را صادر کرده بود. در همان روز نیز این سازمان با انتشار بیانیهای ورود به فاز مبارزه مسلحانه با حکومت را اعلام کرد. گفته میشود تنها در درگیریهای تهران حدود ۵۰ نفر کشته و ۲۰۰ نفر مجروح بر جای گذاشت.
عکس: irancima
انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی
انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر سال ۶۰ منجر به کشتهشدن هفتاد و پنج نفر از اعضای این حزب شد. گفته میشود این عملیات توسط محمدرضا کلاهی از اعضای سازمان مجاهدین خلق انجام شده و وی هماکنون در خارج از ایران زندگی مخفی دارد. در این انفجار محمد بهشتی و تعداد قابل توجهی از نمایندگان مجلس به همراه وزرا و معاونان دولت کشته شدند. این اتفاق را میتوان پایان حیات سیاسی حزب جمهوری اسلامی دانست.
عکس: Aftabnews.ir
ترور رئیس جمهور و نخست وزیر
هشتم شهریور ۶۰ انفجاری در دفتر نخست وزیری رخ داد که در اثر آن محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر، رئیسجمهور نخست وزیر وقت٬ عبدالحسین دفتریان مدیرکل مالی اداری و هوشنگ وحید دستجردی، رییس شهربانی کشته شدند.
عکس: aftab.ir
رسوایی مک فارلین
ماجرای ایرانکنترا (ایران گیت) به معامله تسلیحاتی ایران با آمریکا و اسرائیل از مرداد ۶۴ تا اسفند ۶۵ باز میگردد. این معامله در ازای کمک ایران به آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان صورت گرفت. افشای این معامله و سفر یک هیات آمریکایی و اسرائیلی به سرپرستی مکفارلین به تهران در داخل ایران جنجال زیادی ایجاد کرد. گفته میشود سید مهدی هاشمی به وسیله روزنامه الشراع لبنان این ماجرا را فاش کرده بود.
عکس: hashemirafsanjani.ir
اعدام مهدی هاشمی
سید مهدی هاشمی از اعضای اولیه و موسسان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از نزدیکان آیتالله منتظری در ایران در ششم مهر ۶۶ اعدام شد. در ماجرای مک فارلین، او بود که برای اولین بار این ماجرا را در روزنامه لبنانی الشراع فاش کرد. وی مدتی بعد دستگیر شد و به اتهام قتل آیتالله شمسآبادی (که در زمان شاه به این اتهام محاکمه و پس از انقلاب از زندان آزاد شده بود) و چند نفر دیگر مجدداً محاکمه و اعدام شد.
عکس: tarikhirani.ir
اعدامهای تابستان ۶۷
در تابستان ۶٧ عده بسیاری از زندانیان سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی در ایران در ماههای مرداد و شهریور اعدام شدند. اکثر اعدامشدگان از هواداران و یا اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران و همچنین اعضای گروههای چپ بودند. تعداد قربانیان این واقعه بین ۲۵۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر نقل شده است. گفته میشود بیشتر اعدامشدگان به صورت مخفیانه و ناشناس در گورستان خاوران به خاک سپرده شدند.
عکس: Iran-emrooz.net
عزل آیتالله منتظری
آیتالله منتظری از مراجع تقلید شیعه، از سال ۶۴ تا ۶۸ قائممقام آیتالله خمینی بود. از جمله دلایل برکناری وی اعتراض به اعدامهای سال ۶۷ و شکنجه در زندانهای ایران و نیز اعدام مهدی هاشمی بود. اختلاف نظر جدی وی با روحالله خمینی و اطرافیان وی، در نهایت منجر به برکناری و منزوی کردن او شد.
عکس: Montazeri.org
پذیرش قطعنامه ۵۹۷
قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در ۲۹ تیر ۶۶، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد. این قطعنامه بلافاصله از سوی عراق پذیرفته شد، ولی بعد از گذشت یکسال و هفت روز در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد و روحالله خمینی پذیرش آن را به «نوشیدن جام زهر» تعبیر کرد. با این حال عراق به حملات خود ادامه داد تا آنکه نهایتاً جنگ در ۲۹ مرداد ۶۷ پایان یافت.
عکس: Mehr
مرگ آیتالله خمینی
علت اصلی مرگ روحالله خمینی «ایست قلبی» اعلام شد، اما گفته میشود که او در یکماهه آخر حیات به سرطان معده مبتلا شده بود و در جریان دومین شیمیدرمانی دچار سکته قلبی شد. او در ۱۳ خرداد سال ۶۸، در سن ۸۷ سالگی درگذشت. مراسم تشییع وی دارای رکورد گینس بزرگترین تشییع جنازه جهان است که بنا بر گزارشهای حکومتی ۱۰ میلیون نفر در آن شرکت کردند.
عکس: rouydadnews.org
انتخاب علی خامنهای به رهبری
پس از درگذشت روحالله خمینی ، مجلس خبرگان رهبری در ۱۴ خرداد ۶۸ و پیش از تدفین وی در جلسهای فوقالعاده علی خامنهای را به عنوان رهبر انتخاب کرد. در ابتدا قرار بود رهبری شورایی شود ولی این موضوع مورد اجماع واقع نشد. هاشمی رفسنجانی در انتخاب خامنهای نقش عمدهای داشت. منتقدان انتخاب خامنهای میگفتند که وی شرط مرجعیت مطابق با قانون اساسی برای رهبری را ندارد.