1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

انقلاب یاس در تونس، نخستین انقلاب آنلاین؟

۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

اعتراضات گسترده در تونس که منجر به انقلاب در ساختار سیاسی این کشور شده، بحث‌های گسترده‌ای را در میان تحلیلگران رسانه برانگیخته است: آیا رسانه‌های نوین و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند منشا تغییرات عظیم سیاسی باشند؟

آیا شبکه‌های اجتماعی می‌توانند کاتالیزور تغییرات سیاسی باشند؟
آیا شبکه‌های اجتماعی می‌توانند کاتالیزور تغییرات سیاسی باشند؟عکس: picture alliance / dpa

بحث بر سر قابلیت‌های تکنولوژی‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، از وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های گوناگون گرفته تا فیس‌بوک و توییتر و یوتیوب، و نقش آنها در معادلات سیاسی، پس از شکل‌گیری جنبش سبز و اعتراضات گسترده ایرانیان و بهره‌گیری خلاقانه آنها از شبکه‌های اجتماعی برای سازماندهی نیروهای سیاسی آغاز شد و بی‌تردید سال‌ها ادامه خواهد داشت.

خیزش انقلابی مردم تونس که در نیروی محرکه آن اثری از مذهب، افراط‌گرایی اسلامی یا ایدئولوژی خاصی به چشم نمی‌خورد، یک دیکتاتوری ۲۳ ساله را در چهار هفته برانداخت. انقلابی که تثبیت پیروزی‌اش معادلات سیاسی در جهان عرب را دگرگون خواهد کرد.

برخی از تحلیلگران سیاسی از «تاثیر دومینویی» آن در جهان عرب سخن می‌گویند و معتقدند این انقلاب می‌تواند نقطه آغاز موج دموکراتیزاسیون در جهان استبدادزده و مستبدپرور عرب باشد. اما آنچه صاحب‌‌نظران بر سر آن بحث می‌کنند، تاثیر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی آنلاین بر تحولات سیاسی بی‌سابقه‌ای است که در یک کشور آفریقایی رخ داده است.

برخی آن را «انقلاب توییتری» می‌خوانند، گروهی آن را «انقلاب ویکی‌لیکس» می‌دانند، بعضی آن را «انقلاب رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی» می‌پندارند و گروهی دیگر با رد همه این فرضیه‌ها، آن را «انقلابی انسانی» می‌دانند و گروه‌های دیگر را «تکنو اتوپیایی» می‌خوانند؛ یعنی کسانی که نگاه ساده‌انگارانه و ایده‌آلیستی به تکنولوژی‌های نوین دارند.

حکومت توتالیتر زین‌العابدین بن‌علی، سال‌ها در کنار سرکوب سیستماتیک مخالفان، با سانسور و فیلترینگ گسترده، ارعاب و بازداشت وبلاگ‌نویسان، سرقت اطلاعات و نفوذ به حریم خصوصی کاربران، تلاش کرد تا گردش آزاد اطلاعات در این کشور را کنترل کند. تونس در زمان حاکمیت بن‌علی، از نظر فیلترینگ و رهگیری فعالیت‌های کاربران، هم‌ارز چین و ایران ارزیابی می‌شود.

برخی از تحلیلگران معتقدند این انقلاب می‌تواند نقطه آغاز موج دموکراتیزاسیون در جهان عرب باشدعکس: AP

طنز ماجرا اینجاست که او تبدیل به نخستین سیاستمداری شد که در آستانه سقوط دولت و گریختن از کشور، «آزادی اینترنت» را به عنوان وعده‌ای سیاسی مطرح کرد تا مخالفان سیاسی سرسخت را آرام کند، اما این بار خیلی زود دیر شده بود.

گذار دیجیتال به دموکراسی؛ «ویروس آزادی» در آناتومی استبداد

تردیدی در این نیست که حیات دیکتاتورها در گرو موفقیت آنها در کنترل گردش آزاد ایده‌ها و اطلاعات است. دیکتاتورها و تمامیت‌خواهان بهتر از هر کس دیگری می‌دانند که گردش آزاد اطلاعات چه آسیب‌ها و خطراتی را متوجه‌شان خواهد کرد و سانسور ابزار مقابله‌ی آنهاست.

با ظهور اینترنت و گسترش شبکه‌های تلفن همراه، افزایش نفوذ شبکه‌های اطلاعاتی و جهان‌گیر شدن شبکه‌های اجتماعی آنلاین، بسیاری از معادلات به نفع ملت‌‌ها و به ضرر مستبدان تغییر کرده است.

تکنولوژی‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، خرده‌رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در سطح جوامع بسیاری از جنبه‌های زندگی را دگرگون کرده‌اند. در هسته جوامع آگاهی‌بخشی را تسهیل کرده و به دایره‌ی همواره بزرگ‌شونده‌ای از مردم امکان دست‌یابی به گستره‌ی بزرگ‌تری از اطلاعات و آگاهی را بخشیده‌اند.

اینترنت بزرگ ترین جهش تاریخی انسان در فراهم آوردن ابزارهای ابراز و ترویج اندیشه و بیان را رقم زده و از این طریق شهروندان را توانمندتر کرده است.

در عمق جوامع، منزوی کردن مردم را دشوارتر کرده و همه شهروندان، حتی در کشورهایی که انسان‌ها به اندازه‌‌ی لازم و کافی حقوقی ندارند که مفهوم شهروند به آنها اطلاق شود، قدرت و امکانات لازم برای ایجاد منابع پویای جای‌‌گزین قدرت را به ارمغان آورده است. تکنولوژی، شجاعت بیشتری برای حضور در عرصه‌ی عمومی به مردم کشورهای توسعه‌نیافته و در حال توسعه که عموما زخم‌خوردگان دیکتاتوری‌اند، داده است. این تاثیرات گسترده همان چیزی است که برخی از تحلیلگران آن را با «ویروس آزادی» توصیف می‌کنند که به جان استبداد در همه جای دنیا افتاده است.

بن‌علی در آستانه سقوط، آزادی اینترنت را به‌عنوان وعده‌ای سیاسی مطرح کردعکس: AP

اما آیا این تاثیرات آن‌چنان گسترده است که بتوان گفت اینترنت می‌تواند کاتالیزور تغییر، اصلاح یا حتی بانی انقلاب باشد؟ آیا شبکه‌های اجتماعی نارضایتی اجتماعی را به اعتراضات گسترده تبدیل کردند و تغییرات اجتماعی و سیاسی را به ارمغان آوردند؟ آیا تاثیر «مثلث برانداز توییتر، فیس‌بوک و یوتیوب» بزرگ‌تر از نارضایتی‌های سیاسی، اوضاع نابسامان اقتصادی یا حس فقدان امنیت اجتماعی است؟ آیا اینترنت می‌تواند آزادی و دموکراسی را هم‌چون یک ویروس کامپیوتری در همه‌جای دنیا بگستراند؟

از زمان آغاز اعتراضات در تونس، در رسانه‌های داخلی این کشور به‌خاطر سانسور گسترده و فشارها و تهدیدات دولت، هرگز به این اعتراضات بهایی داده نشد و این توییت‌های فعالان آنلاین و کاربران عادی، ویدئوهای آپلودشده در یوتیوب و دیلی‌موشن، پست‌های وبلاگی و نوشته‌های فیس‌بوکی بود که مردم این کشور را در جریان رویدادهای سیاسی قرار می‌داد. ضریب نفوذ اینترنت در تونس ۳۳ درصد و ضریب نفوذ تلفن همراه ۸۵ درصد است.

اینترنت؛ شمشیر دو دَم

مخالفان استدلال‌هایی که موید تاثیر همه‌جانبه رسانه‌های نوین‌اند، به ناکامی اعتراضات در ایران به‌رغم بهره‌گیری خلاقانه از شبکه‌های اجتماعی اشاره می‌کنند. ایوگنی موروزوف‌، از پژوهشگران برجسته دانشگاه استنفورد و نویسنده مجله فارین پالسی می‌گوید: «اینترنت همان‌قدر که برای مخالفان سیاسی مفید است و به بازیابی سازمان از دست رفته سیاسی آنها کمک می‌کند، می‌تواند ابزاری قدرتمند در دست حاکمان و دولت‌های توتالیتر باشد. همان‌طور که در ایران دیدیم چه‌طور رهگیری فعالیت‌های کاربران، بسیاری از زحمات آنلاین و آفلاین مخالفان را بر باد داد.» هراس ایوگنی موروزوف از این است که تحولات سیاسی در تونس، فرجامی هم‌چون تحولات سیاسی سال گذشته در ایران داشته باشد.

موروزوف از اولین کسانی است که از عبارت «انقلاب توییتری» برای توصیف اعتراضات سیاسی در مولداوی بهره گرفت، اما اکنون به جمع مخالفان سرسخت استفاده از چنین عباراتی پیوسته است. به اعتقاد او «به‌هم‌پیوستگی یا هم‌زمانی بهره‌گیری از رسانه‌های نوین و وقوع انقلاب، نمی‌تواند به این معنی باشد که این باعث وقوع آن شده است. «در مورد تونس باید گفت که توییت کردن و عکس گرفتن و ویدئو گذاشتن از اعتراضات در یوتیوب، آن‌‌طور که مثلا در مورد ایران دیدیم‌‌، موفق عمل نکرد و منجر به پوشش جهانی وقایع نشد، چون چهار هفته طول کشید تا اثری از این تحولات را در صفحه اول روزنامه‌های برجسته دنیا ببینیم.»

مخالفان تاثیر همه‌جانبه رسانه‌های نوین، به ناکامی اعتراضات در ایران به‌رغم بهره‌گیری خلاقانه از شبکه‌های اجتماعی اشاره می‌کنندعکس: AP

جیلین یورک، پژوهشگر مرکز برکمن در دانشگاه هارواد، از زاویه دیگری به این ماجرا می‌نگرد. او معتقد است «تلاش برای نسبت دادن چنین انقلابی به هر عاملی غیر از تلاش و از خود گذشتگی انسان‌ها، بی‌‌حرمتی به محمد بوعزیزی و همه کسانی است که جان خود را در راه چنین تحولی باخته‌اند. محمد بوعزیزی پیکرش را به‌‌خاطر فیلتر بودن یوتیوب و فیس‌بوک به آتش نکشید. این نارضایتی‌های سیاسی و اقتصادی بود که با اراده‌ی انسانی در هم آمیخت و انقلابی را در قرن بیست‌ویکم رقم زد.»

برخی از تحلیلگران رسانه هم معتقدند جهان مجازی دیگر بخشی جدایی‌ناپذیر از جهان واقعی است؛ بر آن تاثیر می‌گذارد و از آن تاثیر می‌‌گیرد. به اعتقاد این گروه، ‌«پیش کشیدن دوقطبی آنلاین و آفلاین و طرح این سوال که شبکه‌های اجتماعی آنلاین در شکل‌گیری این انقلاب نقش داشته‌اند یا نه، بی‌شباهت به این نیست که بپرسیم آیا انقلاب فرانسه کار مطبوعات چاپی بود، یا مثلا منشا انقلاب ۱۹۸۹ در لهستان تلفن بود؟»

سایبر اکتیویسم و براندازی دیکتاتورها

ایثان زاکرمن، از بنیان‌گذاران Global Voices و اندرو سالیوان، ستون‌نویس مجله آتلانتیک از نقش پررنگ شبکه‌های اجتماعی در تحولات سیاسی دفاع می‌کنند. به اعتقاد آنها «تغییر ملموس و واقعی در دنیا به ندرت رخ می‌دهد و حالا که رخ داده، مساله اساسی در ماجرای بحث‌برانگیز «انقلاب توییتری» این است که شبکه‌های اجتماعی و اکتیویسم آنلاین در سازماندهی و هماهنگی نیروهای مخالف موثر بوده‌اند یا نه؟ آشکار است که به‌رغم سانسور و فیلترینگ دولتی، موثر بوده‌اند و به همین خاطر به آن انقلاب توییتری می‌گوییم.»

ایوگنی موروزوف اما در واکنش به آنها می‌گوید: « واقعیت این است که رسانه‌ها فهمیده‌اند در بوق و کرنا کردن «انقلاب توییتری» منتج به نتیجه خاصی نخواهد شد. موروزوف هم در مقابل این سوال کلیدی را مطرح می‌کند: «اگر امروز توییتر و فیس‌بوک وجود نداشتند، این انقلاب باز هم رخ می‌داد یا نه؟ اگر پاسخ مثبت است، به سادگی می‌توان گفت که تاثیر اینترنت آن‌قدر هم چشم‌گیر نبوده و نباید در مورد آن اغراق کرد.»

قذافی: «اینترنت دارد به ما می‌خندد و کشورهایمان را ویران می‌کند»عکس: AP

کلِی شیرکی، تئوریسین رسانه و از مدافعان قدرت سیاسی شبکه‌های اجتماعی، در پاسخ به موروزوف می‌گوید: «هیچ‌کس مدعی نیست که خرده‌رسانه‌ها می‌توانند انگیزه لازم برای خیزش را در مردم ایجاد کنند؛ بحث بر سر این است که این رسانه‌های نوین به مخالفان سیاسی و ناراضیان از دولت‌ها، امکان هماهنگ‌سازی و سازمان‌دهی فعالیت‌ها و اعتراضات را می‌دهند.» به اعتقاد او «شبکه‌های نوین ارتباطی نمی‌توانند مستقیما باعث برانگیختن خشم عمومی و وقوع انقلاب شوند، اما قطعا به تحقق آن کمک می‌کنند.»

اما موروزوف می‌گوید: «نباید بیش از حد به موضوع تاثیر اینترنت بر تحولات غیرمنتظره سیاسی پرداخت. تجربه ایران نشان داده است که با حساس‌تر شدن دولت‌های خودکامه به این موضوع، اصلاح و تغییر شرایط برای کسانی که در داخل آن کشورها زندگی می‌کنند دشوارتر می‌شود.»

شبکه‌های آنلاین و رعشه بر اندام توتالیترها

گذشته از بحث‌هایی که در میان تحلیلگران و پژوهشگران در جریان است، بد نیست نگاهی هم به واکنش توتالیترها بیاندازیم. از واکنش رسمی سرهنگ معمر قذافی، رهبر لیبی، می‌توان فهمید که رویدادهای تونس، صرف‌نظر از عباراتی که برای توصیف آن به‌کار گرفته می‌شود، لرزه بر اندام دیکتاتورهای توتالیتر جهان عرب انداخته است.

او در تصاویری که با هدف «نصیحت مردم تونس» ضبط و از شبکه دولتی لیبی پخش شد، گفته است: «شما واقعا به اینترنتی که هر دیوانه‌ای، هر مست لایعقلی، هرچه می‌خواهد می‌تواند در آن بنویسد اعتماد دارید؟ چه‌طور ممکن است؟ آیا باید به همین سادگی آنچه در اینترنت می‌آید را باور کنید و قربانی شوید؟ آیا این درست است که ما قربانی فیس‌بوک و یوتیوب و کلینکس شویم؟» البته منظور جناب‌سرهنگ از «کلینکس» همان ویکی‌لیکس بود.

او می‌گوید: «اینترنت دارد به ما می‌خندد و کشورهایمان را ویران می‌کند.»

احسان نوروزی
تحریریه: یلدا کیانی