”انگيزه مخالفان قويتر از موافقان است”
۱۳۸۴ دی ۱۴, چهارشنبهانقلاب نارنجى سال ۲۰۰۴ اوكرايين براى جوانان روس نيز انگيزهاى شد جهت فعاليت براى رسيدن به فضاى سياسى بازتر در روسيه و بويژه آماده ساختن خود براى انتخابات رياست جمهورى كه در سال ۲۰۰۸ يعنى دوسال ديگر قرار است صورت بگيرد. تاكنون اين تنها گروههاى منفرد بودهاند كه دست به فعاليت سياسى میزدند، اما روند اين گونه فعاليتها رو به گسترش است. آنها میخواهند دولت ولاديمير پوتين را با تحولى صلح آميز بركنار سازند. در اين ميان طرفداران پوتين هم بيكار ننشستهاند و گروههاى جوانان خود را درست كردهاند.
هوادران پوتين مدعى هستند كه انبوهى از جوانان روسى را بدنبال خود دارند. مخالفان میگويند كه اين ولى ادعايى بيش نيست. بهرحال آنچه ميان مخالفان و موافقان پوتين مشترك است اين است كه هردو میدانند روزى میرسد كه آنها در خيابان در مقابل هم میايستند.
آلكسى كونستف پايه گزار يك تشكل طرفداران پوتين به نام ”ايدوستچيه ومسته” به معنى ”باهم برويم” است و سابق براين نام گروهش ”با پوتين برويم” بوده. روى ميز كار او يك مجسمه گچى از پوتين گذاشته كه رئيس جمهور روسيه را در لباس جودو نشان میدهد. تشكيلات ”ايدوستچيه ومسته” به كودكان بىسرپرست در پرورشگاهها كمك میكند، و يا براى جوانان امكان رفتن به تاتر يا مسافرتهاى كوتاه را مقدور میسازد. روشهاى اين تشكل و نظير آن يادآور سازمان كومسومول دوران اتحاد جماهير شوروى است. آنها میخواهند همه جا باشند و از همه بهتر باشند. آلكسى كونستف يكى از سه پايه گزار اين تشكيلات در سنت پطرزبورگ میگويد:
”كومسومول جنبههاى مثبت بسيارى داشت. جوانان در آنجا روحيه همكارى را میآموختند. در سالهاى دهه نود يعنى بعد از فروپاشى اتحاد جماهير شوروى در كشورما تحولى بوجود آمد كه باعث شد فردگرايى در ميان جوانان بسيار رشد كند. فردگرايى كه به نظر من حتى تا مرز خودخواهى پيش میرفت. مردم گويى مثل گرگها بجان هم میافتادند. اين اشتباه بود. ”
آلكسى كونستف ادامه میدهد: ” حالا ما كم كم به رفتار و منش همكارى متقابل بازمیگرديم. به رفتار و منشى سالم. به يك حس اتحاد ميهنى براى مردمى كه در روسيه زندگى میكنند. وظيفه ما اين است كه يك نسل جوان سالم چه از نظر جسمى، چه روانى و اخلاقى را تربيت كنيم.”
آلكسى كونستف كه ۲۴ سال دارد روانشناس است. تشكيلات او در شهر سنت پطرزبورگ ۳۰۰ عضو دارد و در سراسر روسيه صدهزار نفر. كونستف با تحقير از گروههاى اپوزيسيون ياد میكند:
”دو سه نفر دور هم جمع میشوند، يك سايت اينترنتى درست میكنند و اسم خود را میگذارند جنبش نوين اپوزيسيون جوانان! اينها همه گروههاى ظاهرى و دروغين هستند. من تا بحال هيچ نشانى از بوجود آمدن گروههاى جديد و واقعى مثل ”پورا” در اوكرايين و يا ”كمارا” در گرجستان نديدهام. اين گروههاى ناچيز كه خود را ميراثداران انقلاب نارنجى میدانند، تنها كوتولههايى بيش نيستند.”
اما واقعيت كدام است؟ آيا گروههاى مخالف قوى در روسيه امروز وجود دارند و يا اصلا چنين اپوزيسيونى امكان بوجود آمدن و عرض اندام در برابر حكومت فعلى روسيه را كه با هرگونه آزادى عمل مخالفان خود سرسختانه برخورد میكند دارد؟
وقتى صحبت از اپوزيسيون در روسيه میشود، قبل از هرچيز در شرايط امروز منظور گروه ”جوانان يابلوكو” است. حزب متعلق به نماينده ليبرال دوما گريگورى ياولينسكى كه شبكه نسبتا فشردهای از جوانان اپوزيسيون در روسيه را پشت سر خود گرد آورده. يكى از سرشناسترين چهرههاى اين گروه اپوزيسيون جوان ۲۲ سالهای است به نام ايليا ياشين كه در دفتر مركزى حزب ميان انبوهى از نوشتهجات و كتابها نشسته و بر بالاى ميز كارش پوستر چه گوارا را میتوان ديد. او به تازگى رشته علوم سياسى را تمام كرده و گروه جوانان “ابورنا” را بنا نهاده. “ابورنا” يك اصطلاح نظامى به معنى ”دفاع” است.
ياشين میگويد:
”نام ما دفاع است زيرا ما میخواهيم از ارزشهاى يك سيستم دمكراتيك دفاع كنيم. اين نام هم چنين نشان میدهد كه ما قصد هيچگونه اعمال خشنوتى را نداريم. ما بدنبال بركنارى قهر آميز نيستيم. ما تنها خواهان روشهاى صلح آميز براى نشان دادن نارضايتىمان هستيم. مخالفان ما از همان ابتدا به ما تهمت زدهاند كه جاسوسان سازمانهاى مخفى وابسته به غرب میباشيم و اين را دستاويزى براى سركوب ما قرار دادهاند.”
ياشين معتقد است كه انقلاب در خون روسها است. و اين را انقلاب ۱۹۱۷ عليه تزار نشان داده. او اطمينان دارد كه روسها در يك انتخابات آزاد و عادلانه حتما پوتين را بركنار خواهند كرد. ياشين میگويد:
”حزب حاكم و پوتين قدرت خود را تنها مديون دو چيز هستند. اول قيمت بسيار بالاى نفت كه توهم بوجود آمدن يك موقعيت پرثبات اقتصادى در روسيه را بوجود آورده و اين در صورت انجام نشدن يكسرى اصلاحات تنها در حد يك توهم باقى خواهد ماند، دوم وجود يك انحصار مطبوعاتى كه به حكومت امكان میدهد مردم را هرطور كه میخواهد تهييج كند، بفريبد و وعدههاى دروغين به خوردشان دهد. اگر اين دو عامل نباشند قدرت اين حكومت مثل يك خانه پوشالى درهم میريزد.”
آنچه در روسيه سازماندهى را براى گروههاى اپوزيسيون در مقايسه با گرجستان مشكل میكند اين است كه آنها بايد شبكه تشكيلاتى خود را در سرزمينى پهناور ايجاد كنند. علاوه براين اپوزيسيون روسيه بايد با امكانات و پول كمترى به فعاليت خود ادامه دهد.
يورى بوبروف يكى از فعالان گروه ”اوبورونا” معتقد است كه اين دستاندازها تاثير چندانى ندارند زيرا مخالفان پوتين انگيزهشان قويتر از انگيزه طرفداران او است. بوبروف كه تا بحال سه بار پس از آكسيونهاى خيابانى دستگير و به زندان انداخته شده میگويد:
” مهم اين است كه ما داراى فعالان حرفهای و كارآمدى هستيم. طبيعى است كه نمیشود راحت به خيابان آمد و تظاهرات كرد و پرچم در دست گرفت. اين براى خيلىها آسان نيست اما بايد بر ترس غلبه كرد و اين شدنى است.”