انگیزه و نقش جوانان در جنبش اعتراضی کنونی <br> گفتوگو با دکتر مهران براتی
۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعهآقای براتی، موتور اصلی جنبشهای اعتراضی اخیر، جوانانی هستند که در نظام جمهوری اسلامی بالیدهاند و در سی سال گذشته به گونهای مستمر تحت تاثیر تبلیغات ایدئولوژیک آن قرار داشتهاند. این واکنش اعتراضی آنان را چگونه میتوان توضیح داد؟
مهران براتی: من فکر میکنم بخش عمدهای از این حرکت اعتراضی که بوجود آمده، نتیجهی تاثیرپذیری قشر جوان ایران از فرهنگ جهانیست. از فرهنگی جهانی به معنی پذیرش حداقلهای حقوق مدنی، حقوق بشر و حقوق فرهنگی. هیچ زمانی در تاریخ صدسالهی ما، لااقل ما مثل این پانزده سال گذشته، از طریق اینترنت و این وسایل ارتباطی تلویزیونی و ماهوارهای اینجوری دسترسی به افکار جهانی و فرهنگ جهانی نداشتیم و از آنجا که محیط داخلی بسته است، اکثر جوانهای ما رو به اطلاعاتی آوردند که از جهان بیرون گرفتهاند. ضمن اطلاعات گرفتن و اطلاعات پیدا کردن، انتقال فرهنگها هم پیدا شده و این انتقال فرهنگی به شکل مثبتی از طرف جوانان ما جذب شده است. یعنی این شکلی نبوده که حتما بخواهند نوع زندگیشان را صد در صد مثل زندگی غربیها بکنند، بلکه این فرهنگپذیری در زمینهی حقوق شهروندی، حقوق روزمرهی شهروندی انجام گرفته و نگاه مثبتی به آن حداقلهای فرهنگ و تمدن امروز جهانی پیدا شده است. و من فکر میکنم این دلیل اصلی باشد.
برخی از تحلیلگران معتقدند که معترضان عمدتا جوانان لایههای میانی یا مرفه شهری هستند و به همین دلیل جنبش آنان پیگیری لازم را ندارد. آیا به باور شما، میتوان صرفا با عوامل اقتصادی و سیاسی این پدیده را توضیح داد، یا عوامل روحی و فرهنگی هم در واکنشهای اعتراضی جوانان نقش تعیین کنندهای دارد؟
آنچه مربوط به ایران میشود یک تجربه است و تجربه هم همیشه نشان میدهد که واقعا لایههای میانی نسبتا مرفه، به طور متوسط مرفه، همیشه حرکات اعتراضی اجتماعی را شروع کردند. حالا این حرکات معمولا با هزار نفر، دو هزار نفر یا پنج هزار نفر شروع میشود و در شرایط مستعد گسترش پیدا میکند و ممکن است ابعاد میلیونی هم پیدا بکند. الان در این حرکت هم این طور است و آنها به طور عمده اقشار متوسط شهری هستند. لااقل از طریق پوشیدن لباس، ازآرایش بانوان، از نوع لباس جوانان دیده میشود که به هر صورت اینها به اقشار پایینی جامعه تعلق ندارند. ولی این دلیل بر این نیست که حضور اینها در این حرکتها حتما دلیل اقتصادی دارد. معمولا افرادی که باید نگران کرایه خانهشان باشند، نگران شهریهی بچهشان باشند، دو نفر سه نفر از افراد خانواده مجبورند هر روز کار بکنند که زندگی روزمرهشان را تأمین بکنند. این افراد هم امکان و وقت و توانایی کمتری برای شرکت در این حرکات اعتراضی دارند. هرچند این طور هم نیست که کاملا این افراد حضور نداشته باشند. ولی اکثریت با کسانی است که وقت لازم را هم برای مراجعه به بیرون از دنیای ایرانیشان دارند و هم حداقل امکان رفاهی را دارند و هم از آموزش لازم تحصیلاتی و اجتماعی برخوردارند. این مسئله را نمیشود حتما با پایگاه اجتماعی و اقتصادی اینها یکی دانست. ما آن تعاریفی را که در گذشته داشتیم از این که چه کسی به کدام قشر اجتماعی تعلق دارد، الان صادق نیست. الان بیشتر از لایههای اجتماعی صحبت میکنند. لایههای اجتماعی هم بیشتر فرهنگی تعریف میشوند تا اقتصادی.
شما اساسا آیندهی این جنبش اعتراضی را چگونه میبینید؟ این حرکت برای دستیابی به موفقیت بیشتر باید چه راه و روشی در پیش بگیرد و کدام لایههای اجتماعی را مخاطب قرار دهد؟
ببینید، خوبی این حرکتی که بوجود آمده این است که واقعا برای دستیابی به حداقلهای حقوق شهروندی جنگ میکند. ما در طول مبارزات این دو هفتهی گذشته، کمتر با شعارهای خاص سرنگونی نظام سیاسی مواجه بودیم. شعارها این بوده: «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر دیکتاتوری» یا «رای ما را پس بدهید» و یا این که شعارهایی مربوط بوده به نقش افراد در زمینههای نظامی و غیره. ما شعار سرنگونی نظام نمیدیدیم. این یک واقعبینی را در این حرکت نشان میدهد. واقعبینی هم به این دلیل که مردم حس کردهاند و فهمیدهاند که برای دستیابی به تغییر نظام، پایه و ریشهی دستیابی، حقوق شهروندی است، ازحقوق روزمرهی زندگی گرفته تا حقوق سیاسی که همهی اینها در مجموع همهی آن چیزهایی هستند که در کنوانسیونهای حقوق مدنی و سیاسی مصوب سازمان ملل آمده و جمهوری اسلامی حتا آنها را امضاء کرده است. جمهوری اسلامی حتا پروتکل الحاقی را امضاء کرده که حق میدهد به شهروندانش که اگر حقوقشان نقض شد، به شورای حقوق بشر شکایت ببرند، چنانچه مراجع داخلی پاسخگوی این شکایات نشوند. من فکر میکنم چون زمینه، حقوق شهروندی انتخاب شده است، شانس ادامهی این حرکات اعتراضی زیاد است. من فکر نمیکنم الان احزاب سیاسی جدیدی بتوانند در ایران شکل بگیرند. به هرصورت در سالهای گذشته هم سرکوب جریانات سیاسی احزاب انجام گرفته، ولی رویآوردن به نهادهای مدنی، به کوششهایی که در قالبهای حرکات مدنی، حالا از حقوق صنفی گرفته تا حقوق مربوط به زندگی روزانه، طلاق و ازدواج و تحصیل و حق رای و غیره، تمام اینها نشان میدهد که اشکال جدیدی از سازمانیابی اجتماعی و بیان نارضایتی اجتماعی پیدا شده که آن اشکال سنتی گذشته را ندارد. به همین دلیل هم شانس تداوم و موفقیتاش بیشتر از حرکاتیست که احزاب سیاسی میتوانستند انجام بدهند. ولی این حرکات میتواند شانسی هم برای احزاب سیاسی بوجود بیاورد. یک اتفاق بسیار مهم که در تاریخ ما الان روی داده است، این است که برای اولینبار نیروهای اسلامی اصلاحطلب وارد ائتلاف با نیروهای سکولار خارج از خودشان شدهاند که پایه و اساس حرکتشان حقوق مدنی است. و این ائتلاف امکان شکاف را درون نظام روز به روز بیشتر خواهد کرد و امکان بازگشت اصلاحطلبانی که وارد این ائتلاف با افراد غیرخودی شدهاند، امکان بازگشت اینها را به نظام بسیار محدود و حتا غیرممکن میکند. به همین دلیل یارگیریهای جدید، اشکال جدید سیاسی، ائتلافهای جدید سیاسی شکل خواهند گرفت که الان قابل پیشبینی نیستند. ولی من حدس میزنم شانس موفقیت اینها بسیار بیشتر از گذشته باشد.
مصاحبهگر: بهرام محیی
تحریریه: فرید وحیدی