اهداف سیاست خارجی آلمان، از زبان وزیر خارجه
۱۳۹۳ اردیبهشت ۳۰, سهشنبه دویچه وله: روز یکشنبه [۲۵ مه/ ۴ اردیبهشت] در اوکراین انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود آقای وزیر. آیا نسبت به این رخداد خوشبین هستید؟
فرانک والتر اشتاینمایر: ما و بسیاری از کشورها و نهادهای بینالمللی تلاش کردیم که امکان برگزاری این انتخابات اصلا فراهم شود. امیدوارم همه واجدان شرایط رأیدادن در اوکراین – همچنین شهروندان شرق این کشور – بتوانند پای صندوقها بروند. علاوه بر این امیدوارم در هفته جاری نشستی در دونتسک برگزار و طی آن بار دیگر بر این موضوع تأکید شود که مشروعیت تنها از صندوق رأی برمیآید. و در نهایت رئیس جمهوری انتخاب شود که در شرق هم به رسمیت شناخته شود.
آیا این انتخاب میتواند نقطه عطفی در بحران اوکراین باشد؟
به هر حال ما در موقعیت بسیار دشواری قرار داریم. دولت موقت در کیف برآمده از پارلمانی است که مشروعیت آن را شرق اوکراین به رسمیت نمیشناسد. ما به منتقدان میگوییم: اگر شما انتقاد دارید، پس باید بیش از همه از برگزاری انتخابات استقبال کنید تا رئیس جمهور جدید روی کار آید و روند مشروعیتبخشی آغاز شود؛ این روند هم در ادامه به اصلاح قانون اساسی تسری یابد و – امیدواریم – در طول سال جاری انتخابات پارلمانی انجام شود.
آیا خط قرمزی را در نظر دارید که عبور از آن تحریمهای بیشتری را برای طرف مقابل در پی داشته باشد؟
این حدود را روند جاری امور مشخص میکند. تمرکز من بر این است که انتخابات روز یکشنبه برگزار شود و تا حد ممکن واجدین شرایط بیشتری در آن شرکت کنند. البته با برگزاری انتخابات همه مشکلات حل نمیشوند. در ادامه موانع متعددی – بیش از همه موانع سیاسی – پیش روی ماست. من به این مشکلات اشاره کردهام؛ مثلا در تنظیم قانون اساسی جدید، در مورد اینکه در آینده قدرت در اوکراین تا چه اندازه غیرمتمرکز باشد یا اینکه قدرت به چه نسبتی بین رئیس جمهور و دولت تقسیم شود.
مشکل بزرگ دیگر چگونگی ایجاد ثبات در اقتصاد اوکراین است و یکی از مهمترین اولویتها، مبارزه با فساد. شاید مهمترین اقدام برای ریشهکردن فساد در اوکراین، پایهگذاری نهادهای مبارزه با فساد مستقل از دولت و مهمتر از آن مستقل از افراد است.
افزون بر این کمکهای مالی هم باید برسند و به بهبود وضعیت سیاسی کمک کنند. اینها همه موانع بزرگی برای اوکراین و جامعه جهانی هستند؛ دستکم برای همه کسانی که به ثبات دوباره اوکراین علاقه دارند.
شما به گفته خود در هفتههای اخیر تماموقت با بحران اوکراین درگیر بودهاید. تصاویر منتشرشده از شما نشان میدهند که دایم در حال رایزنی با جناحهای مختلف هستید. همزمان فشارهای برآمده از منطق رویارویی بیشتر میشوند؛ فشارهایی که میگویند: باید بودجههای نظامی را بیشتر کرد و به فکر ایحاد تعادل قوا بود. برخورد شما با این موضوع چگونه است؟
من مخالفتی با برآورد امکانات موجود ندارم. اما یکی از خطاهای دیپلماتیک این است که این امکانات را بیش از حد مؤثر بدانیم. به اعتقاد من اگر از پس حل بحران اوکراین بربیاییم، دیگر کسی نمیتواند به دهه ۱۹۸۰ برگردد و بگوید: با تکیه بر تجربه اوکراین، با وجود مشکلات بودجهای، بخش نظامی را تقویت میکنیم.
میتوان به سال ۲۰۰۹ برگشت؟ دقیقا به پیش از بحران؟
نه، امکان بازگشت به منسبات پیشین فراهم نیست. این همان نکتهای است که میخواهم بگویم. نه به سال ۲۰۰۹ و نه به دهه ۱۹۸۰. جهان دیگر صحنه رویارویی بلوکها نیست. من معتقدم حتی کسانی که به دنبال جنگ سرد هستند، خواهند دید که ابزار آن دیگر کارایی ندارند. ما باید واکنش بهتری نشان دهیم، حتی اگر بحران کنونی اوکراین را حل کنیم و مجبور باشیم ساختار امنیتی در اروپا را بازتعریف کنیم. اینها به اعتقاد من پاسخهای مهمتری هستند از پاسخهایی که اکنون به پرسشها داده میشوند.
یعنی اروپا پس از حل بحران اوکراین نسبت به امروز تغییر خواهد کرد؟
اینکه آیا مناسبات کاملا دگرگون میشود، نمیدانم. اما به هر روی شاید مجبور باشیم با ابزار جدید ادامه تجربه دهههای اخیر نسلهای جدید را تضمین کنیم و اینکه صلح امری بدیهی است، را بهعنوان امری بدیهی حفظ کنیم.
آیا سیاست خارجی آلمان هر چه در چنته داشته رو کرده است؟
نمیدانم. طبیعتا در جعبه ابزار دیپلماتیک ابزاری وجود دارد که من در حال حاضر هیچ علاقهای به استفاده از آنها ندارم. به اعتقاد من استفاده از ابزار نظامی برای حل بحران کنونی اوکراین نه تنها اشتباه، بلکه غیرمسئولانه است. این یکی از ابزار موجود در صندوقچه دیپلماسی است که من در حال حاضر علاقهای به استفاده از آن ندارم.
بگذارید بحث را عمومیتر دنبال کنیم. هدف سیاست خارجی آلمان چیست؟
هدف سیاست خارجی آلمان این است که ما بخشی از مسئولیت را بر عهده بگیریم که میتوانیم از عهده انجام آن برآییم. با نگاهی به بحث شرایط کنونی، در گفتوگو با نهتنها مهمانان خارجی ما بلکه با تکیه به تجربیات بینالمللی ما واقعیت این است که انتظار از آلمان روز به روز بیشتر میشود. یکی از دلایل این است که ما از نظر اقتصادی در مقایسه با بسیاری او دیگر کشورها قویتر هستیم. دلیل دیگر این است که ما از پس حل بحرانها در کشور خود برآمدهایم و این دیده میشود. دلیل دیگر این است که آلمان طرفدار تعادل در سیاست خارجی است؛ سیاستی که به تحریکهای شدید تمایل ندارد، بلکه بیشتر تلاش میکند بحرانها را باز تجزیه و تحلیل کند و به دنبال راه حل باشد، تا اینکه جناحبندی کند و در بن بست گرفتار شود.
بنابراین از ما انتظار میرود که بیشتر وارد صحنه شویم. این در حالی است که اگر از آلمانیها پرسیده شود، دو سوم آنان میگویند: خود را بیشتر کنار بکشیم.
بله، ما این را آزمودیم. ما از کارشناسان بینالمللی پرسیدیم از آلمان و سیاست خارجی آلمان چه انتظاری دارید؟ حقیقتا انتظارهای متعددی مطرح میشوند از جمله اینکه: آلمان باید در اروپا نقش هدایتگری پررنگتری به خود بگیرد؛ صدای خود را بلندتر کند یا در بحرانهای کنونی بینالمللی جدیتر وارد شود. نتایج این نظرسنجی تفاوت روشنی با نظرسنجی دیگری دارد که ما ترتیب دادیم: افکار عمومی آلمان از سیاست خارجی آلمان چه انتظاری دارد؟ حدود ۴۰ درصد میگویند، بله نقشآفرینی پررنگتر ممکن است، شاید هم ضروری باشد. اما اکثریت ۶۰ درصدی میگوید: ترجیحا نه و اگر امکان دارد: کنار بکشید.
چطور با این مسئله برخورد میشود؟ ایا باید سیاست خارجیای بر خلاف خواست داخل در پیش گرفت؟
به هیچ عنوان. اما اینجا کار آموزشی لازم است که باید به آن پرداخت. وظیفهای غیر از آنچه سیاست در عرصههای دیگر انجام میدهد، لازم نیست: تلاش برای اقنای افکار عمومی. از یک سو این انتظاری است که از ما میرود و امری است که احتمالا از پس آن برمیآییم. در سوی دیگر کسانی قرار دارند که میگویند ترجیحا مداخله نکنیم، ارتباطی به ما ندارد.
باید تلاش کرد این عده را قانع کرد که ما در مقایسه با دیگر کشورها روابط گستردهتری با دنیا داریم، نه تنها روابط اقتصادی، بلکه همچنین از طریق افرادی که به صورت موقت برای مثلا تحصیل در آلمان هستند. ما کشوری هستیم که در اروپا به احتمال گستردهترین ارتباط را با دنیا دارد؛ در سطح جهان هم یکی او کشورهایی که دارای گستردهترین شبکه ارتباطی با دیگران است.
تصوری وجود دارد که میگوید ما در یک جزیره زندگی میکنیم و با دیگران کاری نداریم. این تصور بخش خیلی کوچکی از واقعیت است. اینجا سیاست وظیفه دارد روشنگری کند و ما باید به آن بپردازیم.
آیا میتوان گفت ما همه این امور را در هماهنگی با اروپا به پیش میبریم؟
این تلاش ماست. اگر در خاطر داشته باشید، وقتی من و همکارانم فابیوس [وزیر خارجه فرانسه] و سیکورسکی [وزیر خارجه لهستان] در کییف بودیم و تلاش میکردیم راهحلی برای ناآرامیهای میدان در این شهر بیابیم، این اقدامی در راستای منافع اروپا بود. ما در راه شورای اروپا بودیم و قصدمان این بود که از نزدیک تصویری به روز در این مورد با خود بریم، اما نمیدانستیم که حضورمان در کییف در نهایت به اقامتی طولانیتر با مذاکراتی جدی ختم میشود.
ما تلاش میکنیم هر آنچه میتوانیم با همراهی اروپا به پیش ببریم، با راهحلهای اروپایی و اینکه نه علیه اروپا که به سود اروپا بازی کنیم؛ و معتقدم این رویه دارای منفعت است.
شما اعلام کردید که قصد دارید سیاست خارجی آلمان را بررسی کنید؛ آنهم با طرح این پرسش که چه چیزی در سیاست خارجی آلمان نادرست است؟ حاصل این پررسی چیست؟
اگر الان میتوانستم به این پرسش پاسخ دهم که روند بازبینی سیاست خارجی– "Review-Prozess" آنگونه که ما این فرایند را مینامیم – فرایند بیهودهای بود. ما طبیعتا پاسخهایی گرفتهایم و آنچه من میبینم بار سنگینی برای آلمان و سیاست خارجی آلمان است. از یاد نبریم که اگر بخواهیم نقش راهبردی خود در اروپا را پررنگتر کنیم یا در جهان نقش تعیینکنندهتری بر عهده بگیریم یا اگر بخواهیم به مسائل بیشتری وارد شویم یا حضور نظامی در بحرانها داشته باشیم؛ آلمان مسلما از پس همه این امور برنمیآید.
اما ما خودمان هم باید در مورد ابعاد مسئولیتهای خود اطمینان حاصل کنیم. و من به دنبال این هستم که در بحثی باز در معرض افکار عمومی جایگاه سیاست خارجی آلمان مشخص شود. منتظریم ببینیم نتیجه چه میشود.