ايرانيان كلن در همراهی با اعطای جايزه نوبل صلح به نرگس محمدی
۱۴۰۲ آذر ۲۰, دوشنبهنخستين برنامه كه از سوی چندين انجمن حقوق بشری ساكن كلن مانند انجمن پزشكان "پارسیمِد" (ParsiMed)، كميته حمايت از حقوق بشر در ايران و انجمن "زن زندگی آزادی" شعبه كلن در تالار اجتماعات محله "سولشتوك" اين شهر برگزار شد، با خوشامدگويی دكتر سهيلا ستاری و دكتر ملاحت دانشوران آغاز شد. سخنرانان از جنبش "زن زندگی آزادی" ياد كردند كه به اعطای جايزه صلح به يك زن ايرانی انجاميده است.
پس از خوشامدگويی و پخش سرود "ای ايران"، اصغر سليمی، پژوهشگر و تلاشگر حقوق بشر از پيوند نبردهای مردم به ويژه زنان ايرانی عليه خودكامگی با اعطای جايزه صلح به نرگس محمدی گفت: «حقوق بشر برای ما يعنی نبرد عليه حكم اعدام، نبرد كارگران برای زندگی بهتر و نبرد برای آيندهای كه در آن حقوق بنيادين انسانی، قانون حكمفرما بر جامعه ما ايرانيان باشد».
دكتر سهيلا ستاری نیز از تاريخچه اعلاميه حقوق بشر سخن گفت: «نخست حقوق فردی مطرح شد، سپس حقوق اجتماعی و پس از آن حقوق همبستگی به ثبت رسيدند».
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
ارژنگ برهان آزاد، تلاشگر پرسابقه و پركار حقوق بشری ساكن كلن هم در سخنان خود از اعطای جايزه نوبل صلح به يك زن ايرانی گفت كه نقش برجستهای در خيزش "زن زندگی آزادی" داشته است.
برهان آزاد از تلاشهای نرگس محمدی برای لغو حكم اعدام در ايران گفت و جايزههای جهانی كه او به خاطر تلاشهايش در دفاع از زندانيان سياسی گرفته است: «در كشوری كه حكومتش در اعدام انسانها مقام اول را دارد، جايزه صلح نوبل مشتی بر دهان اين حكومت و انگيزه بزرگی برای سرسختی مردم در برابر نظام خودكامه حاكم بر ايران است».
در ادامه اين برنامه چند فيلم كوتاه در رابطه با مبارزات "زن زندگی آزادی" نمايش داده شد و ويدئويی پخش شد كه در آن نرگس محمدی ترانهای میخواند: "«من از آتشفشان فكر مرگانديش میترسم».
هنرمند جوان سيروس پارسا با تار از جمله ترانه "از خون جوانان وطن" را اجرا كرد.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
پايانبخش اين برنامه نمايش فيلم "شكنجه سفيد"، به كارگردانی گلاره كاكاوند و وحيد زارع بود كه از روی كتاب نرگس محمدی با همين عنوان تهيه شده است.
"شكنجه سفيد" روايت سه زن و ۱۳ مرد زندانی است كه مدت درازی را در سلولهای انفرادی به سر بردهاند. اثر هيچ شكنجهای در تن اين زندانيان ديده نمیشود اما روانشان موضوع ناگفته و گفته اين فيلم است.
در اين فيلم علی عمويی، زندانی سالخورده پيشين از قديم ياد میكند و غنچه قوامی، تلاشگر كنونی حقوق زنان از وضعيت امروز سلولها سخن میگويد.
فعال دانشجويی ضيا نبوی نیز از تجربيات زيسته خود در سلولها میگويد: «سلول انفرادی به گوش دادن به يك نوار كاست خالی میماند كه پس از مدتی با تصوير يكنواخت ديوار سيمانی میآمیزد».
در برنامه دوم كه از سوی انجمن فرهنگی ديوان و مركز پژوهشی مِلانشتون Melanchton Akademie در محل اين مركز برگزار شد، نخست سرپرست مركز، خانم دوروته شاپِر به عنوان خوشامدگویی گفت: «امشب شادانيم كه تهران، اوسلو و كلن را به هم پيوند میدهیم، خوشحاليم كه صدای نرگس محمدی را تقويت میکنیم و خرسنديم كه ايرانيان و آلمانیهای بسياری در اين برنامه شركت كردهاند».
خانم كارولين شرايبِر، هنرپيشه مطرح در ادامه از كتاب نرگس محمدی "زن زندگی آزادی" گفت كه به تازگی توسط انتشاراتی برجسته "رُوُلت" در هامبورگ به زبان آلمانی درآمده و با استقبال بسيار رو به رو شده است: «نگارنده با چنان صميميتی به بازگويی خاطرات زندانيان سياسی میپردازد كه خواننده نه تنها با اين ۱۳ گرفتار، همذاتپنداری دارد، بلكه خود را در آن سلولهای تاريك میبيند».
سپس بخشهايی از كتاب توسط خوانندگان گوناگون به آلمانی و فارسی خوانده شد: «كتابهامان را بردند و هرچه نشان بهاييت داشت را توقيف كردند. ... بايد برای هر پرسشی آماده باشی. سلول انفرادی يعنی تنهايی، حواسپرتی، بيخوابی، بیاشتهايی. در كمتر از چند ماه ۲۰ كيلو وزن كم كردم».
پايانبخش اين قسمت، اجرای چند ترانه توسط خواننده جوان ركسانا صمدی بود.
پس از يك تنفس كوتاه، گروه "گلها" به سرپرستی لاله جوشنی چند آهنگ شاد مانند "رِنگ قهر و آشتی" اثر درويشخان را اجرا كرد.
لباس خانم رومنا دانس آو لاو، رقصنده گروه پرچم ايران بود. او درباره هنرش به دويچه وله گفت: «تلاشم اين است كه عشق و اتحاد را با حركتهای موزون بيان كنم».
سپس باز چند قطعه از كتاب نرگس محمدی خوانده شد. سيما كيانی تنها به علت باور بهايی خود بازداشت شد. او نخستين بار در سال ۱۹۹۵ دستگير و يك سال پس از آن آزاد شد. میگفت: «دو روز تنها بودم. بازجويیها شروع شد. ۱۰ روز بازجويی داشتم. بازجويیها محترمانه بود ولی با تهديد. اعضای خانواده بارها به اوين مراجعه كرده بودند ولی به آنها گفته بودند، فردی با اين مشخصات اينجا نيست. میگفتند: بازجويی نيست، گفتگو میكنيم».
خانم رويا شاپِر در ادامه قطعه آرامبخشی با ويلونسل نواخت و در پايان يلدا احمدپور سروده "پريا"، اثر احمد شاملو را اجرا كرد.
در حالی كه برنامه نخست بيشتر به زبان فارسی و برای ايرانيان ساكن كلن تنظيم شده بود، برنامه دوم بيشتر به آلمانی و برای ايرانیتباران و آلمانیها تدارك ديده شده بود.
مدتزمان برنامه نخست میتوانست كوتاهتر باشد در صورتی كه سخنان كوتاه، رقص و موسيقی متنوع برنامه دوم را پربارتر جلوه میداد. با اين حال در برنامه نخست هم مطالب روشنگرانه و نمايش فيلم، علاقهمندان را تا پايان در سالن نگه داشت.