ايران و غرب: از بحران تا جنگ؟
۱۳۸۴ اسفند ۱۷, چهارشنبهدر آغاز، مجری ميزگرد خاطر نشان ساخت که منازعهی ديپلماتيک بر سر برنامهی هستهای ايران، در حال تبديل شدن به يک بحران جدی بينالمللی است. تلاشهای کشورهای سهگانهی اروپا برای قانع کردن ايران جهت اعلام انصراف از غنیسازی اورانيوم و نيز مذاکرات با روسيه تا کنون نتيجهای دربرنداشته است. در غرب ترديدهای جدی در اين زمينه وجود دارد که ايران واقعاً به دنبال استفادهی صلحآميز از انرژی هستهای است. از طرف ديگر، محافل فکری محافظهکاران جديد در آمريکا از زمانی که جرج بوش رييس جمهوری اين کشور، ايران را جزو «محور شرارت» قلمداد کرده است، اهداف خود را برای «تغيير رژيم» در ايران پنهان نمیکنند. پرسشهايی که اينک در برابر ماست عبارتند از اينکه: مذاکرات کشورهای اروپا با ايران را چگونه بايد ارزيابی کرد؟ نقش آمريکا در روند مذاکرات چگونه بوده است؟ سياست ايران تا چه اندازه ديدپذير و قابل محاسبه است؟ کدام راههای ديپلماتيک باقی مانده است؟ موضع روسيه و چين در شورای امنيت چگونه خواهد بود؟ بحران برنامهی اتمی ايران چه تأثيری بر کشورهای همسايه در منطقه خواهد گذاشت و سرانجام اينکه آيا جنگ تازهای در راه است؟
«تسوماخ» روزنامهنگار آلمانی در سخنان خود از جمله خاطر نشان ساخت که موضع ايران طی سالهای گذشته در قبال برنامهی هستهای خود شفاف نبوده است و با لجاجت بر غنیسازی اورانيوم پافشاری میکند. همين عدم انعطاف به تغيير موضع روسيه و چين انجاميد و افزون بر آن شورای حکام نيز در اوائل ماه فوريه از ايران خواست تا به تعهدات خود عمل کند. در گزارش البرادعی مدير کل آژانس بينالمللی انرژی هستهای ذکر شده است که ايران حتا به تعهدات گذشته نيز عمل نکرده است. منظور از تعهدات گذشته اينست که برنامهی هستهای ايران از آغاز تا کنون عمدتا" پنهانی و در تأسيسات زيرزمينی دنبال شده است، يعنی چيزی که با ميثاق بين المللی منع اتم مغاير است. با چرخشی که اخيرا" در سياست روسيه پيش آمده، يعنی پيشنهاد «تعليق» غنیسازی به ايران به جای چشمپوشی دائمی از آن، میتوان گفت که ما در مقابل وضعيت تازهای قرار گرفتهايم. البته آمريکا با موضع روسيه شديدا" مخالفت کرده و روسيه نيز ظاهرا" از اين موضع عقب نشسته است. در هر حال وضعيت دشواری است.
«تسوماخ» افزود که متأسفانه کشورهای سهگانهی اروپا در جريان مذاکرات خود با ايران، با حرکت از خواستهای حداکثری، عملا" به سياست بحرانآفرين واشينگتن تمکين نمودند و مذاکرات را به بنبست راندند. کارشناسان امور از آغاز هشدار داده بودند که ايران هرگز اين خواستهای حداکثری را نخواهد پذيرفت. بنابراين بايد در سياست اروپا تجديدنظر شود و بويژه دولت آلمان بايد از پيشنهاد تازهی روسيه در مقابل واشينگتن پشتيبانی کند تا راهی برای برون رفت از بنبست گشوده شود. غرب در پنجاه سال گذشته سياست مشترکی را در قبال کشورهای اين منطقه داشته است. ما به اين کشورها مانند پمپبنزين ارزانی نگاه کردهايم. از حکومتهای ديکتاتوری در آنجا و در خدمت منافع خود دفاع کردهايم. حال اگر قرار است در سياستهای خود تجديد نظر کنيم، بايد اين کار را مشترکا" انجام دهيم. اظهارات ضداسراييلی احمدینژاد را نبايد جدی گرفت. اين اظهارات مصرف داخلی دارند و قرار است اذهان عمومی را از وعدههايی که او در جريان انتخابات داده بود و نتوانست برآورد، منحرف سازند. البته تجهيز ايران به بمب اتمی برای کل منطقه پيامدهای شومی خواهد داشت. نه به اين دليل که ايران خواهد توانست اين بمب را عليه کشوری ديگر به کار ببرد، بلکه به اين دليل که بمب اتمی در دست رژيم تهران، دور تازهای از مسابقهی تسليحاتی را به کل کشورهای منطقه تحميل خواهد کرد. پس از آن هيچ تضمينی وجود نخواهد داشت که ترکيه، عربستان سعودی و حتا عراق در پی دستيابی به بمب اتمی برنيايند.
پروفسور بخش در سخنان خود از جمله يادآور شد که موضع آمريکا در رابطه با مذاکرات بر سر برنامهی هستهای ايران در يکسال گذشته تغييراتی نشان میدهد. در جريان مذاکرات با ايران، ابتکار عمل در دست کشورهای اروپا بوده است و واشينکتن تا کنون از مذاکرات مستقيم با تهران سر باز زده است. موضع آمريکا در آغاز نفی کامل مذاکرات بود اما در عمل به تأييد مواضع اروپا رسيد. البته هدف آمريکا ايجاد يک توافق بينالمللی عليه ايران و در گام بعدی سوق دادن مسأله به شورای امنيت سازمان ملل است. هدف غايی، منزوی کردن ايران است، اما معلوم نيست روسيه و چين در شورای امنيت چه موضعی اتخاذ خواهند کرد. اين دو کشور با ايران مناسبات اقتصادی گستردهای دارند. چين به شدت نيازمند نفت و گاز ايران است. موضع روسيه نيز وقتی قابل فهمتر میشود که در نظر آوريم ايران تنها کشور در منطقه و در همسايگی روسيه است که آمريکا در آن پايگاه نظامی ندارد. بنابراين بیثبات کردن ايران نمیتواند در راستای منافع ملی روسيه باشد. اخيرا" در سياست آمريکا نسبت به ايران تحرکات تازهای ديده میشود. يک نمونهی آن اختصاص دادن بودجهای ۷۵ ميليون دلاری برای فعاليتهای تبليغاتی جهت اشاعهی دمکراسی در ايران و نيز پشتيبانی از اپوزيسيون است. به نظر من هنوز راهحلهايی برای غلبه بر بحران وجود دارد. تحريمهای اقتصادی عليه ايران نتيجهای نخواهند داشت. ايران در مقابل اقدامات تحريمی و تنبيهی میتواند پايداری نشان دهد. با اين حال ممنوعيت ورود تکنولوژی پالايش نفت به ايران، با توجه به نياز ايران برای مدرنسازی تأسيسات و پالايشگاههای نفتی خود، میتواند ضربهای کاری بر رژيم ايران وارد کند. ايران بارها اعلام نموده که از نفت به عنوان سلاح استفاده نخواهد کرد، اما بعيد نيست که اين کشور در مقابله با تحريمهای اقتصادی، دست به تحريکاتی در عراق بزند.
بهمن نيرومند در سخنان خود از جمله گفت که امروزه اپوزيسيون دمکرات ايران بر سر دو راهی قرار گرفته است. ما از طرفی خواهان برکناری هر چه زودتر رژيم جمهوری اسلامی هستيم، ولی از طرف ديگر به منافع ملی ايران فکر می کنيم که ربطی به اين رژيم ندارد و بعد از اين رژيم نيز دوام خواهد يافت. در سالهای گذشته، آمريکا در قبال ايران سياست ثابتی داشته و هدف اصلیاش سرنگونی رژيم مذهبی در ايران بوده است. آمريکا مطلقا" در پی دستيابی به تفاهم بر سر برنامهی هستهای ايران نيست و از مذاکرات کشورهای اروپا با تهران نيز تا زمانی پشتيبانی میکند که مطمئن باشد اين مذاکرات نتيجهای دربر نخواهند داشت و کار به شورای امنيت خواهد کشيد. پيشنهاد اخير روسيه و تأييد تلويحی آن توسط لاريجانی از يکطرف و مخالفت شديد آمريکا با آن از طرف ديگر، مؤيد همين واقعيت است. بايد پرسيد چرا آمريکا حاضر نيست با ايران نيز مانند کرهی شمالی مستقيما" مذاکره کند؟ ايران نه تنها در محاصرهی همسايگانی است که همگی به پايگاههای نظامی آمريکا تبديل شدهاند، بلکه همچنين در محاصرهی کشورهايی مانند روسيه و پاکستان و هند و اسراييل است که همگی صاحب جنگافزار هستهای هستند. اگر قرار است با برنامهی اتمی ايران مخالفت شود، بهتر است کل منطقه عاری از سلاحهای هستهای باشد. نبايد فراموش کرد که در ايران جنگ قدرت در جريان است. ما فقط با نيروهای راديکال و محافظهکار روبرو نيستيم، بلکه نيروهای ديگری هم وجود دارند که از وزن و اعتبار و قدرت اقتصادی برخوردارند و در مقابل محافظهکاران قرار دارند.
بهمن نيرومند افزود که فرجام بررسی پروندهی اتمی ايران در شورای امنيت با توجه به تعلل روسيه و چين روشن نيست. البته ايجاد مانع در مقابل فروش نفت به ايران آسيبهای بزرگ اقتصادی وارد خواهد کرد، ولی تحريم اقتصادی ايران، متقابلا" به اقتصاد کشورهای اروپايی نيز بسيار بيشتر از آمريکا آسيب وارد خواهد کرد. در ضمن نبايد فراموش کرد که رژيم ايران در سوء استفاده از وضعيتهای بحرانی ماهر است و از تحريم به بهترين صورتی بهرهبرداری خواهد کرد. افزون بر آن، ايران میتواند باعث تنشها و تحريکاتی در افغانستان و عراق شود. هزاران حزبالهی در ايران برای انجام عمليات انتحاری اعلام آمادگی کردهاند و اين خطر را نبايد دستکم گرفت. حل ديپلماتيک بحران اتمی ايران و دادن برخی امتيازات کوچک به ايران از طرف غرب، عاقلانهترين راه است و به انزوای محافل راديکال حول احمدینژاد منجر میگردد. نيروهای مترقی در آلمان بايد به دولت اين کشور فشار بياورند تا سياست ملايمتری را در قبال برنامهی هستهای ايران در پيش گيرد. نمیشود با بمب اتمی پاکستان و هند و اسراييل کنار آمد، ولی به ايران حتا اجازهی غنیسازی اورانيوم را نداد. چنين سياست يک بام و دو هوايی به تقويت محافل راديکال و تنشآفرين در ايران منجر میگردد. اگر هدف غرب دمکراسی در ايران است، اجازه نداريم مردم ايران را منزوی کنيم. در ايران يک جامعهی مدنی قدرتمند وجود دارد که برای دمکراسی پيکار میکند. احمدینژاد و محافل طرفدار او اعلام کردهاند که میخواهند از غرب فاصله بگيرند و به شرق يعنی چين و هند و کره نزديک شوند. اما ايران برای تحقق پروژهی دمکراسی به اروپا نيازمند است. برای جامعهی مدنی در ايران که هدف دمکراسی را تعقيب میکند، اروپا حياتی است.
بهرام محيی، گزارشگر صدای آلمان در برلين