اینترنت ملی؛ آنسوی هراس و هیاهو چه خبر است؟
۱۳۹۰ دی ۲۰, سهشنبه بمب خبری هفته گذشته٬ که انتشارش موجی از هراس٬ هیجان٬ هیاهو و البته اغراق را در پی داشت٬ ماجرای راهاندازی «اینترنت ملی» و قطع ارتباط شبکه اینترنت ایران با اینترنت جهانی بود. خبری که یک روز پس از انتشار در روزنامه روزگار٬ از سوی منبع خبر که پیام کرباسی٬ سخنگوی سازمان نظام صنفی رایانهای کشور بود٬ تکذیب شد.
اما نگرانیها در سیری صعودی حالا به اوج رسیده و حتی بسیاری از کاربران ایرانی آن را واقعیتی انکارناپذیر میدانند و قطعی اینترنت را انتظار میکشند. هراس وبگردهای ایرانی از این است که همین اینترنت نیمبند و قطرهچکانی از آنها دریغ شود.
بیشتر بخوانید: «ارتباط اینترنت ایران با اینترنت جهانی قطع خواهد شد»
اما آیا واقعا اتفاق جدیدی رخ داده٬ یا رویداد بیسابقهای در شرف وقوع است؟ اختلالات ایجاد شده در شبکه اینترنت٬ کاهش محسوس پهنای باند و مشکلات پدید آمده در استفاده از فیلترشکنها و ویپیانها در روزهای اخیر٬ به اعتقاد متخصصان نشانههایی از تلاش برای ایجاد تغییراتی در شبکه اینترنت درون کشور دارد. اما آیا این به معنای صحت خبرهای منتشر شده درباره راهاندازی - دستکم فازی از - اینترنت ملی در آینده نزدیک - مثلا در آستانه ۲۲ بهمن - است؟
درباره تواناییهای ایران برای اجرای موفقیتآمیز چنین پروژه بلندپروازانهای تردیدهای جدی وجود دارد. بسیاری از متخصصان معتقدند حتی اگر چنین طرحی واقعا در دستور کار باشد٬ تهیه مقدمات و تامین زیرساختهای آن دستکم به سه یا چهار سال وقت نیاز دارد.
وقتی ماجرایی تا این اندازه فراگیر میشود و طیف گستردهای از کاربران را درگیر میکند و همه کسانی که بهنوعی با اینترنت سر و کار دارند٬ حتی اگر تصور درستی از نحوه کارکرد شبکه و تخصصی درباره جزئیات عملکرد آن نداشته باشند٬ درباره آن بحث و تبادل نظر میکنند٬ آنچه بیش از هرچیز مجال بروز مییابد شایعه است؛ شایعاتی اغراقآمیز که در نهایت به سود حکومتی تمام میشود که همواره از اغراق درباره توانمندیهایش مشتاقانه استقبال کرده است٬ حتی اگر آن توانمندی اساسا در کشور وجود نداشته باشد.
در این مطلب به سوالاتی که پیشتر مطرح کردهایم پاسخهای مبسوط و دقیقتری خواهیم داد٬ اما درک عمیق و دقیق وضعیت موجود٬ نیازمند تشریح مسائلی است که حوزه ارتباطات و تکنولوژیهای نوین در ایران را احاطه کرده است. با ارجاع به نظرات متخصصان و پژوهشگران برجسته ایرانی٬ تلاش کردهایم تا پاسخهایی برای پرسشها و ابهامات پدید آمده در روزهای اخیر ارائه کنیم٬ اگرچه با توجه به امنیتی بودن موضوع در ایران و محرمانه بودن اطلاعات مرتبط با این پروژهها٬ بسیاری از نکات طرح شده صرفا بر مبنای حدسها و گمانههایی است که البته با در نظر گرفتن امکانات و تحلیل رفتارهای نهادهای مسئول در حوزه ارتباطات مطرح شدهاند.
تلاش برای انزوای ایرانیان در دهکدهی جهانی
از منظر سانسور آنلاین و مانیتورینگ کاربران٬ ایران از سرکوبگرترین کشورهای جهان است و در کنار چین٬ سوریه٬ کوبا٬ روسیه و میانمار در جمع «حفرههای سیاه اینترنت» قرار گرفته. «حفرههای سیاه» عملا اعتقادی به آزادی اینترنت ندارند، آن را منشا بسیاری از توطئهها و گاه ابزار جاسوسی میدانند و بیشترین محدودیتها را بر سر راه گردش آزاد اطلاعات اعمال میکنند.
سپاه پاسداران و نهادهای امنیتی٬ نظامی و اطلاعاتی انحصار و کنترل کامل زیرساختهای ارتباطی و مخابراتی را در اختیار گرفتهاند و بخش خصوصی اگر همکاری کامل با این نهادها نداشته باشد٬ شانسی برای بقا نخواهد داشت. مساله اینترنت و ارتباطات آنلاین در ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای دیگر به مسالهای امنیتی تبدیل شده و از سالها پیش با آغاز فیلترینگ و گسترش این سیستم چندلایه در سیری صعودی٬ نبردی پایانناپذیر میان حکومت و کاربران اینترنت آغاز شده است.
وضعیت اینترنت در ایران وخیم بوده٬ هست و احتمالا تا زمانی که این نگاه امنیتی و توهممحور و انحصارگر بر آن حاکم باشد، وخیم خواهد ماند. در چنین شرایطی که انحصار زیرساختها در دستان نیروهای نظامی و امنیتی است٬ دولت میتواند در هر زمانی که بخواهد دسترسی کاربران به اینترنت را موقتا قطع کند. تا کنون نیز چند بار در شرایط خاص (مثلا در ۲۵ بهمن ۸۹) این کار انجام شده و احتمالا در آینده هم انجام خواهد شد.
اما اینکه در ادامه این سیر٬ جمهوری اسلامی بخواهد در اقدامی که در هیچ کشوری در جهان سابقه ندارد٬ دسترسی کاربران داخل به شبکه جهانی اینترنت را کاملا مسدود کند٬ امکانپذیر نیست. دلیلش ساده است. محمود عنایت٬ پژوهشگر اینترنت و ارتباطات میگوید: «ایجاد چنین شبکهای نیازمند سطحی از توانمندیهای مهندسی برای راهاندازی پایگاههای عظیم داده است که در ایران وجود ندارد.»
در حال حاضر بسیاری از وبسایتها و سرویسهای ایرانی از سرورهایی در خارج از کشور استفاده میکنند. اگرچه فرآیند انتقال آنها به داخل کشور آغاز شده٬ اما آنطور که محمود عنایت میگوید «ایران ظرفیتهای فنی و توان مهندسی ساختاری برای تحقق چنین طرحی را ندارد.» او تاکید میکند که هنوز پلاتفرمی که بتواند در تیراژ میلیونی به کاربران سرویس ارائه دهد٬ در ایران راهاندازی نشده است.
بهخاطر همین چالشها و ناتوانیها است که اخیرا رضا تقیپور٬ وزیر ارتباطات و فنآوری اطلاعات اعلام کرده که پروژه «اینترنت ملی» یا همان «شبکه ملی اطلاعات» بر خلاف تصور عمومی که تحقق زودرساش را انتظار میکشد٬ تا پایان برنامه پنجم توسعه٬ یعنی پنج سال دیگر عملیاتی خواهد شد. این پروژه به گفته آقای وزیر ۳۵۰۰ میلیارد تومان هزینه روی دست دولت خواهد گذاشت.
گذشته از این٬ باید به این نکته توجه داشت که تا کنون تقریبا همه پروژههای حوزه فنآوری اطلاعات که پسوند «ملی» را یدک کشیدهاند٬ با شکست کامل مواجه شدهاند؛ از سیستمعامل ملی و دیتا سنتر ملی گرفته تا ایمیل ملی و حتی موتور جستجوی ملی٬ موسوم به «یا حق». اینترنت ملی هم از جنس همین پروژهها است٬ با این تفاوت که صفات و پسوندهای دیگری نظیر «پاک» و «حلال» هم به آن چسباندهاند و هرگز تعریف مشخص و دقیقی از آن ارائه نکردهاند. برخی از کاربران هم به طنز حاصل احتمالی طرح را «اینترنت ملیمذهبی» میخوانند.
بیشتر بخوانید: از اینترنت حلال که حرف میزنیم٬ از چه حرف میزنیم؟
نکته مهم دیگر٬ دولتمحور بودن همه پروژههای فنآوری اطلاعات و ضعف فاحش مدیریتی در آنهاست. ایران مانند چین نیست که بخش خصوصی بتواند سرویسهای معادل برای شبکههایی نظیر توییتر و فیسبوک ایجاد کند و از این طریق پول بسازد. ضعف شدید ایران در تجارت الکترونیک باعث میشود که چنین سرویسهایی حتی از پس هزینههای نگهداری خود هم برنیایند. همه این عوامل٬ احتمال شکست چنین پروژههای بلندپروازانهای در ایران را بالا میبرد.
جمهوری اسلامی بهدنبال مدیریت هوشمند ترافیک و تسهیل شناسایی وبگردها
اما آیا این یعنی هیچ تغییری در وضعیت موجود رخ نخواهد داد؟ بررسی تحولات اخیر نشان میدهد که آنچه جمهوری اسلامی درصدد تحققاش است٬ چیزی نیست جز افزایش امکانات کنترل و رهگیری کاربران. محمود عنایت میگوید این پروژه ۳ فاز مختلف دارد: «در فاز اول دولت در صدد مدیریت هوشمند ترافیک اینترنت در داخل کشور است٬ بهگونهای که مثلا مسیریابی دادهها از قم به مشهد٬ نیازمند خروج داده از حریم دیجیتال کشور نباشد.» به اعتقاد او تجهیزاتی که ایران از طریق معامله با کمپانیهایی نظیر کمپانی چینی «هوآوی» و نیز کمپانی اسرائیلی «الوت» تهیه کرده٬ این امکان را فراهم میکنند.
بیشتر بخوانید: کمک چین به سانسور اطلاعات و رهگیری مخالفان در ایران
با همین تجهیزات مرتبط با مدیریت هوشمند ترافیک٬ دولت توانسته سیستم مدیریت پهنای باند را متحول کند. بههمین خاطر کاربران ویپیان یا دیگر ابزارهای دور زدن فیلترینگ٬ با دشواریهای بیشتری مواجه شدهاند. کاربران سیستمهای برقراری تماس صوتی و تصویری٬ مانند اسکایپ نیز از کاهش شدید سرعت خبر دادهاند. همه اینها به این خاطر است که پهنای باند بهصورت قطرهچکانی در اختیار سرویسهایی از این دست قرار میگیرد و کار وبگردها را دشوارتر از پیش میکند.
فاز دوم٬ فاز کنترلی و برای تسهیل شناسایی و تعقیب کاربران «متخلف» است. محمود عنایت در اینباره میگوید: «فاز دوم احتمالا اختصاص IPهای ملی خواهد بود٬ تا دولت بتواند به سادگی فعالیتهای کاربران را ثبت کند و در صورت نیاز بهسادگی با اطلاعات ثبتشده٬ مکان جغرافیایی کاربر را پیدا کند.»
اختصاص آیپیهای ملی٬ مانند اختصاص هر شماره تلفن به یک کاربر مشخص است٬ که در صورت بروز «عمل مجرمانه» بنا به تعاریف رسمی جمهوری اسلامی٬ امکان تعقیب و پیگیری بهسادگی وجود خواهد داشت. در این فاز حتی ممکن است تفکیک اینترنت هم رخ دهد٬ تا سازمانهای مهم نظیر بانکها و سرویسهای دولتی پهنای باند عادی و اینترنت نامحدود خود را داشته باشند و اینترنتی که در اختیار کاربران قرار میگیرد٬ سانسور شده٬ نیمبند و قطرهچکانی باشد.
بیشتر بخوانید: رهگیری کاربران اینترنت در ایران، به کمک تجهیزات اسرائیلی
اما مهمترین و جنجالیترین فاز٬ فاز سوم است که قطعی کامل اینترنت داخل ایران از اینترنت جهانی است. پیشتر گفتیم که توان فنی پیادهسازی این فاز هنوز در ایران وجود ندارد. اما نیما راشدان٬ پژوهشگر وب و متخصص امنیت شبکه به نکته مهمتری هم اشاره میکند: «بسیاری از نهادهای اطلاعاتی و امنیتی٬ منافع میلیارد دلاری در حوزه فنآوری اطلاعات دارند و نمیخواهند این سودهای کلان را بهسادگی از دست بدهند. بههمین خاطر٬ برای اجرای این فاز بعید است که بهسادگی و بدون اختلافات جدی میان سپاه٬ وزارت اطلاعات و وزارت دفاع٬ اتفاق نظر حاصل شود.» ورشکستی شرکتهای دیتا و ارتباطات زیرساخت٬ از پیآمدهای قطعی اجرای این فاز خواهد بود.
گذشته از اینها٬ نیما راشدان میگوید: «لازمه تحقق این طرح٬ سالها تولید محتوا و آمادهسازی سرویسهای جایگزین است تا کاربران رغبتی به استفاده از شبکه اطلاعات داشته باشند. این چیزی است که حتی متخصصان و اساتید نزدیک به دولت نیز درباره آن هشدار دادهاند. هنوز هیچ کار چشمگیری در این راستا انجام نشده است.»
ضربات ویرانگر جمهوری اسلامی به توسعه آیتی در ایران
در مجموع٬ با بررسی پیشینه اقدامات انجامشده و طرحی که بهتازگی ضربالعجلی ۱۵ روزه برای اجرای آن توسط کافینتها تعیین شده٬ میتوان گفت آنچه حکومت در پی آن است٬ افزایش مکانیسمهای کنترلی برای مانیتور کردن کاربران اینترنت و مجازات آنها در صورت انجام «عمل مجرمانه» است.
البته تعریف عمل مجرمانه در فضای مجازی در نظر مقامات حکومتی هر روز بسیطتر از دیروز میشود و بسیاری از کارهایی را در بر میگیرد که کاربران هر روز انجامش میدهند: از استفاده از انواع پراکسیها٬ فیلترشکنها و ویپیانها گرفته تا حتی استفاده از تگهای نامناسب یا نامرتبط با محتوای منتشر شده در وبسایتها یا وبلاگها که بهتازگی اعلام شده است.
بعید نیست اگر چندی دیگر بشنویم که هزینهای که حکومت توسعهگریز ایران برای سانسور و کنترل اینترنت و رهگیری کاربران میکند٬ از هزینهای که برای توسعه زیرساختها میشود٬ سبقت گرفته است. شاید به همین خاطر است که برخی از کاربران توییتر «شرکت ارتباطات زیرساخت» را که مسئول تامین و توزیع پهنای باند اینترنت در کشور است٬ «شرکت اختلالات زیرساخت» خواندهاند.
تلاش رژیمهای سرکوبگر برای بالکانیزاسیون اینترنت٬ یا تجزیه شبکهی شبکهها٬ یک نگرانی بزرگ جهانی است. فعالان آزادی بیان در سراسر جهان٬ نگران این هستند که در آیندهی نهچندان دور٬ کار به جایی برسد که هر کشوری بخواهد «شبکه ملی اطلاعات» خود را داشته باشد. اما این بستری است که کشورهایی نظیر چین و روسیه در آن پیشگاماند و کشورهایی نظیر ایران صرفا دنبالهرو. تا زمانی که در آن کشورها چنین تغییر بنیادینی رخ نداده٬ تحقق آن در ایران چیزی نزدیک به محال است.
اما با این همه٬ حتی مطرح شدن چنین بحثهایی در کشور٬ موقعیت متزلزل فنآوری اطلاعات در ایران را متزلزلتر میکند. مهدی یحیینژاد٬ از متخصصان وب و مدیر وبسایت بالاترین میگوید: «وضعیت IT و زیرساختهای ارتباطی در ایران٬ وضعیت شکنندهای است و حاکمشدن رویکردهای انحصارگرانه و اجرای چنین طرحهای تنگنظرانهای٬ به عقبماندگی بیش از پیش در حوزهای منجر میشود که از مهمترین شاخصهای توسعه در جهان است.»
احسان نوروزی
تحریریه: داود خدابخش